چاپ صفحه

روایت یک میتینگ سیاسی در نقاب فرهنگ در گرگان

این شادی و ذوق زدگی را می توان از گفته جناب مکتبی دریافت که فرمودند: ” خدا را شکر که بعد از مدت ها اصحاب فرهنگ و اصحاب سیاست زیر یک سقف جمع شدند “.

فایل صوتی قرآن مشاری العفاسی در میان همهمه حضار پخش و ناگهان سرود مقدس جمهوری اسلامی ایران در میان سکوت عزیزان طنین انداز شد.

اینگونه بود که مراسم تجلیل از فعالان عرصه مطبوعات و رسانه در گلستان کار خود را آغاز کرد.

در مراسمی که صلوات هیچ جایگاه و منزلتی نداشت، کف های مرتب و نیمه مرتب اما بلند و دعوت مجری محترم رجایی، دبیر همایش را به جایگاه آورد تا نطق یک جانبه و شاید عقده های بارها تکرار شده خود را بیان کند.

از آفرین های برخی حضار، از همان ابتدا دریافتم که این همایش نه یک همایش فرهنگی بلکه یک گردهمایی و میتینگ سیاسی است و قرار است که شبیه به مجالس زنانه به غیبت و پشت سرگویی و عقده گشایی بپردازد.

تاج الدینی و بهرامی به نمایندگی از خبرنگاران صحبت کردند اما تنها بهرامی بود که مشکلات و دغدغه های خبرنگاران را بیان کرد و تاج الدینی در همان مسیری رفت که رجایی…

اصلاح طلبان عزیز آن قدر با صلوات بیگانه بودند که جز برخی ها باقی حتی با درخواست بهرامی برای صلوات هم کف می زدند و کف می زدند.

 

آن زمان که صحبت از حقوق بشر و گفتگوی تمدن هاست، دوستان حاضرند حتی با وحشی های صهیونیسم هم گفت و گو کنند اما حالا نمیدانم چطور می شود که گفت و گو و تعامل با مخالفین سیاسی خود را ناروا می دانند و راه هرگونه تعامل فرهنگی با آنها را با چنین افاضاتی می بندند.

 

این قوم شناسنامه دار در حالی دم از آزادی بیان و عدم اعدام نشریات (بسته شدن نشریات) می زنند که با این همایش و با زبان بی زبانی همچون کلیددار تدبیر و امید قصد داشتند منتقدان را به جهنم دعوت می کنند.

حضور همه مسئولین عالی رتبه از جمله جناب استاندار و معاون سیاسی امنیتی وی و مشاور جوان و شناخته شده اصلاح طلب و قائل به پان گرگانیسم استاندار، مهندس نصیبی، جناب فضیلت مدیر کل ارشاد گلستان، قلیشلی معاون فرهنگی و مطبوعاتی اداره کل ارشاد، قندهاری مدیر ارشاد گرگان و تعداد دیگری از مسئولین که از  نکات قابل توجه هشتمین همایش به اصطلاح مستقل بود مایه فخر و مباهات برگزار کنندگان را فراهم آورد و جشن سیاسی رجایی را کامل کرد.

رجایی در حالی از بر کرسی نشستن دولت تدبیر و نخود سیاه امید ابراز خوشحالی می کند که در دوران احمدی نژاد مراودات سیاسی وی را با کشورهای همسایه به باد تمسخر می گرفت و می گفت: « حامد کرزای برای احمدی نژاد کف میزند و خم می شود فردایش برای جرج بوش هم کف می زند و خم می شود.»  نمی دانم اکنون چطور در برابر دولت اصلاح طلبی که نزد همه دولت های اروپایی خود را سبک و بی ارزش کرده دم برنمی آورد؟!

بیانیه همایش که توسط مکتبی خوانده شد نیز چیزی جز یک طرفه به قاضی رفتن نبود.

 

چطور فضای مطبوعاتی را کشتی به گل نشسته می خوانند در حالی که در دوره به اصطلاح فضای باز اصلاحات نشریات مخالف بسته می شدند و چطور امید به زدودن زنگار با تدبیر و امید از این فضارا دارند در حالی که دولت راستگویان و مطلوب آنها خود با افکاری منجمد بر منتقدان می تازند و آنها را بی شناسنامه، سرهنگ و مزدور می خواند.

آری این همایش نه یک همایش تجلیل از فعالان مطبوعاتی بلکه یک میتینگ سیاسی بود که ارزش های دینی برایش هیچ جایگاهی نداشت.

 

هنگام مغرب استاندار افاضات می کرد و سیاه نمایی و در این میان اندک کسانی بودند که نماز اول وقت برایشان ارجحیت داشت.

 

در پایان هم با عجله و پشت سر هم فراخواندن برگزیدگان برای دریافت لوح و هدیه، نشان از ابزار قرار دادن روز خبرنگار برای گرد هم آمدن دوستان شفیق و هم اندیشه سیاسی خود بوده است.

وقتی به اسامی نگاهی می اندازیم نیما صفارهایی را می بینیم که جز اندیشه سیاسی، غرب گرایی اندیشه های هنری اش بر همگان مشهود است.

 

” … وَأَنَّ إِلَىٰ رَبِّکَ ٱلْمُنتَهَىٰکه به واقع اگر انتهای هر کار را خدا ببینیم و در همه امور خدا را در نظر بگیریم اینگونه یک جانبه انتخاب نمی کنیم، حرف نمی زنیم، نمی نویسیم و چاپ نمی کنیم و حتی عکس نمی گیریم.

 

در حالی که یک سال از دولت دکتر روحانی می گذرد و شاید فعالین فرهنگی با اندیشه های سیاسی مختلف در حال نزدیکی و تعامل در زمینه های فرهنگی بودند برگزاری چنین همایشی عناد محض با آرامش فضای سیاسی کشور بوده که امیدواریم جز بی تدبیری و فقدان بصیرت چیز دیگری نباشد.

 

” … وَأَنَّ إِلَىٰ رَبِّکَ ٱلْمُنتَهَىٰ

نویسنده: آوینی جوان