به گزارش "پایگاه عدالت خواهان ایران" در روزهای اخیر شاهد سیلاب ویرانگر در چند استان بودیم که خسارات بسیاری را بهبار آورد.
علاوه بر خسارات جانی خانوادههای زیادی صدمات مالی فراوانی را متحمل شدند و آنچه را که با قرض و تلاشهای زیاد بهدست آورده بودند در روزهای آغازین سال ۱۳۹۸ از دست دادند.
پس از این بحران که با حجم زیاد خسارت و ناامیدی همراه بود نیاز به حضور و همراهی و کمک همهی مردم با سیلزدگان عزیز را داشتیم که در این بین روحانیون و طلاب زیادی به مناطق سیلزده جهت خدمت به سیلزدگان اعزام شدند.
این طلاب جهادی که بدون دریافت هزینه و حتی برخی با پرداخت هزینه شخصی برای خدمت به این روستاها و شهرهای سیلزده رفتند این روزها باز هم مورد هجمهی همهجانبهی سلبریتیها و ضد انقلاب و معاندین هستند.
هرچند نفس این لجن پراکنیها علیه خدمتگزاران و خادمین مردم موجب میشود مردم با ماهیت این جریان معاند، آشنا شده و بفهمند این جریان درد مردم را ندارند و تنها زیر لحاف گوشی به دست دراز کشیده و به تهمتپراکنی و لجنپراکنی علیه خدمتگزاران حقیقی مردم با هدف ناامیدسازی مردم میپردازند.
آری! اصل برای ضد انقلاب و معاند، مردم نیستند بلکه ناامیدسازی مردم است که به مردم بفهمانند مسئولین و نظامیها و مذهبیون به فکر شما نیستند و در این راستا برای رساندن این حرفشان حاضرند پا روی شرافت خود گذاشته و خونهای ریختهشده و عرقهای ریختهشده در راه خدمت به مردم را انکار کنند و یا با برچسب زدن سعی میکنند آنرا پیش مردم بیارزش نمایند هر چند آن عمل نزد خدا ماجور است و مردم فرق حق و باطل و فرق عامل و مدعی را به درستی درک میکنند.
در روزهای اخیر وقتی این جمعیت انبوه طلاب در مناطق سیلزده را مشاهده نمودند و دیدند نمیتوانند منکر حضور اینهمه طلبه و خدمتگزاری و زحمتکشی آنها شوند تصمیم گرفتند به آنها و به زحمتکشی آنها تهمت بزنند و با برچسب زدن به آنها کارشان را بیارزش نمایند پس گفتند ببینید این طلاب با عمامه کار میکنند پس میخواهند ریا کنند و دیده شوند، سپس با این ادعا به استهزا و تهمتهای خود با ادبیات مختلف ادامه دادند.
اما چرا طلاب با عمامهای که بر سر دارند به خدمت میپردازند؟
در این یاداشت به پاسخ این سوال و چرائی خدمت با لباس روحانیت میپردازم؛
لباس روحانیت یک لباس صنفی است
لباس روحانی که شامل عمامه، قبا و عبا است، لباس و پوششی است که هم ریشه ملی دارد و میتوانیم این مدل پوشش را در ایرانیان باستان به شکلها و کیفیتهای متفاوت ببینیم و هم اصالت دینی دارد.
در احادیث اسلامی به نقل از پیامبر اکرم (ص) عمامه تاج سر ملائک نامید شده و نماز خواندن با عبا مستحب خوانده شده و کیفیت پوشش پیامبر شباهت زیادی با این مدل پوشش روحانیت فعلی دارد.
این پوشش ایرانی اسلامی بعد از آنکه در لباسهای مردم تحولاتی ایجاد شد و تهاجم فرهنگی تأثیرات زیادی در نوع پوشش مردم داشت در پوشش روحانیت تغییری حاصل نشد و باقی ماند و تبدیل به لباس صنفی شد.
امروزه هر صنفی لباس خاص خود را دارد و فرد وقتی در موقعیت انجام وظیفه قرار میگیرد در آن زمان و مکان برای ارائهی خدمت لباس صنفی خود را میپوشد برای مثال دکتری که در درمانگاه است، پوشش سفید دارد تا مردم مشکل خود را با او در میان بگذارند پس زمان و مکان فعالیت دکتر مشخص است.
