چاپ صفحه

مدیران فاسد و نالایقی که فقط براساس روابط و جناحی در استان گلستان انتخاب و انتصاب شدند را چگونه بشناسیم ؟

به گزارش عدالت خواهان گلستان"هدف  ازاین یاداشت بیان نشانگان شناخت مدیران نالایق دروهله اول وبعد آسیب شناسی کارکردی آنها برای نظام مقدس اسلامیمان می باشد چه اینکه ازنگاه من مدیران نالایق فتنه انگیزان ومسببان واقعی بحرانهای اجتماعی واخلاقی بوده وستون پنجمی برای جبهه استکبار محسوب می شوند ودرواقع استکبار وصهیونیسم جهانی توسط مدیران نالایق وشناختی که به روحیات آنها دارند ازطریق آنها حکومت دینی والگو بودن حکومت اسلامی را زیرسئوال می برند وبه چالش می کشانند.
مدیران نالایق را باسه ویژگی مهم زیر می توان شناخت:
1- نفوذی بودن ویا سفارشی بودن: مدیران نالایق درواقع ازخود هویت شخصیتی مستقل ندارند وصاحب اندیشه وفکر درستی نیز نمی باشند وبلکه بواسطه عقده های سرکوفته زندگی خود وگره های روانی بازنشده تمایلات جامعه ستیزی پیداکرده اند وکهتری مهارنشده درآنها باعث شده تا برای خودنمایی وجلب توجه به هر اقدام خطرناکی رو بیاورند فلذا چنین اشخاصی با انگیزه های بالای خودنمایی ازطرف طراحان مجرمان سیاسی شناسایی وطی سالهای متعدد برای مقاصد استکباری پرورش داده می شوند وبعد باشکل وشمایل ظاهر انقلابی ولی باطنی بی هویت برای ضربه زدن به ارکان اسلامی که تنها مسیر مقاومت جدی درمقابل اهداف استکباری است تزریق می شوند وبرخی ازاینها نیز سفارشی می باشند یعنی از طرف تیمی باندگرا بارویکرد قدرت طلبی مطلق معرفی وحمایت می شوند.
2- فقدان ویا ضعف جدی تقوای اخلاقی: مدیران نالایق فاقد نیروی بازدارنده اخلاقی بوده وچون هویت انسانی سالم وکمال یافته راندارند فلذا معیار اخلاقی اینها پست ومقامشان می باشد وبرای حفظ آن حاضرند بدعتهای فراوانی ایجادکنند ویا توجیه نمائیهای عوام فریبانه مطرح نمایند .مدیران نالایق دین ندارند ومعتقد به ایدئولوژی الهی نمی باشند هرچند ممکن است برای عوام فریبی باشکل وشمایل دینی فعالیت نمایند.
3- تمایلات افراطی فرقه گرایانه وباندگرایانه: مدیران نالایق محصول هم اندیشیهای باندهای فساد می باشند ولازمه بقای زندگیشان هویت باندی آنهاست ودراین راستا آنچنان در گمراهی بسر می برند که برای هم تیمیهای خود ارزش کاربردی قائل هستند ومحال است دردوران مدیریت آنها عضوی ازاین تیم باندگرا کنارگذاشته شود چراکه از برملا شدن سناریوها وحشت دارند وبنابراین دوست گرایی وتیم گرائی مدیران نالایق یک اصل حیثیتی مهم برای بقای آنها تلقی می شود وکناررفتن مهره ای اززنجیر فرقه گرا به معنی زنگ خطری برای مهره های بعدی تلقی می شود وبنابراین آنها برای تیم خود مصونیت رفتاری وکارکردی مطلق را باوردارند وخودرا ملاک حق مطرح می نمایند.
حال سئوال این است که چرامدیران نالایق با شاخصه های فوق برای نظام مقدس اسلامیمان خطرناک می باشند ؟!
 
