به گزارش پایگاه عدالت خواهان"«مامور راهنمایی و رانندگی یک بار راننده پراید را جریمه کرد و راننده به فاصله چند ساعت بعد، دوباره مرتکب تخلف و جریمه شد. این بار راننده نتوانست طاقت بیاورد و با عصبانیت تمام، ماشین پرایدش را جلوی چشم همه عابران پیاده و سوارههایی که در خیابان بودند، آتش زد. کسی نمیداند رقم جریمه ای که در برگه راهنمایی و رانندگی نوشته شد، چقدر است اما قیمت ماشین او حداقل 20 میلیون تومان بود که به آتش کشیده شد».
روز گذشته تصویری از آتش زدن یک خودرو در اعتراض به جریمه پلیس راهور در چهارراه جهان کودک تهران منتشر شد که در آن شهروندی که به نظر می آمد اهل استان گلستان با پلاک ایران 69 باشد، سختترین واکنش اعتراضی را از خود نشان داد.
با آنکه در رسانهها خبری از علت اقدام مرد جوان گزارش نشد و پلیس راهور نیز پاسخ رسمی درباره آن نداد اما شاید بتوان تصور کرد که او قبل از اینکه حتی همان جریمه اول را بگیرد، هجوم فکر و خیال های قرضها و بدهیها عاصیاش کرده یا شاید صبح قبل از اینکه از خانه بیرون بیاید، با همسرش بر سر خرید روزانه و بی پولی دعوا کرده است! اتفاق آتش زدن خودرو در برابر دوبار جریمه شدن وقتی عجیب به نظر میآید که فردی حاضر شده برای اعتراض به جریمه مامور راهنمایی و رانندگی، بخش مهمی از سرمایه زندگی اش را آتش بزند.
اتفاقی که میتواند خبر از آشفته بودن حال اجتماع ایرانی و پایین آمدن محسوس آستانه تحمل مردم داشته باشد وگر نه چه دلیلی می تواند آتش زدن خودرو برای اعتراض به یک جریمه را توجیه کند؟ اتفاقاتی از این دست در سالهای اخیر به دفعات تکرار شده و کمترین توجه را نیز از سوی مسئولان داشته است. 25 فروردین امسال نیز مردی 51 ساله در خیابان دانشگاه اقدام به آتش زدن خودش کرده بود که حضور مردم مانع از این کار شد. در آذر سال گذشته نیز مردی در خیابان ولیعصر(عج) تهران موتورش را مقابل چشم های عابران آتش زد.
اسفند سال 94 نیز یک دستفروش وقتی با برخورد خشونت آمیز ماموران شهرداری برای جمع کردن بساطش مواجه شد، خود را آتش زد... همه این اتفاقات می تواند یک فصل مشترک داشته باشد و آنهم عصبی شدن روز افزون شهروندان در برابر فشار و مشکلات زندگی است که در حوادثی اینچنین ، خود نمایی می کند.
آمارهای سال گذشته نشان می دهد که 28.5 درصد از کل معاینات بالینی پزشکی قانونی مربوط به نزاع است که این آمار در سال های دیگر نیز تکرار شده و همواره در رتبه اول آمار معاینات پزشکی قانونی قرار داشته است. این روزها بسیار شاهدیم که اعتراض های شهروندان به از بین رفتن حقشان در حوزه های مختلف مالی، بانکی، شهری، اجتماعی و .. . با تجمع در برابر ادارات و نهادهای دولتی صورت میگیرد که این خود بیانگر نوع دیگری از عصبانیت و پایین آمدن آستانه تحمل مردم است.
در این باره سید حسن موسوی چلک، رییس انجمن مددکاری اجتماعی ایران با بیان اینکه آستانه تحمل اجتماعی مردم ایران در سال های اخیر به دلایل مختلفی کاهش یافته و این مساله یک زنگ خطر جدی است، میگوید: روزانه شاهد آن هستیم که شهروندان با کوچک ترین اتفاقاتی که خلاف میل آنها بوده یا در مواردی که حقی از آنها پایمال شده است، واکنشهای تند و خشن نشان می دهند. اکنون شرایط زندگی شهری بسیار متفاوت از سال های قبل شده و اینکه مردم فشارهای مختلفی را تحمل میکنند، واقعیتی است که امروز با آن مواجه هستیم. تنگناهای اقتصادی وجه مشترک این فشارهاست. علاوه بر این مردم سختگیریهای دیگری را هم متحمل میشوند.
وی به سختگیریهایی که گاه قانون به مردم تحمیل میکند، اشاره کرده و می گوید: در این مواقع مجری قانون مقصر نیست. قانونی که نوشته شده زمینهای را فراهم میکند که مشکلات مردم در حوزههای مختلف بیشتر شود. در چنین شرایطی واکنشهای متفاوتی از سوی مردم سرمیزند. عدهای با بیتفاوتی از کنار این مسائل عبور میکنند اما این بیتفاوتی عمر طولانی ندارد. در نهایت افراد بیتفاوت جامعه نیز در مقابل چنین شرایطی واکنش نشان میدهند.
وی می افزاید: خودخوری، پرخاش، نزاع، افسردگی، یأس و... از واکنشهای معمول در برابر اتفاقات اجتماعی است. نکته مهمی که باید درخصوص آستانه تحمل افراد جامعه مدنظر داشت، سطوح آن است که نسبت به هر فرد متغیر و متفاوت است. بسته به تجارب افراد، شرایطی که در آن قرار گرفتهاند و همچنین مهارتهای اجتماعی که افراد در طول زندگی میآموزند، آستانه تحملشان کم یا زیاد خواهد بود. اما در کل میتوان گفت همه مردم در مقابل فشارهای اجتماعی بیتفاوت نیستند.
این کارشناس خاطر نشان می کند: واکنشها نسبت به مسائل اجتماعی میتواند متفاوت باشد. یکی از تعیین کنندههای مهم در شرایط فشار اجتماعی بحث تاب آوری و مداراست. مدارا بهمعنای پذیرش شرایطی است که باب میل ما نیست. برای خروج از شرایط فشار و تنگناهای اجتماعی افراد باید آستانه تحمل خود را بالا ببرند. واکنشها نباید بهگونهای باشد که به دیگران و جامعه آسیب بزند. تاب آوری اجتماعی دو طرفه است به این معنا که هم مردم و هم مجریان قانون باید مهارتهای لازم را بیاموزند؛ بهعنوان مثال در حوادث دی سال گذشته دیدیم که ماموران ناجا در پایتخت با مردم برخورد نکردند. اینگونه رفتار، نمونه بارز یک تاب آوری اجتماعی از سوی مجریان قانون است.