چاپ صفحه

تمجید دولتی ها از خودشان = تملق مانع پیشرفت خلاقیت

شخصیت های به دور از كرامت و منش متعهدانه انسانی با مجیزگویی و چرب زبانی فریبنده، آنان را كه می باید با خلاقیت های خود سیستم های اداری را مدیریت كنند، متحول سازند و تغییرات نوین در اركان و بدنه ساختار كاری تحت مسئولیت خود به وجود آورند به سكون و رخوت وا می دارند. چنین مسئولانی، با چاپلوسی و تملق گویی های برخی از اطرافیان و حتی زیردستان دست كم، تنها به یك حضور فیزیكی خوش باور مبدل می شوند تا یك شخصیت مقتدر، خلاق و نوآور كه مفید حال دستگاه های اداری مربوطه، جامعه و در نهایت كشور باشند. این روند وازدگی و واپسگرایی سابقه ای تازه ندارد كه همچنان به عنوان یك آفت بزرگ و با اثرات اختاپوسی بر سیستم اداری خیمه زده است...

... هیچ ابایی نمی كند. جلوی جمع كثیر همكاران از روی صندلی بلند می شود و خطاب به رئیس اداره خود كه به مناسبت معرفی معاون اجتماعی اداره، پیرامون جدیت عمل در انجام امور موظف محوله سخنرانی می كرد، می گوید:... بسیار عذر می خواهم جناب آقای رئیس!، هیجان قلبی ام غلیان كرد كه صحبت های گران بهای شما را قطع كردم. جناب آقای... حضرت عالی مستحضر هستید بنده خدمتگزاری به آقای معاون جدید را خدمتگزاری به شخص جناب عالی از جمله بالاترین وظیفه خود می دانم. شخص شخیص آن مقام پرارج و والا حتما فراموش نفرموده اند كه بنده طی سالهای خدمت همواره مطیع فرامین شما بوده و هستم. بركت وجود مستطاب شما موجب دلگرمی قاطبه كاركنان بوده است. افتخار می كنم همیشه سایه پایدار حضرت عالی برسر ما زیردستان شما تابندگی داشته باشد- كوچك شما...» حیرت و سكوت غلیظ حضار در سالن آمفی تئاتر محل سخنرانی چنان حاكم بر فضا شد كه انگاری هیچ جنبده ای در آنجا حضور ندارد كه... كه با تبسم و كلام ملایم رئیس اداره، ترك خورد: ممنونم آقای... شما همیشه سبب امیدواری بوده اید. این اظهار لطف شما نشان می دهد كه من هم در انجام وظایفم موفق بوده ام و... امیدوارم همچنان باشم.»



تملق مانع پیشرفت خلاقیت

«ابراهیم -ك» كارمند یك شركت خصوصی، می گوید: فرهنگ تملق و تكریم های بودار برخی از كاركنان لطمه زیاد به تحرك و شیوه كاری می زند به خصوص زمانی كه مدیر یك اداره یا شركت آدمی باشد كه از تشویق ها و تعظیم و تكریم های زیرمجموعه اش همواره استقبال می كند اما هیچ اقدام موثر در پیشرفت و تولید تحت نظارت خود به عمل نمی آورد. برخی مسئولان قسمت ها هم صرفا تابع دستورات مقام های بالاتر خود هستند. من تا بحال در دو سه اداره و شركت خصوصی كار كرده ام. در حدود 20-18 سال با بسیاری از تیپ های مسئول و سرپرست كار كرده ام. می توانم بگویم یك مشكل اداری، رفاقت بازی بین یك گروه از رده مسئولان بوده است. آنها هوای همدیگر را داشته اند. كسی كه مشكل داشته باشد، دوست دارد همه از او تعریف و تمجید كنند. یك تیپ آدم هم متاسفانه وجود دارند كه تملق گویند.»