1- مدیران نالایق اهداف بزرگی را تنها درمقابل پست ومقام خودشان برای استکبار ودشمنان وحدت ملی اسلامی فراهم می کنند وبعبارتی آنها گماشته می شوند تا به صورت نامحسوس حکومت اسلامی ومدیریت اسلامی را به چالش بکشند .
2- مدیران نالایق فساد نهادینه شده وبرنامه ریزی شده را برای مدیریت اسلامی تحمیل می نمایند ومدیریتی که درآن فساد بااشکال مدرن امروزی آن تزریق شود قابل دوام وپایداری نخواهدبود.
3- مدیران نالایق لایه های بیعدالتی وظلم به آحاد جامعه را باشکل وشمایلی عوامفریبانه وهیاهو سالارانه وارد سیستم مدیریت اسلامی می نمایند تاتنها درمقابل صباحی مدیریت ننگین سالها وبلکه دهه ها صدور انقلاب اسلامیمان را به عقب بیاندازند وشاید درنطفه خفه نمایند.
4- مدیران نالایق ظلمهای برنامه ریزی شده وفریبکارانه طراحی وباعناوین طرح وبرنامه کاری برای سیستم مدیریت اسلامی تحمیل می نمایند وهرکسی را که جرات انتقاد درمقابل نیرنگ سازمان دهی شده اینها باشد به روشهای مختلف ناکار می نمایند.
5- مدیران نالایق بتدریج انسانها ومدیران سالم بافکر ونظریه مدیریتی مستقل را کنار می گذارند واین انحصار طلبی افراطی آنها درنهایت کل سیستم مدیریتی را تهدید می نماید.
6- مدیران نالایق دین مداری را بواسطه بهره ابزاری ازمقدسات زیرسئوال می برند واگر دین مردم آسیب ببیند قطعا" هویتی به نام مقاومت اسلامی را نخواهیم داشت.
7- مدیران نالایق فسادهای آشکار ونا آشکار خودرا با شعارهای مذهبی وادعای ارزش ودم از معنویات واهی پوشش می دهند وبااین نقاب شخصیتی بتدریج درارکان مهم اسلامی نفوذ می نمایند واین یعنی استحاله نظام اسلامی ونابودی کامل آن.
8- مدیران نالایق کارکرد گرا نیستند تا مبادا مورد قضاوت عینی قراربگیرند وبنابراین هیاهو سالار هستند وبافرافکنیهای غیر مستند مدیریت گذشته ومنطقی نظام اسلامی را به چالش می کشند وبعبارتی برای عدم پاسخ گویی به افکار عمومی درمقابل فرصت طلبیها وباندگرائیهای فساد آفرین حاضرند خود بنیانگذار انقلاب اسلامی را هم به چالش بکشند .
9- مدیران نالایق بتدریج به فکر خرید دین مردم با نیرنگ وزر وزور می باشند واین خطربزرگی برای مدیریت اسلامی است چراکه مدیران نالایق باجلوه ثروت ومقام می خواهند دین واخلاق وارزش مداری آرمانی بازدارنده را کنار بگذارند.
10- مدیران نالایق رویکرد داخلی وحدت شکنانه ورویکرد تعامل بیرونی عوام فریبانه را دنبال می نمایند وبااین فرمول هدف آنها خرید زمان برای صباحی مدیریت می باشد وچون اعتقادی به منافع ملی اسلامی ندارند فلذا خطرناکترند چراکه منافع تیمی خودرا به منافع ملی اسلامی ترجیح می دهند .
11- مدیران نالایق ضعیف کشند ودوست دارند بیت المال اسلامی را که درحق محرومین پرداخت می شود به عنوان ابزاری برای خرید هویت انسانی آنها بکاربرند واین رویکرد نیز دقیقا" همسو با منافع استکباری آنها می باشد چراکه ملتی درمقابل استکبار بیرونی دوام می آورد که هویت مستقل انسانی واسلامی داشته باشد واگر بخاطر ضعفهای معیشتی محرومین حقوق آنها ازبیت المال را ابزاری برای بهره برداریهای سیاسی غلط قراردهیم درنهایت هویت انسانی آنهانیز مارکسیستی ویا کمونیستی خواهدشد.
 
چکیده کلام اینکه مدیران نالاق با شاخصه نفوذی وسفارشی ، ضعف اخلاقی فاحش وباندگرایی تبه کارانه آفتهای جدی نظام اسلامی ما هستند وخواهند بود وتا آنها شناسایی وکنار گذاشته نشوند ما باید همچنان شاهد برنامه ریریزیهای سازمان دهی شده برای وحدت شکنی واستحاله نظام اسلامیمام باشیم.