چاپ صفحه

محافظه کاری قتلگاه انقلاب است

یکی از مهمترین آفاتی که انقلاب اسلامی را تهدید می کند و همه اقشار جامعه در معرض ابتلای به آن هستند ، «محافظه کاری» است. اما وجود این بیماری، مخصوصا در جوانان، دانشجویان و نخبگان سیاسی، که موتور محرک جامعه هستند، بسیار خطرناکتر است. با اندکی تامل و مطالعه­ی مقاطعی از تاریخ انقلاب که عملکرد مسئولین در آن دوره محافظه کارانه بوده است و نیز بررسی نتایج آن، میتوان به خطرات «محافظه کاری» پی برد؛ این خطر تا آنجایی است که امام خامنه ای محافظه کاری را قتلگاه انقلاب دانسته اند(1). حتی اگر در تاریخ صدر اسلام هم نگاه بیندازیم، خواهیم دید که اگر نبود محافظه کاری مردم و مخصوصا خواص، جریانات تلخ جانشینی بعد از پیامبر(صل الله علیه و آله و سلم) پیش نمی آمد و حادثه عاشورا اتفاق نمی افتاد.

آیا دیده اید کسانی را که می گویند مبادا حرفی بزنید که دنیا در برابر شما موضع بگیرند؟ یا مبادا یک کار آن چنانی بکنید که دنیا در مقابل شما صف آرایی بکنند؟ یا می گویند عاقلانه رفتار کنید! ما باید حقایق را بپذیریم! چرا با آمریکا مذاکره نکنیم و رابطه نداشته باشیم؟ یا هنگامی علیه غرب حرفی گفته می شود و مواضع آنان به نقد کشیده میشود، می گویند منافع کشور به خطر افتاد، آبروی ایران رفت، چرا برای خودمان اینقدر دشمن بتراشیم؟ و یا احتمالاً دیده اید اشخاصی را که در مسائل سیاسی و مخصوصا در بحران ها برای حفظ وجهه و آبروی خود موضع گیری نمی کنند و یا با میانه ی حق و باطل را گرفتن می خواهند کسب آبرو کنند؟ دقیقا مانند همان کاری که ابوموسی اشعری در جریان حکمیت انجام داد و طوری موضع گیری نمود که هم جانب علی(علیه السلام) و هم جانب معاویه را گرفته باشد. در صورتی که میانه حق و باطل را گرفتن، خود حضور در صف باطل است. از جمله مصادیق محافظه کاری کوتاه آمدن در امر به معروف و نهی از منکر، دفاع نکردن از ولایت و انقلاب در برابر فلان استاد و فلان فامیل و فلان دوست و فلان سخنران است.

مقام معظم رهبری در توصیف ویژگی های انسان محافظه کار میفرمایند:

«محافظه کار طرفدار وضع موجود است ؛ از هر تحولی بیمناک است؛ هرگونه تغییر و تحولی را برنمی تابد و از تحول و دگرگونی می ترسد. اما عقلانیت این طور نیست. محاسبه عقلانی اوقات گاهی خودش منشأ تحولات عظیمی می شود؛ مانند انقلاب عظیم اسلامی ما که ناشی از یک عقلانیت بود.»(2)

همچنین ایشان با انتقاد از محافظه کاری دانشجویان و معرفی این ویژگی به عنوان یکی از بدترین اشکالات محیط های دانشجویی میفرمایند:

«بدترین اشکال و اشکال وارد بر محیط دانشجویی این است که دانشجو دچار محافظه کاری شود و حرفش را با ملاحظه ی موقع و مصلحت خیالی بیان کند... فرق شمای‌ جوان و دانشجو و صادق و پاکیزه دل، با یک آدم سیاسی‌کار باید در همین باشد. البته در کنار صراحت، صداقت در نیت هم وجود داشته باشد و اگر دانشجو خطا کرد، خطایش را سریع بپذیرد.»(3)

در برابر «شخصیت محافظه کار»، «شخصیت انقلابی» وجود دارد. انقلابی بودن یک تفکر است و انسان انقلابی انسانی است که بر اساس مبانی اسلام ناب رفتار میکند و خود را محافظ و مدافع انقلاب اسلامی میداند.

