چاپ صفحه

مروری بر خدمات متقابل لاریجانی و اصلاح‌طلبان در مجلس/ آیا لاریجانی گزینه اصلاح‌طلبان برای دوران پساروحانی است؟

 به گزارش "پایگاه عدالت خواهان ایران"علی لاریجانی مدت زیادی است که بر کرسی ریاست مجلس جلوس کرده و به این سادگی‌ها هم پایین نمی‌آید. او در آخرین اقدام خود برخلاف فرایند تصویب برجام، CFT را به سختی در مجلس تصویب کرد تا بیش از پیش به این سخن کرباسچی صحه بگذارد: اصلاحات باید از رقیب یارگیری کند تا پیروز شود.
 
به گزارش "پایگاه عدالت خواهان ایران" اوایل سال 94 بود و بحبوحه‌ی انتخاب رییس مجلس جدید. اصلاح‌طلبان که توانسته بودند تمامی صندلی‌های تهران را به  دست‌آورند و در مجلس صاحب بیشترین کرسی نمایندگی شوند کم کم خود را آماده می‌کردند که دور جدید مجلس را با ریاست یک اصلاح‌طلب شروع کنند. در این بین اما صدای اختلاف از درون جبهه اصلاحات به گوش می‌رسید. اختلافاتی که می‌توانست دیوار آرزوی ریاست عارف را بر سر طیف دیگری از اصلاح‌طلبان خراب کند. «کارگزاران» سخن از شخص دیگری برای ریاست مجلس به میان آوردند؛ و آن کسی نبود جز علی لاریجانی.
 
 
به نامِ اصولگرایان، به کام اصلاح‎طلبان
 
کرباسچی از اعضای مهم حزب کارگزاران معتقد بود که کار اصلاح‌طلبان باید این باشد که در جهت پیشبرد سیاست‌های اصلاح‌طلبانه از همه «یارگیری» کنند؛ حتی کسانی که در جناح دیگری تعریف می‌شوند اما در عمل خروجی مدنظر اصلاحات را دارند. کرباسچی در گفتگو با روزنامه شرق مورخ  94/9/7 کرباسچی صراحتا از ریاست دوباره لاریجانی بر مجلس دفاع کرده و این اتفاق را برای اصلاحات بهتر از ریاست اصلاح‌طلبی چون عارف عنوان می‌کند. او گفته بود:
«اگر طیف آقای لاریجانی که الان مواضع خوبی دارد با طیف رادیکال یکی شود، چرا تصور می‌کنید که ماحصل آن رادیکال‌شدن شود؟ چرا اعتدال نشود؟ اگر او بتواند کنترلشان کند که مطلوب است... مجلس با سیاست لاریجانی توانست بالاخره برجام را تصویب کند؛ درحالی که در تلاش بودند، نشود و مجلس را از اکثریت بیندازند.اگر هر کسی، چه لاریجانی چه دیگری بتواند مجموعه افراطی را کنترل کند، باید از آن استقبال کرد.»
 
 
 
عطریانفر یکی دیگر از اصلاح‌طلبانی بود که ریاست لاریجانی را به عارف ترجیح داده بود و گفته بود:
«وقتی در این مقام موقعیت جناب آقای لاریجانی را تائید می‌کنیم به مفهوم تعریض به جناب آقای عارف نیست. تجربه پیشین سیاسی آقای عارف در حوزه اجرایی و کابینه موفق بوده است، اما ایشان تجربه پارلمانی ندارند. دوم اینکه به گذشته رفتار و منش سیاسی، نشست و برخاست‌های این دو بزرگوار که مراجعه می‌کنیم، تناسب رفتاری جناب آقای لاریجانی را برای ایفاى نقش میانجی‌گرایانه در مجلسی که ترکیبی از دو قطب قدرت چپ و اکثریت مطلق راست است را مناسب‌تر مى‌دانم... اگر بخواهیم توجه‌مان را به تجربه‌های پیشین معطوف کنیم، خروجی «نقد قابل‌اعتماد» جناب آقای لاریجانی احتمالا برای ما مناسب‌تر از «موقعیت نسیه و غیرنقد» آقای عارف است که نمی‌دانیم چه اتفاقی خواهد افتاد.»
 
عطریانفر چندی بعد درحمایت از انتخاب لاریجانی برای ریاست بر مجلس در مصاحبه با روزنامه آفتاب یزد گفته بود:
«لاریجانی یکی از اضلاع چند وجهی حاکمیت با زبان مشترک قابل قبول با اصلاح‌طلبان است به طوری‌که می‌تواند در حد بضاعت برخی منویات اصلاح‌طلبی را به طور اقتضائی برای اصلاح طلبان تامین کند. ما نباید او را از دست بدهیم، اساسا فعالیت سیاسی یک رفتار که این «هست و جز این نیست»نیست.»
 
