چاپ صفحه

ناگفته بزرگ پرونده فساد ثامن/ روایت یک چهره سینمایی از دلتنگی اپوزسیون برای «خلیج فارس»

به گزارش پایگاه عدالت خواهان"    خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. شنبه تا چهارشنبه ساعت ۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

 

*** 

 

روایت یک چهره سینمایی از دلتنگی براندازان و رضا پهلوی برای «خلیج فارس»

«بهمن فرمان‌آرا»، کارگردان تئاتر و سینما در بخشی از مصاحبه خود با خبرگزاری ایلنا با اشاره به تحرکات برخی گروه‌های خارج‌نشین در قبال ایران گفته است:

تحلیل‌های شبکه‌ها و گروه‌های خارج‌نشین کاملاً خنده‌دار و مزخرف است. اگر گروهی در داخل از این سوی بام پرت شده‌اند، آنها که در خارج هستند از سوی دیگر بام به زمین افتاده‌اند. آنها که در خارج نشسته‌اند از سمت گشاد تلسکوپ دارند به مسائل نگاه می‌کنند.

او می‌افزاید:

افرادی که خارج از کشور تحت هر عنوانی مسائل داخل کشور را تحلیل می‌کنند و برای آن نسخه می‌پیچند، دلشان برای کشور نسوخته حتی از مردم طلبکار هستند. واقعیت این است که آنها فقط دلتنگ قدم زدن در کنار دریای خزر یا سفر به شیراز یا رفتن به خلیج فارس هستند و مردم نیز به آنها توجه نمی‌کنند.

فرمان‌آرا تصریح می‌کند: شاید مردم در برخی اعتراضات برای لجبازی با وضع موجود شعارهایی بدهند که خوشامد فردی مثل رضا پهلوی باشد اما واقعیت این است که او هرگز نمی‌تواند به تهران بازگردد و در کاخ نیاوران پای بگذارد زیرا پدرش که از خودِ او بزرگتر بود نتوانست خودش را حفظ کند.

وی که در عین حال دیدگاه منتقدانه‌ای به اوضاع کشور دارد در بخش دیگری از صحبت‌های خود نیز راجع به «امید» گفته است: واقعیت این است که من فکر می‌کنم با وضعیت موجود و سیری که کشور طی می‌کند نسل آینده نسل شادتر و امیدوارتری است.[1]

 

*آقای فرمان‌آرا به حقایقی اشاره کرده است که این روزها نیاز داریم از لسان سایر سلبریتی‌ها و رسانه‌ها و سیاسیون و غیره هم شنیده شود.

حقیقتی که می‌گوید اگرچه مشکلاتی هست اما بحرانی در کار نیست و فضای امیدواری هم اگر توسط «سیاه‌نمایی» به مسلخ نرود؛ شیوع مطلوبی دارد.

صحبت‌های فرمان‌آرا بعنوان یک فعال حوزه سینما در حالیست که شوربختانه برخی سیاسیون در مقابل عنوان می‌کنند که جمهوری اسلامی ایران با یک «بحران فزاینده» مواجه است، ایران با «چالش نان» روبه‌رو شده، جمهوری اسلامی «بحران مشروعیت» دارد، ناکارآمد است، مردم ناامید شده‌اند و غیره...

صحبت‌ها و کنایه‌هایی که از بام تا شام در اینجا و آنجا دیده می‌شود و اگر هم کسی در مقابل آنها قد علم کند؛ با شدیدترین هجمه‌ها مواجه می‌شود.

هم‌اکنون با فضایی هستیم که متأسفانه نوعاً کمتر از مثبتات کشور اعم از اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و غیره دفاع می‌شود و این مسئله رفته رفته در حال تبدیل شدن به یک قبح است!

جالب آنکه حتی وقتی مقام معظم رهبری مخالفت خود را با عبارت‌هایی مثل «شیوع فساد»، «بحران اقتصادی» و «فساد سیستماتیک» اعلام می‌کنند و یا مثلا به مثبتاتی مثل «بهبود ضریب جینی» در اقتصاد کشور اشاره می‌کنند اما این ملاحظه‌ها آنطور که باید مورد توجه قرار نمی‌گیرد و در باب آنها تأمل نمی‌شود.