باورهای كاذب مدیران

از مسئولان، متنفذین و صاحب منصبان در حوزه های مختلف اداری و دیگر بخش ها در عرصه های زندگانی و كسب و كار، خود زمینه های مناسب و بهانه های گوناگون برای رشد، توسعه و تعمیق چاپلوسی و تملق می شوند. كارفرما و رئیس ضعیف النفس خیلی لذت می برد كه كارگر یا كارمند تحت امرش از او تمجید كند و چشم و گوش بسته فرامین او را اطاعت كند. چرب زبانی نیروی زیرمجموعه اش، یك غرور مافوق انسانی در كالبدش توزیع می كند. تكرار این كرنش و پذیرش، انرژی و قوای فعاله انسانی در تحول و پیشرفت و بدیع سازی را به چالش می كشاند و خمودگی در روحیه همه افراد جایگزین كوشش برای خلاقیت حرفه ای می شود. نتیجه این شیوه های منع تحولات محیط كار، جامعه و گسترده كشور، درجازدگی، مصرف گرایی و مهار نوآوری می شود. علت عقب ماندگی برخی جوامع، نداشتن سرمایه مادی (سرمایه ملی) نیست، بلكه تخمیر اندیشه های فعال، پژوهشی، تتبعات نوین و در یك كلام، وجود مدیریت های ستایش پذیر و تملق طلب و بدون عرق ملی و تعهد اخلاقی است.



نان به نرخ روز خور

آدمی كه حیثیت و نفس انسانی اش را ولو در نگاه آشنایان و همكاران خرد می كند در مقابل شخصی به هر صورت توانمند و دارای تیتر كلاسیك و یا سازمانی تبدیل به یك موجود ذیروح مفلوك می كند تا مثلا مشغول كاری شود، رتبه بگیرد، ارتقاء پست نصیبش شود و یا خلاصه به اصطلاح نورچشمی فلان مدیر و بهمان صاحب كارخانه و... شود، این آدم هیچ گاه مورد اعتبار اخلاقی و دلبستگی از سر صدق و صفا واقع نمی شود. «نان را به نرخ روز خوردن» اصطلاح دیرینه ای است كه می شود به او داد. این قبیل افراد عموماً و غالباً در محیط های اداری و كلا جاهایی كه جماعت زیادی مشغول كار هستند بیشتر دیده می شوند. اینان اما در بین سایر همكاران هم چندان جایگاه معتبر ندارند. دلیل اولیه رویكرد به تملق و چاپلوسی را شاید بتوان نوعی مفتخواری و گدایی شخصیت تلقی كرد زیرا یك آدم با اعتماد به نفس، فعال، صادق و مهمتر، متوسل به خداوند بخشنده و روزی رسان، به هیچ عنوان و شرط برای مال و مقام و معیشت مناسب، سر تعظیم و تعریف تا سر زانو خم نمی كند نزد كسی كه مقبولش افتد، این خفت شخصیتی و سقوط اخلاق انسانی را نیز می شود وصله زشت زندگی نامید.



چاپلوسی؛ نوعی باج دادن

یك مدرس جوان رشته نقاشی دانشگاه، در پاسخ سؤالم مبنی بر اثرات تملق در ادارات، سازمانها و جامعه و نیز این پدیده می تواند به عنوان آفت نوآوری در بدنه كشور و محیط كار محسوب شود، اندكی فكر می كند. بعد تبسمی چهره اش را سایه می زند... اولین جمله اش این است: «چاپلوسی یك نوع باج دادن به طرف مقابل است.»

«علی تقوی» سپس افزود: «اصولا تملق و چاپلوسی به خیلی عوامل بستگی دارد. یكی در واقع به كمبودهای شخصیتی فرد چاپلوس مربوط می شود كه از طریق چاپلوسی هایش می خواهد كمبودهای خود را برطرف و خودنمایی كند. یكی هم با چرب زبانی و تملق گویی شاید می خواهد نوعی جاه طلبی كند. اما به نظر من مهمترین علت این صفات خلاف شأن آدمی، همان كمبود شخصیت است كه از راه چاپلوسی سعی می كند با نسبت دادن الفاظ از طریق چرب زبانی به دیگران، آنان را به عنوان بهترین افراد جلوه دهد.»