یکی از وظایف مهم روحانیت پاسخگویی به سوالات اعتقادی، اخلاقی و شرعی مردم هست و مردم بهعنوان امین خود به آنها رجوع میکنند، مخاطبان پاسخ سوالات خود را دریافت میکنند یا گاهی دردودل کرده و از سوی مبلغان راهنمایی میشوند.
زمان و مکان این مراجعه به مسجد و حسینیه خلاصه نمیشود و مردم در خیابان و کوچه و بازار و پارک وقتی یک روحانی را میبینند سوالی یا حرفی داشته باشند به او رجوع میکنند پس عمومیت زمان و مکان لباس روحانیت را به یک لباس صنفی تبدیل کرد که یک روحانی همیشه خارج از منزل یا در میهمانیها آنرا به تن دارد و این واقعیت را جامعه پذیرفته و برای جامعهی ایرانی پذیرفته شده است.
برخلاف تصور عموم لباس روحانیت دستو پاگیر نیست
در اینجا سوالی ایجاد میشود که در مواقعی که این لباس در یک فعالیت عملیاتی طلبه دستو پاگیر است چه اصراری به پوشیدن آن میباشد.
در پاسخ باید گفت؛ حقیقت مطلب این است که این لباس در واقع دستوپاگیر نیست و فعالیتهای اجتماعی زیادی از طلاب را میبینیم که با همین لباس انجام میدهند و مشکلی پیش نمیآید.
سوالکنندگان چون عادت به پوشیدن این لباس و تجربهی استفادهی مداوم از آنرا ندارند احساس میکنند استفاده از این لباس کار سخت و پر مشقتی هست.
اما طلبه وقتی میخواهد کاری کند که لباس دستوپاگیر میشود، عبا را نهایتاً کنار میگذارد و با قبا و عمامه فعالیت میکند؛ زیرا وقتی میتوان با قبا و عمامه یعنی تنها با کنار گذاشتن عبا، هم خدمت را یا فعالیت را میتوان انجام داد و هم در جایگاه یک روحانی پاسخگو باقیماند که این علامت باقی بماند و مردمی اگر سوال یا حرف داشته باشند به وی مراجعه کنند ارجح و مورد تایید تمام عقلاست که همین کار را بکند.
در نهایت اگر قبا هم دست و پا گیر بود میتواند قبا را کنار گذارد و هم در جایگاه آن وظیفهی اجتماعی و پاسخگویی و محل رجوع بودن خود باقی بماند و هم خدمت یا کاری که میخواهد را انجام دهد.
مواردی که بیان شد بدیهی عقلی و مورد پذیرش اهل منطق و تفکر است و برای طلاب بسیار قابل فهم است زیرا بسیار پیش آمده که مشغول خدمتگزاری بودهاند و تنها عمامه داشتند و در حین همان خدمت چندین سوال و درد دل را پاسخگو بودند و دوجانبه به مردم خدمت رساندهاند.
لزوم احساس حضور روحانیت در همهی صحنههای مورد نیاز
وقتی بلایای طبیعی موجب میشود یک هموطن عزیز کل دارایی و زندگیاش را از دست دهد احساس تنهایی و اینکه کسی به او توجه نمیکند و بدبخت شده است به او دست میدهد و مکرراً این احساس را بیان میکند و کسانی که در این مناطق حضور پیدا کردند این بیان و احساس را بهخوبی میفهمند.
روحانیون و طلاب بهخاطر شأن مذهبی و شانیت رهبری دینی جامعه، محل رجوع هستند و همیشه حضورشان موجب دلگرمی است.
وقتی سیلزده و یا زلزلهزدهای که احساس تنهایی میکند، این طلبه را میبیند که عبا و قبا را درآورده و مشغول خدمت به اوست احساس دلگرمی کرده و امید به زندگی را مجدد کمکم بهدست میآورد و کمر راست میکند.