در این مصاحبه خبرنگار آفتاب یزد-که مدافع ریاست عارف بود-  بعضی تصمیم‌های عطریانفر و طیف هم فکر او را اشتباه خوانده و به طور خاص حمایت آنان از لاریجانی را مورد انتقاد قرار می‌دهد؛ عطریانفر نیز در توضیح حمایت از لاریجانی می‌گوید:
« عملکرد ما درست بود استدلال داریم. موضوع ریاست لاریجانی در مجلس حداقل در سال‌های پیش حتما صیانت‌گر منافع و مصالح اصلاح‌طلبان بوده است در نظام انتخاباتی و پارلمانی که اصلاح‌طلبان فاقد اکثریت مطلق‌اند و اکثریت‌های نسبی آنها نیز بعضا شکننده و غیرقابل اعتماد است، بی‌تردید دفاع از چهره میانه‌رو اصولگرا در برابر رادیکالیسم مهار نشده اقدامی‌درست و شایسته بوده است.»
 
 
 
همانطور که عطریانفر به روشنی اعتراف می‌کند، علی لاریجانی در زمانه‌ی کم فروغیِ اصلاحات و حتی در دورانی که تقریبا مجلس دست آن‌ها بوده است، از اصلاحات دفاع جانانه‌ای کرده و در تمامی اتفاقات مهم از جمله برجام و استیضاح وزرایی که تاریخ انقضای آن‌ها برای دولت تمام شده بود سنگ تمام گذاشته بود. اصلاح‌طلبانی چون عطریانفر و کرباسچی خوب می‌دانند که جز «علی لاریجانی» کسی توانایی تصویب برجام و FATF در مجلس را نداشته و ندارد. این‌ها تنها از شخصیتی بر می‌آید که در قافله اصولگرایی صاحب جاه و مقام باشد و در میان مخالفان نیز به دنبال کاسبی؛ برای همین رفیق دزد و شریک قافله ضرب المثل این‌روزهای علی لاریجانی است. مردی که هزینه‌ اقداماتش را اصولگرایان پرداخت و منفعتش را دولت و اصلاح‌طلبان دریافت می‌کنند.
 
بعد از این‌که اصلاح‌طلب و اصولگرا لاریجانی را برای ریاست دوباره بر مجلس انتخاب کردند روزنامه آفتاب یزد در سرمقاله خود با حمله شدیدی به اصلاح‌طلبان نوشت:
«شاید که نه، حتماً اکنون غلامحسین کرباسچی از این که علی لاریجانی رئیس مجلس شده از حمید رسایی خوشحال‌تر و راضی‌تر است. سِرّ رئیس نشدن محمدرضا عارف نیز همین گزارش چند کلمه‌ای است... به نظر می‌رسد در نتایج دیروز هیئت‌رئیسه اصولگرایان در بهترین حالت ممکن فقط 30 درصد نقش داشتند و 70 درصد ماجرا برمی‌گشت به درون جبهه اصلاحات. قطعاً اگر عده‌ای از اصلاح‌طلبان خارج از مجلس منافقانه مدام دم نمی‌زدند که «لاریجانی بر عارف ارجح است» آن نمایندگانی که با بلیط اصلاح‌طلبی وارد مجلس شدند فکر خیانت به سرشان نمی‌زد که عکس خود را با عارف بگیرند و روی برگه رای‌شان نام لاریجانی را بنویسند.»
 
 
 
 
ریاست لاریجانی بر مجلس پای دعوا را به قبیله اصلاحات باز کرده بود و تا چندی بعد باعث ایجاد دلخوری‌هایی بین برخی طیف‌های اصلاحات شده بود. اما چیزی نگذشت تا برای همه‌ی اصلاح‌طلبان روشن شود که لاریجانی بهتر از هرکسی حافظ منافع اصلاحات در مجلس است.
 
سردبیر نشریه صدا – ارگان رسمی کارگزاران- در سرمقاله‌ای در تایید لاریجانی نوشته بود:
«شاید بی دلیل نیست که افراد موثر دولت، دلشان را به دل علی لاریجانی گره زده‌اند تا دل محمدرضا عارف. شاید برای همین است که می‌دانند علی لاریجانی رئیس مجلس هم سیاست ورزی حرفه‌ای است و هم می‌داند چه موقع باید موافقت کند و چه موقع مخالفت. در پارلمان «علی لاریجانی» بودن بسیار مهم تر و بهتر از آن است که «محمدرضا عارف» باشی. دولت، حامی زیرک می‌خواهد. تنظیم کننده روابط می‌خواهد. ناطق می‌خواهد نه کسی که سکوت پیشه کند. بازیگر سیاسی می خواهد نه مرد اخلاق.»
 