وی با اشاره به وضعیت كنونی نظام اداری می گوید: متأسفانه در سیستم اداری و حتی در دانشگاه ها هم تملق گویی رسوخ كرده است و بعضاً حتی یك استاد هم به خاطر جاه طلبی و كلاس گرفتن و... به «خوشامدگویی» روی می برد. در كل، چاپلوسی طبعاً به انسان مربوط است اما گروهی از آدمها كه به ظاهر امر توجه دارند فریفته زبان تملق گو می شوند و شخص چاپلوس از این بابت در درون خود احساس آرامش می كند. به نظر من انسانی كه دچار بحران شخصیتی، حسادت، جاه طلبی و موقعیت طلب باشد طریق چاپلوسی را پیشه خود می كند.»



آفتی از آفت های مدیریت

«حجت الاسلام جعفر پژوم سعیدی» پژوهشگر متون ادبیات، معنا و باز خورد واژه های تملق و چاپلوسی را چنین می خواند: تملق كلا غیرواقع جلوه دادن حقیقت و چاپلوسی نوعی تزویر و خدعه برای فریب مخاطب است. هر دوی این صفات جزو آفات بزرگ اخلاقی- بعضاً- در مدیریت های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هستند. در قرآن و روایت این صفات بسیار ذم (مذمت) شده است. پیغمبر اكرم«ص» فرموده است بر صورت چاپلوسان و مداحان باید خاك پاشید.»

وی می افزاید؛ در تاریخ داریم: «شخصی آمد نزد امیرمؤمنان(ع) به چاپلوسی و مداحی پرداخت در حالی كه اعتقادی به گفته های خود نداشت. منافق بود زیرا چاپلوس منافق هم است. امیرالمؤمنین فرمود آنچه می گویی در حق من، كمتر از آنم كه می گویی و آنچه كه در دل و قلبت است بالاتر از این حرفهایت است.»

این نویسنده، محقق و مصحح، با اشاره به فرآیند تاریخ مبتنی بر نكوهش های صفات چرب زبانی و خوشامدگویی های فریبنده، درباره وضعیت جامعه كنونی معتقد است: «در جامعه ما هم چاپلوسی و تملق وجود دارد و این پدیده (خلاف حقیقت) موجب عدم كارایی مخصوصاً مسئولان می باشد. بنابراین باید از لحاظ روانشناسان و جامعه شناسان، این آفت ریشه یابی شود و طی منشوری موارد آن مشخص و به مسئولان و مدیران كشور گوشزد شود.»

یك دكتر روانشناس بالینی، ریشه پدیده چاپلوسی را در سابقه كهن و استبداد تاریخی می داند و در بیان و تحلیل تملق گویی ضمن آن كه این پدیده را بازدارنده پیشرفت و نوآوری در زمینه های گوناگون محیط های اداری، اجتماعی و شخصیت انسانی می داند، به اشكال مختلف و متنوع چاپلوسی اشاره می كند. او خلأ منزلت و نبود شایسته سالاری در ساختار اداری را یكی از عوامل وسعت و شیوع تملق گرایی ذكر می كند و كم كاری مسئولان امور جامعه در اصلاح سیستم اداری را در این زمینه دخیل می داند و شاكله دستور و توصیه های منع و استمرار چرب زبانی و خوشامدگویی های فریبنده و متداول در ساخت و سازهای محیط های اداری- اجتماعی زمانه را در سیره ائمه اطهار و هشدارها و رهنمون های حفظ شئون انسانی ایشان بر می تاباند تا بتوانیم به مناسبات سالم اجتماعی، عزت انسانی و حاكمیت شایسته سالاری در جامعه دست یابیم.