هرچند حضور تمام نیروهای جهادی و کمکها هم به این دلگرمی کمک میکند؛ اما در خصوص روحانیت این موضوع و حضور اثر مضاعف دارد.
در منطقه زلزلهزدهی ثلاث باباجانی که سال گذشته حضور داشتم مردان باغیرتی که تمام زندگی خود را از دست داده بودند رجوع میکردند و ساعتها درددل میگفتند و حرف میزدند و از همزبانی و همدلی انرژی می گرفتند.
سوال من از اشکالکنندگان است که اگر من عمامه به سر نداشتم هم میتوانستم مأمن و تکیهگاهی برای اشک و درد دل یک هموطن عزیز که زندگیاش نابوده شده است باشم؟ و مکرر میشندیم تشکرها را که میگفتند "ممنونیم که ما را فراموش نکردید! " واقعیت این است که حرف مردم این مناطق با ادبیات اشکالکنندگان فرسخها فاصله دارد.
رابطه حضور با لباس روحانیت در فعالیتها و ریاکردن
ریا یک مسئله درونی است که این فرد آیا در دلش برای خدا اینکار را میکند یا برای جلب توجه؟ که هیچکس از درون و نیت درونی انسانها خبر ندارد؛ ولی اشکالکنندهی معاند بهراحتی برچسب ریاکار به طلبهای که خانه و زندگیاش را رها کرده و بدون دستمزدی مشغول خدمت است میزند و عمامه گذاشتن او را مصداق ریا میخواند حال آنکه فلسفهی برنداشتن آن عمامه چیز دیگری ست که به تفصیل در بالا به آن پرداخته شد.
تهمت نزدن و قضاوت نکردن افراد، ادعاها و حرفهای زیبای بسیاری از سلبریتیها و روشنفکران و ضدانقلاب خارجنشین و … است؛ اما وقتی سیلی آمده و برخی از اینها حوصلهی خدمت و بیرون آمدن از خانه را ندارند ترجیح میدهند دیگران را قضاوت کنند و تهمت بزنند تا وجدانشان از کمکاری آرام شود یا اگر ضد انقلابند اربابان خود را شاد کنند.
اگر روحانیون بدون لباس خدمت میکردند
تجربه نشان داده اگر روحانیون لباس روحانیت را بهطور کامل هم در میآوردند مجدد همین جمع همه مطلب منتشر میکردند که روحانیون مفتخور! کجایند و چرا نمیآیند به مردم خدمت کنند؟!
این جماعت همیشه نشان دادهاند که در هر حال ترجیح میدهند در حال غُرزدن و برچسب زدن و قضاوت کردن باشند. یک روز میگویند روحانیون کجایند؟ چرا نمیآیند به مردم خدمت کنند! مگر نمیگفتید خدمت به مردم ثواب دارد پس چرا نمیآیید ثواب کنید! وقتی هم طلاب میروند برای خدمت، بر کرسی اخلاق می نشینند و میگویند چرا با لباس رفتید ریاکارها! مجدد طلاب لباس را کنار گذارند میگویند روحانیون بازهم برای خدمت به مردم کاری نکردند. و این دور باطل ادبیات همیشگی این جماعت بوده و هست.
شهادت با عمامه
در آخر یادآوری میکنم این طلاب بیادعا و جهادگر بدون چشمداشتی با عمامه در جبهههای نبرد حاضر شدند و در ۸ سال دفاع مقدس بیشترین تعداد شهید را نسبت به جمعیت روحانیون را تقدیم انقلاب و ایران اسلامی کردند و در دفاع از حرم و در مقابل دشمن تکفیری شهدای زیادی را تقدیم انقلاب کردند.
شهدایی که عمامه بر سر و لباس بسیجی بر تن داشته و تا آخرین قطره خون جنگیدند اخلاص و مردانگیشان را خودِ خدا امضا و شهادت را نصیبشان کرد.
مردم بهدرستی تفاوت کسانی که برای خدمت خون و عرق میریزند با کسانی که تنها حرف و تمهت میزنند را بهخوبی میفهمند و تشخیص میدهند ./۹۱۸/ ی ۷۰۲/ س
منبع : رسا