در حقیقت عملا نوعی بیماری شبیه به «اعتراض ظالمانه» شکل گرفته است که دیگر حتی قادر به دیدن مثبتات بزرگ کشور هم نیست.

«سیاه‌نمایی»، «اعتراض ظالمانه» و «بزرگنمایی مشکلات» که در این عبارت‌ها مورد اشاره قرار دادیم، نوشدارویی ندارد مگر حقایقی که مثلاً در صحبت‌های آقای فرمان‌آرا مورد اشاره قرار گرفته است.

*عکس از ایلنا

***

 

ناگفته بزرگ پرونده فساد ثامن

پرونده فساد در مؤسسه مالی ثامن چندیست که توجه افکار عمومی را به خود جلب کرده است.

پرونده‌ای که اگرچه در دست بررسی و پیگیری نهادهای امنیتی و قضایی بود اما با گزارش روزنامه شرق که برخی ابعاد پرونده را منتشر و بصورت تلویحی به نام برخی چهره‌ها مثل منوچهر متکی، مهران مدیری و احسان علیخانی نیز اشاره کرد؛ با حساسیت‌های بیشتری مواجه شد.

تأیید و تکذیب‌ها راجع به این پرونده همچنان ادامه دارد و روزنامه شرق هم طی روزهای گذشته گزارش‌های مبسوطی را درباره پس‌لرزه‌های گزارش خود منتشر کرده است.[2]

اما درباره این پرونده یک نکته بزرگ و اساسی وجود دارد که گویا از دید پی‌گیرندگان آن مغفول مانده است...

 

*همانطور که محرز است اما شاید توجهی به آن معطوف نیست؛ پرونده فساد ثامن قبل از افشاگری روزنامه شرق، توسط نهادهای امنیتی و دستگاه قضایی کشور زیر ضربه رفته بود.

به سخن دیگر اینکه دستگاه‌های امین کشور با حساسیتی که در قبال فساد داشته‌اند، از فرایندهای سخت تشخیص فساد مالی عبور کرده و پیش از همه متوجه تخلفات مؤسسه ثامن شده و برای برخورد با آن وارد عمل شده‌اند.

یعنی آنچه که افشا شده، در واقع یک ماساژ خبری بیشتر نبوده که عمدا یا سهواً اشاره گیرایی به هوشیاری دستگاه‌های امنیتی و قوه قضائیه نداشته است.

دقت شود که این همان چیزی است که می‌تواند بعنوان یک آرمانخواهی و عدالتخواهی ناب مطرح باشد. اینکه دستگاه قضایی یک کشور از رسانه‌های خواهان افشاگری هم زودتر عمل کرده و عملا دیگر خوراکی برای «افشاگری فساد» باقی نمانده باشد.

یعنی ما در سیر پیشرفت نظام اسلامی شاهد هستیم که در دهه 90 مفاسدی همچون فساد 3 هزار میلیاردی، پرونده رانت‌خواران ارزی، ماجرای ویلای غیر مجاز یک وزیر پرنفوذ کابینه، فساد بابک زنجانی و ایضاً پرونده فساد ثامن تماماً توسط دستگاه‌های نظام رصد شده و زیر ضربه رفته‌اند.

این در حالیست که باید دانست وقوع فساد از آنجا که یک امر گره خورده با نفسانیت انسان‌هاست، غیر قابل جلوگیری است و در هیچ حکومتی نمی‌توان آنرا به صفر رسانید اما جای پیشرفت و خوشوقتی آنجاست که یک نظام حکومتی در امر مبارزه با فساد و عدم قبول حتی ذره‌ای از مفاسد در هیچ ساحتی از حکومت، حائز یک روند رو به پیشرفت باشد.

این ناگفته مهم را می‌توان مثلا با این گفته الیاس حضرتی، نماینده اصلاح‌طلب تهران و مدیر مسئول روزنامه اعتماد قیاس کرد که به تازگی گفته است: «ناچارم اعتراف کنم که حس فساد عمیق و گسترده در میان باور مردم شاید فراتر از واقعیت های میدانی نیز باشد.»

حسّ فسادی که باید مشخص شود ناشی از القائات رسانه‌های جریان خاص و نگفتن حقایق پیش گفته است یا منشأ گرفته از واقعیت؟!