 
آیا لاریجانی رئیس‌جمهور اصلاح‌طلبان خواهد بود؟
 
تقریبا در تمام اردوگاه اصلاح‌طلبی حالا دیگر یک اصل پذیرفته شده بود؛ و آن اینکه لاریجانی دست در دست دولت از هر مهره دیگری بهتر برای اصلاحات شطرنج قدرت بازی می‌کند. البته حمایت لاریجانی از اصلاحات بدون پاداش نیز ‌نماند. لیست اصلاحات از لاریجانی در قم حمایت کرد؛ با این حال لاریجانی نفر دوم انتخابات مجلس در شهر قم‌ شد که این خود موید کم شدن بدنه رای او در شهری بود که نمایندگی آن را در مجلس به عهده گرفته بود.
 
از طرف دیگر اصلاحات در مجلس حافظ کرسی ریاست برای لاریجانی شده بود و لاریجانی هم به رسم رفاقت باید دَم اصلاحات را می‌دید و از آن‌ها حمایت هم می‌کرد. اما نکته جالب آن است که خوش خدمتی لاریجانی تا حدی به مذاق اصلاح‌طلبان خوش آمده که سخن از کاندید شدن لاریجانی برای ریاست جمهوری از طرف اصلاحات نیز به گوش می‌رسد.
 
عطریانفر در مصاحبه‌ 97/7/16 با باشگاه خبرنگاران جوان گفته است:
«اگر دوستان اصلاح‌طلب به این اجماع برسند همگی وظیفه داریم تا از آقای لاریجانی حمایت کنیم، اما بهتر بود سوال را به این شکل طرح کنید که آیا اصلاح‌طلبان درباره وی به اجماع می‌رسند؟ بله محتمل است.»
 
البته نباید کاندیدا شدن علی لاریجانی از طرف اصلاح‌طلبان را امری خیالی و دور از واقعیت فرض کرد. لاریجانی برای اثبات حسن نیت خود به رفقای اصلاح‌طلبش از هیچ کاری مضایقه نکرده است. هرچه اصلاح‌طلبان و دولت خواسته‌اند توسط مجلس به تصویب رسیده و این را عطریانفر هم اعتراف کرده بود. مجلس از زمان شروع ریاست جمهوری روحانی در خدمت او و دولتش بوده تا جایی که مشخص شد استیضاح وزیر اقتصاد قبل از حضور روحانی در مجلس از طرف خود دولت پیگیری می‌شده و مجلس در واقع مطیع اوامر دولت بوده است. مساله‌ای که امیر آبادی، عضو هیئت رئیسه مجلس درباره‌اش گفته بود:
« بنده این را عرض می‌کنم که مجموعه معاونت پارلمانی رئیس‌جمهور، روز یکشنبه (۲۸ مرداد)، تلاش داشتند که استیضاح وزیر اقتصاد اعلام وصول شود، اتفاقاً به‌دلیل همین تلاش‌ها بود که ۱۲ تن از نمایندگان فراکسیون نمایندگان ولایی به هیئت رئیسه نامه نوشتند و اعلام کردند که استیضاح وزیر اقتصاد در مجلس به بعد از سؤال از رئیس‌جمهور موکول شود و آقای دهقان پیگیر جمع‌آوری امضا بود که به هیئت رئیسه تقدیم شود»
 
 این‌استیضاح‌ها در صورتی اتفاق افتاد که کارشناسان معتقد بودند ریشه مشکلات، عدم مدیریت منسجم شخص روحانی است و اگر وزیری قرار باشد استیضاح شود، آخوندی است. اما به لطف همآهنگی لاریجانی و دولت، نه آخوندی در مجلس استیضاح شد و پرسش از روحانی به جایی رسید.
 
بنابراین بعید نیست اصلاح‌طلبانی که 92 به سمت روحانی - همان آخوند راست‌گرای دهه 70- متمایل شدند در آینده نیز به سمت لاریجانی رفته و او را کاندید جریان خود در انتخابات معرفی کنند. لاریجانی بازی قدرت را بلد است. به قول معروف ظهر در خانه اصولگراها ناهار می خورد و شب در اردوگاه اصلاح‌طلب‌ها شام! و اگر اسم این نوع زیست سیاسی را نفاق نگذاریم چه باید بگذاریم؟