چاپ صفحه

من هم می خواهم یک "آقا زاده "باشم !

به گزارش پایگاه عدالت خواهان"   آقا زادگی و آقا زاده بودن درست است که موهبتی الهی! ونشات گرفته از یک اصل وراثتی است لاکن در تاریخ همیشه موجب تحولات بزرگ خصوصا در ابعاد انحرافی و منحرف کننده حرکت های مصلحانه بزرگان جامعه بشری و در قالب ادیان مختلف نیز بوده و خواهد بود. به این معنی که نمی توان هیچگاه جامعه ایی را بدون وجود و نقش آفرینی آقازادگان در تحولات نسل اول و دوم هر حرکت اجتماعی – سیاسی در نظر گرفت.

با بالا گرفتن "خاموش شدن آفتاب تابان برجام" و آشکار شدن مشت آهنین آمریکا در برخورد با برجام غرب گرایان ایرانی، یکی از محورهای مهم مانور غرب در اینباره "اخراج چند هزار آقا زاده ایرانی شاغل به تحصیل و تجارت در آمریکا و اروپا مجددا مبحث آقازادگی نقل محافل سیاسی و اقتصادی قرار گرفت خصوصا در زمانی این مبحث طرح گردید که حامیان دولت حسن روحانی به انواع عناوین و موضوعات گوناگون قصد داشته و دارند که خود را از سونامی شکست انتخاباتی جریان اعتدال و اصلاحات در سال آینده و سال 1400 برهانند و اینکار را هم با حملات به روحانی کلید زده اند در نتیجه بد نیست که در این نوشتار هم به شناسنامه هویتی این قشرکه بسیاری از فرزندان مسئولان ارشد دولتی و اصلاحاتی را شامل می شود و هم نقش آنان در جامعه سیاسی توجه بیشتری بکنیم.

علی ایحال آقا زادگان انسانهایی هستند که:

1- تحقق آرزوی بر آورده نشده اقشار مستضعف و سرکوب شده در احقاق حقوق خویش که در گوشه و کنار جامعه توانسته اند خود را در قالبی جدید که دوست داشتند باشند در آقازادگان ببینند!.

2- سایه پرقدرت نوعی کاپیتولاسیون اجتماعی – سیاسی همیشه بر سر این قشر نوعی مصونیت از مجازات تخلفات و جرائم اجتماعی را بازخوانی کرده است که با هیچ انقلابی و در هیچ نقطه ای از جهان نمی توان این امتیاز را از ایشان بازستاند و حقوق برابر با دیگر اقشار برای آنان در نظر گرفت.

3- درصد کمی از بدنه اجتماع را بخود اختصاص داده اند اما در برابر بالاترین امتیازات و بهره برداری از ثروت ها و منابع ملی – مالی را در اختیار خود گرفته اند.

4- آنها همیشه متهم بوده اند – البته شما می توانید درباره برخی هایشان از لفظ مجرم استفاده کنید - به رانتخواری و استفاده از موقعیت پدران شان برای پیشرفت های اقتصادی و اجتماعی. شاید این قشر بیشتر از دیگر اقشار آقازادگان در ایران دارای هویت وجودی هستند یعنی تنها نام پدر برای ایشان کفایت می کند تا از سر تنگ قیف وارد این طبقه شوند بقیه راه را با کفایت و کیاست ذاتی خود می روند(علی مطهری، علی جنتی، مهدی خزعلی، محمدرضا و علیرضا بهشتی، فرزندان آیت الله طالقانی، محمد مهدی تندگویان و ... ) و اقشاری هم از این طیف هستند که دائما از رانت اقوام نسبی و سببی خویش طی طریق می کنند و اگر روزی سیاست خصلت "بی پدر و مادر بودن" خود را نشان دهد اینان اولین قربانیان صنف "آقازاده ها" خواهند بود.

5- داستان آقازاده ها داستان طول و درازی است ایشان انواع مختلفی دارند. داستان آقازاده های بیزینسمن و داستان آقازاده های سیاست ورز، داستان آقازاده های ورزشکار و ...، تازه یادمان باشد این پرونده می تواند به دامادها و برادرها هم وصل بشود.