 

***

 

عضو شورای شهر: بین مردم و حاکمیت، شکاف ایجاد شده است

«حسن رسولی»، فعال اصلاح‌طلب و عضو شورای شهر تهران، به تازگی طی یادداشتی در روزنامه آرمان امروز نوشته است:

«عدم انسجام بین دولت و مردم امروز در رفتار اجتماعی و اقتصادی آحاد مردم و همچنین نظرسنجی‌هایی که مراکز معتبر سنجش افکار عمومی انجام دادند، اتفاق افتاده و مشهود است. این عدم انسجام و یا همگرایی میان دولت و ملت یکی از مهم‌ترین تهدیدهای فراروی نظام و دولت آقای روحانی است. لذا اگر شرایط جامعه را با نگاهی واقع بینانه مورد تحلیل قراردهیم به استناد رفتاری که مردم از طریق هجوم به بازار طلا و سکه از خود بروز و ظهور داده و می‌دهند و اعتراضاتی که از دی ماه سال گذشته کم و بیش با آن مواجه هستیم، وجه شدیدتر آن را در چندین شهر کشور داشتیم و پس از آن نیز در بخشی از بازار و سایر صنوف مثل صنف حمل و نقل جاده‌ای شاهد بودیم. به استناد این دو قرینه این شکاف میان مردم و حاکمیت بوجود آمده و نقش منفی خود را در کاهش ضریب اعتماد به معنای تردید در کارآمدی دولت به معنای کل حاکمیت نشان داده است.»[3]

 

*فعالان اصلاح‌طلب چند سالی هست که تأکید دارند بین مردم و حاکمیت، شکاف و تنافر ایجاد شده و البته همین شکاف و تنافر بود که منجر به سقوط شاه پهلوی نیز شد![4]

اما این حرف‌ها که به در گفته می‌شوند برای شنفتن دیوار! صحیح نیستند و شکافی در جامعه ایرانی میان مردم و حاکمیت وجود ندارد.

چه اگر چنین حرفی صحیح بود، نه امنیتی برقرار می‌ماند، نه مردم در انتخابات‌ها حضور گسترده می‌داشتند، نه قوانین موضوعه کشور توسط مردم رعایت می‌شد و نه فی‌المثل حجم کمک‌های مردم به نهادهای امین کشور مثل «کمیته امداد» دچار ازدیاد می‌شد.[5]

جریان سیاسی خاص به مصداق «خود گویی و خود خندی» به دنبال القای یک شکاف خودخواسته است تا از این رهگذر، همانطور که اشاره شد مقصودی دیگر را دنبال کند.

مقصودی که البته در صورت تمسّک مردم و خواص کشور به محاسبه صحیح و تحلیل درست هرگز محقق نخواهد شد و نظام جمهوری اسلامی مانا و برقرار باقی می‌ماند.

گفتنیست، برخی محافل تحلیلی از چند سال قبل وقوع اغتشاش به بهانه اقتصاد را پیش‌بینی کرده و جریان خاص را بعنوان عوامل آن معرفی کرده بودند.

این محافل از این می‌گفتند که اغتشاش یاد شده با دستمایه «اعتراض ظالمانه» محقق خواهد شد و عناصر آن به بهانه اقتصاد اما با خواسته‌های سیاسی به میدان خواهند آمد.

کما اینکه شاغل بودن 60 درصد اغتشاشگران به گواه آمار وزارت کشور، به آتش کشیده شدن پرچم ایران و تصویر سردار سلیمانی در این اغتشاشات و تأکید اصلاح‌طلبان بر اینکه این رخدادها پیش‌لرزه! بوده است، صحت این تحلیل را اثبات کرد.

نکته آنجاست که معاریف جریان خاص (که از بانیان اغتشاشات دیماه بوده‌اند) امروز از این می‌گویند که اغتشاشات دیماه 96، نشانه شکاف میان حاکمیت و مردم است!

 

***

 

1_ https://monitor.shafaqna.com/13640238

2_ http://sharghdaily.ir/fa/main/print/191926

3_ http://www.armandaily.ir/fa/print/main/227306

4_ https://www.farsnews.com/news/13931128001716

5_ http://www.irinn.ir/fa/news/610412