انقلابی اسیر حدود تحمیلی نمی شود؛ انقلابی خودخواه و منفعت طلب نیست، حاضر است در راه دیگران و در راه اعتلای جامعه بدون هیچ توقع و انتظار قدردانی، بمیرد . انقلابی کسی است که هم از بیرون و هم از درون دچار یک تحول الهی شده و می خواهد همه ی عالم را منقلب و به این سمت هدایت کند.

از دیگر خصوصیات انقلابی این است که «مصلحت اندیش» است. فرق است میان «مصلحت اندیشی» و «محافظه کاری». بعضی مصلحت اندیشی ها گرچه در ظاهر کوتاه آمدن است، اما همان نیز یک تاکتیک است برای تحول. مصلحت اندیشی و توجه به زمان و مکان در تصمیم گیری ها از مسلّمات اسلام است؛ در حالی که محافظه کاری و راضی به وضعیت موجود شدن در اسلام نفی شده است. بر این اساس می توان گفت یک مسلمان، «مصلحت اندیش» است ولی «محافظه کار» نیست.

البته ناگفته پیداست که منظور از مصلحت، «مصلحت اسلام و انقلاب» است، نه «مصلحت اشخاص»؛ که مصحلت اسلام و انقلاب نیز بر همه ی امور و مصالح خصوصی و فردی و جمعی ترجیح دارد.

مصلحت جامعه را نیز رهبر جامعه تشخیص میدهد و «رهبر انقلاب هم وقتی که مصلحت را تشخیص داد، دیگر ملاحظه نمی کند که مردم چه خواهند گفت، سیاست ها درباره ی این تصمیم و این عمل چه جنجالی به راه خواهد انداخت»(4) ؛ که از جمله این مصلحت اندیشی های میتوان به: پذیرش قطعنامه، عزل آیت الله منتظری، حکم سلمان رشدی و حکم به ابقای آقای مصلحی در وزارت اطلاعات اشاره کرد .

در مورد مصلحت اندیشی دو نکته را باید مد نظر قرار داد. اول اینکه سایر مسئولین نظام هم در حیطه اختیاراتی که قانون برای انان مشخص نموده است و در «چارچوب قانون»، میتوانند مصلحت اندیشی نمایند. ممکن است جایی به نظر برسد «عمل بر طبق قانون» مصلحت نیست، اما نکته این جاست که اگر با مصلحت اندیشی هر فردی ضابطه ها به هم بخورد که سنگ روی سنگ بند نمی شود! پس همان جا «رعایت قانون» مهمتر و مقدم بر هر مصلحت اندیشی است. نکته دوم اینکه باید مصلحت ها را باید درست تشخیص داد .نباید اشتباه در محاسبات و تصمیم گیری ها را با نام مصلحت توجبه نمود.

از خصوصیات دیگر انقلابی این است که «آرمانگرا» است و آرمانگرایی به این معنا نیست که انقلابی «واقعگرا» نیست؛ انقلابی به قله نگاه می کند و مسیر رسیدن به آن قله را مطابق واقعیت های موجود طی می کند. انسانی که آرمان ندارد، هدف ندارد و حرکت بی هدف نیز سرانجامش معلوم است. اتفاقا از جمله برکات آرمانگرایی این است که باعث می شود «واقعیت ها» در جامعه جهت پیدا کنند و «واقعیت ها» به سمت «آرمان ها» تغییر کند.

در واقع انقلابی بودن یک نوع سبک زندگی است . هر مسلمان حقیقی ، انقلابی است؛ هر انقلابی حقیقی نیز مسلمان است؛ انقلابی همان "حزب اللهی"است؛ انقلابی همان "مجاهد فی سبیل الله" است ؛ انقلابی همان "الجبل الراسخ" است ؛ انقلابی همان "و لایخافون لومة لائم(5) " است ؛ انقلابی، همان بسیجی است؛ انقلابی، اصولگراست؛ انقلابی، اصلاح طلب(به معنای صحیح آن) است؛ انقلابی. . .

پی نوشت ها :

(1)نرم افزار صهبا ، بیانات در دیدار با دانشجویان و اساتید دانشگاه امیر کبیر 9/12/79

(2)نرم افزار صهبا ، بیانات در دیدار اعضای هیات دولت 8/6/84

(3)نرم افزار صهبا ، بیانات در دیدار با دانشجویان سراسر کشور7/7/87

(4)نرم افزار صهبا ، بیانات در خطبه های نماز جمعه تهران 11/1/68

(5)سوره مائده، آیه 54