6- هر چند مطمئنا نسبت شان با پدران سرشناس شان موجب هموارتر شدن راهشان در پیچ و خم های سیاست یا صدارت بوده است، بنابراین باید نام آنها را از فهرست آقازاده های جنجالی کنار گذاشت به خصوص که بعضی از آنها با افکار سیاسی پدران شان زاویه دارند. آنگونه که در تاریخ انقلاب اسلامی برخی از ایشان اعدام شدند/ برخی راهی زندان شدند/ برخی ابتدا فرار به خارج کردند و سپس با رانت پدرانشان دوباره بازگشته و راهی زندان شدند/ برخی سکوت و فعالیت های خاموش اقتصادی با یا بی رانت نام پدرانشان را انتخاب کردند/ برخی راه پدر را ادامه دادند و بالاخره برخی هم کلا سیاست یک زندگی عادی و در گمنامی را بر داشتن "فضل پدر بزرگوارشان" ترجیح دادند.
 
7- از آنجایی که آقازاده ها، آقازاده هستند، برخی رانت های رسانه ایی هم چه بخواهند و چه نخواهند شامل حالشان می شود به این معنی که پس از اینکه دست گل به آب می دهند به واسطه آقازاده بودنشان نامی از آنها در رسانه ها منتشر نمی شود مگر اینکه یا بسیار معروف باشند و یا اینکه طشت رانت خواریشان چنان از بام سیاست روز ایرانی بر زمین افکار عمومی حساس مردم بیفتد که هیچ گونه امکان کمک به وی نباشد و این امر هم در اختیار کسی نیست و باید تاوان آقازادگی قلمداد گردد که این قبیل افراد باید برای پرداخت آن آمادگی داشته باشند.
 
در نتیجه گیری این نوشتار استناد می کنیم به سخنان یک نویسنده معروف روسی که درباره اشراف زاده های روسیه تزاری سخنانی دارد که شاید بی ارتباط با آقازاده های امروز ایرانی هم نباشد. تورگینیف نویسنده شهیر روسی در رمانی به نام «آشیانه اشراف» بیان می‌کند که: یک نسلی از اشراف شانس فرصت تحصیلی پیدا کردند و صرفاً مدرک گرفتند اما باسواد نشدند، یعنی سوادی که بتواند تولید ثروت و مسؤولیت کند. آنها فقط دارنده مدرک شدند اما از دامنه مطالباتشان کم نکردند. برخورداری از مدرک این افراد را دچار مطالبات فزاینده کرد که هم دچار سهم‌خواهی در حوزه مسؤولیت شدند و هم برخورداری از زندگی مرفه که این دو عارضه اکنون رخ داده است.
 
اکبر ولی‌زاده استادیار دانشگاه تهران البته به روزتر به این نکته اشاره کرده و می گوید: یک نسلی از آقازاده‌‌ها در ایران وجود دارند که نه سواد خاصی دارند و نه توان مدیریتی، اما خواهان سهم مدیریتی هستند و به مسؤولیت‌های جزئی نیز راضی نیستند. اکنون عده‌ای از آنها برخی از مناصب را گرفته و در سیستم مشغول به کار هستند. یک بدنه عظیمی از آقازاده‌ها در بدنه مدیریتی کشور در حال فعال شدن است که مطالبه‌گر هستند اما توان مدیریتی ندارند. بخشی از این به‌هم‌ریختگی در نظام مدیریتی، تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی در ساختار، به خاطر همین آقازاده‌هایی است که در سیستم حضور دارند.(1)

اگر بخواهیم تمام این نوشتار را در یک جمله خلاصه کنیم می توان گفت: درد امروز ملت ایران در سیاست خارجی و داخلی را می توان در عملکرد آقازاده هایی دانست که به مرور خود "آقا" شده اند و فرزندانشان جای آنان را پر کرده و همراه با پدرانشان موجبات فشار به ملت ایران در تمامی زمینه ها از تحریم گرفته تا برجام و دیگر مسائل را فراهم ساخته اند و ظاهرا چشم اندازی بر پایان این روند تا زمانی که انقلاب اسلامی بر اصول خود پافشاری کند وجود ندارد و همین امر نیز می تواند شاخصی مهم در حرکت انقلاب در ریل اصیل و اصلی آن  و ظلم ستیزیش قلمداد گردد.

رضا احمد زاده
 
*منابع :
1- پدیده آقازاده های سهم خواه/ خبر آنلاین /9 اسفندماه 1396/  کد خبری: 27215