به گزارش پایگاه عدالت خواهان"داستان از آنجا شروع شد که عقیل به مهمانی برادر رفت. برادری که مدتی است؛ بر مسند خلافت تکیه زده و بر عرب و عجم فرمانروایی می کند. گرمی هوا دو برادر را به پشت بام منزل کشاند. امیر المومنین با غذایی ساده از برادر پذیرایی کرد. در این هنگام عقیل لب به سخن گشود؛ و از سختی کار، مقروض بودن و ناتوانی از تسویه دیونش، گلایه کرد. حضرت از نداشتن مبلغ دین او ابراز شرمندگی کرد، ولی با این حال به او اطمینان داد هنگام پرداخت حقوق و تقسیم سهمیه ها، تمام درآمد خود را برای تادیه بدهی او اختصاص دهد. اما عقیل جسورانه از ایشان خواست تا با دستوری، بدهی هایش را از صندوق بیت المال پرداخت کند. امیر المومنین در پاسخ به این خواسته؛ فرمود: «بیت المال مال شخصی من نیست و من تنها امین مال مردم هستم، چه فرقی میکند که از بیت المال به ناحق برداری و یا شبانه به بازار رفته و حجره های بازاریان را غارت کنی؟ هر دو دزدی است…»
روز سه شنبه بیست ششم تیر ماه روزنامه آفتاب در تیتری از کاهش پنجاه درصدی حقوق رئیس جمهور مکزیک به منظور کمک به اقتصاد مکزیک خبر داد. این در شرایطی است که در دولت نئولیبرال حاکم در جمهوری اسلامی ایران نه تنها خبری از کاهش هزینه های دولت مردان و دستگاه مجریه نیست بلکه روزنامه ها و سایت های خبری پر است از «م.ج» و «ح.ف» هایی که به جرم رانت خواری و ویژه خواری به دستگاه قضا احضار شده اند. برای مثال یک روز قبل تر یعنی دوشنبه بیست و ششم تیر ماه، روزنامه اصلاح طلب آفتاب نیمی از صفحه اول روزنامه خود را با تیتری حاکی از «عدم مراجعت سه روزه جناب روحانی به منزل» به گفتگویی با پدرِ دامادِ حسنِ روحانی اختصاص داد. که در میان پرداختن به وضعیت زندگی دختر و داماد رئیس جمهور در اتریش و…، پدر شوهر دختر آقای روحانی، از دریافت مبلغ سه میلیون و سیصد و خورده ای هزار یورو به نرخ دولتی، در شرایطی که فشار اقتصادی مردم را به ستوه آورده است؛ خبر داد. و بعد هم از رفاقت قدیمی اش با جناب رئیس دولت و ناراحتی خاندان فریدون از کلید های شکسته و … گفت.
حال باید پرسید: آیندگان در مورد وضعیت این روزهای ایران چه خواهند گفت؟ آیا جز این است که دولتمردان دم از علی و اولادش میزنند و پشت به آن ها حرکت میکنند؟ چه شد عدالتخواهی علی؟ امیر المومنین ذره ای از بیت المال را خرج زیاده خواهی های این و آن نکرد. اما چه شد راه و رسمش؟ نکند دولتمردان ما به یدک کشی اسم و لباس، علی اولادش اکتفا کرده اند. در این شرایط تنها باید جمله تاریخی سید جمال اسد آبادی را بر سر در خانه های چندین میلیاردی مردان سیاست با آب طلا کوبید؛ که فرمود: «به غرب رفتم اسلام دیدم ولی مسلمان ندیدم و به شرق برگشتم، اسلام ندیدم ولی مسلمان دیدم.»
انتهای پیام