«دكتر فریبرز حمیدی» می گوید: تملق و چاپلوسی یكی از بلایایی هستند كه روابط اجتماعی شهروندان را در عرصه اجتماع مورد تهدید قرار می دهند. متأسفانه این صفات -مذموم- باب میل بسیاری از افرادی قرار می گیرد كه تشنه شنیدن آن هستند. در واقع این پدیده در جوامعی -هركشور- كه سطح شعور اجتماعی بالایی ندارند با استقبال افراد زیادی مواجه می شود. حتی كسانی كه از آنها تملق می شود لب به اعتراض نمی گشایند و شادمان از شنیدن آنچه درخور لیاقت خود نمی بینند، بر دامنه تكبر خود می افزایند. چاپلوسی كه ما از آن سخن می گوییم، اغلب نسبت به كسانی صورت می پذیرد كه از توانمندی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی یا اداری بهره مندند. البته این وضع محدود به تاریخ معاصر ایران نیست. گفتارهایی از تاریخ كهن وجود دارد كه براساس آن می توان دریافت كه چاپلوسی در مناسبات ایرانیان از دیرباز وجود داشته است و جان نثاران دروغین زیادی در همه عرصه ها باعث می شدند تا حاصل زحمات و خدمات ارزنده بسیاری از افراد متین جامعه نادیده گرفته شود. این گونه مطالب در نوشته های ادبی ایران نیز به چشم می خورد و همواره شعرایی هم كه از كرامت نفس و متانت طبع بلندی برخوردار بوده اند در نكوهش آن، سخن بر زبان رانده اند. «عبید زاكانی» در یكی از طنزهای گزنده خود این موضوع را به خوبی نشان داده و معلوم می كند كه متاع تملق و چاپلوسی دست كم در دربار ایران و قدرت مندان مستبد وجود داشته است. -به عنوان نمونه تملق گویی-: سلطان محمود را در حالت گرسنگی، بادمجان- بورانی پیش آوردند. خوشش آمد و زیاد خورد و گفت بادمجان طعامی است خوش. ندیمی در مدح بادمجان، فصلی پرداخت. سلطان چون سیر شد، گفت: بادمجان سخت مضر چیزی است. ندیم در مضرت بادمجان مبالغتی تمام كرد. سلطان گفت: «ای مردك! نه آن زمان مدحش می گفتی؟... !. ندیم گفت: قربان!

من، ندیم توام نه ندیم بادمجان. باید اشاره كرد كه چاپلوسان به خاطر منافع شخصی خودشان به تملق و مبالغه درباره خصوصیات و توانایی های توانمند متوسل می شوند و آنها را ستایش می كنند.»

این روانشناس در ادامه بیان صحبت خود، می افزاید: «این واقعیت را نیز باید در نظر گرفت كه بسیاری از پدیده های اجتماعی با گذشت زمان در رفتار جامعه نهادینه می شوند و رسوب می كنند و اكثر مردم با آن خو می گیرند. بنابراین، حتی در صورتی كه عوامل شكل دهنده پدیده ها از بین بروند باز هم آن پدیده ها به تداوم خود در عرصه جامعه ادامه می دهند. تملق هم یك پدیده كهن است و نمی توان انتظار داشت كه از جامعه محو شود چون سایه استبداد برای مدتی طولانی در تاریخ و فرهنگ بومی ایران وجود داشته و باعث شده تا رفتارهای تملق آمیز اشاعه و گسترش داده شوند...»

«دكتر حمیدی» ادامه صحبت خود را معطوف به روش های متنوع چاپلوسی از جمله ستایش های غیرواقعی می كند. به اعتقاد وی، در محیط هایی كه چاپلوسی متداول است، هر نوع تغییر باید مورد پسند یك طبقه خاص جامعه باشد. در این حالت، نتیجه این می شود كه صداقت و پای بندی به اصولی كه تأمین كننده منافع واقعی مردم است، جای خود را به تحسین مبالغه آمیز و در نهایت به چاپلوسی می دهد. او با بیان این كه شیوه و شكل چاپلوسی متنوع و متعدد است، می گوید: «ممكن است به صورت های آشكار و پنهان صورت بگیرد. دادن القاب و عناوین جعلی و غیرواقعی و ستودن غلط آمیز طرف مقابل یا افراد بالا دست، از جمله شكل های چاپلوسی است. در این زمینه، برنامه های طنز تلویزیون هم كه بی شك بدون تملق و چاپلوسی مدیران سیما نمی توانسته اند تا بدین مرحله پیش آیند، این نوع چاپلوسی را به تصویر كشیده اند و با توجه به این كه به محتوای خود این برنامه ها هم انتقادات واقعی زیادی وارد است اما توانسته اند تصویر روشنی از این عمل با پسند مخاطبان خود نمایش دهند. حال باید یادآوری كرد كه در چه جوامعی می توان خاستگاه این آفات را یافت.»