به گزارش پایگاه عدالت خواهان"اگرچه آقای رئیسجمهور خود را به هیچ حزب و گروهی وامدار نمیداند اما کیست که نداند که اگر حمایتهای هاشمی و رئیس دولت اصلاحات و تکرار میکنمهای او در حمایت از شیخ حقوقدان نبود، معلوم نبود که حسن روحانی بتواند به ساختمان پاستور راه یابد.
هنوز دو هفته نیست که از تاریخ لغو برجام میگذرد و اگرچه هشدارهای بسیاری به روحانی برای گرفتن تضمینهای لازم در زمینه برنامه هستهای داده شد اما او هم راه رئیس دولت اصلاحات را در زمینه هستهای ادامه داد و با تعلیق برنامههای هستهای ایران به وعدههای توخالی آمریکا دلخوش کرد.
هرچند اصلاحطلبان در این پنج سال انتقادات بسیاری را به شیوه و منش روحانی اعلام کردند اما از حق نگذریم روحانی در زمینه برنامه هستهای اصلاحطلبانه عمل کرد هرچند با توجه به این نکته که روحانی هیچ گاه فکرش را هم نمیکرد بدعهدی که آمریکا در زمینه توافق هستهای در زمان دولت اصلاحات انجام داد را دوباره تکرار کند.
در تاریخ تقویم شمسی امروز با روی کارآمدن دولتی نامگذاری شده است که اگرچه ادعاهای بسیاری را برای تعامل با جهان و گفتگوی تمدنها داشت اما نه تنها لقب شرارت بار ترین کشور دنیا را گرفت، بلکه با تعلیق برنامه هستهای ایران و تسلیم شدن محض در برابر دولت آمریکا و غربیها هیچ نتیجهای را به دست نیاورد.
23 مرداد 1381 بود که سخنگوی گروهک تروریستی منافقین از فعالیت ایران در زمینه تاسیسات هستهای خبر داد و با انتشار این خبر در فضای رسانهای دنیا علیرغم اینکه محمد البرادعی دبیرکل وقت آژانس بینالمللی انرژی اتمی از اطلاع خود در زمینه وجود تاسیسات هستهای ایران خبر داد اما در آخر تهران به تلاش برای تولید تسلیحات اتمی متهم شد. این اتفاقات در زمانی صورت گرفت که آمریکا در عراق پیروز شده بود و در این شرایط واشنگتن البرادعی را تحت فشار قرار داد تا پرونده هستهای ایران را در دستور شورای حکام قرار دهد.
تبلیغات رسانهای و اظهارات مقامات آمریکایی سرمست از پیروزی در عراق وضعیت نامطلوبی را برای ایران به همراه آورد تا جایی که به ایران مهلت داده شد تا در کمتر از 50 روز به تعهدات خود در مورد کنترل برنامه اتمیاش عمل کند و تمامی نارساییهایی را که آژانس تشخیص داده، برطرف و پروتکل الحاقی را امضا کند.
در این شرایط پیش از مذاکرات تهران نمایندگان اصلاحطلب مجلس شورای اسلامی در اقدام عجولانهای به طور داوطلبانه اجرای پروتکل الحاقی را امضا کرده و در پی آن بودند تا آن را تقدیم مجلس کنند اما جدای از این و پیش از ورود طرف مذاکره کننده غربی رئیس دولت اصلاحات داوطلبانه خبر از پذیرش تعلیق داد و عملا با اظهارات خود قدرت چانهزنی ایران با غرب و توانایی بده بستانهای دیپلماتهای کشورمان را کاهش داد.
در آن زمان طرف ایرانی که ریاست مذاکرات آن هم با روحانی بود، با پذیرش مطالبات غربیها فعالیتهای هستهای خود را تعلیق کرده و پروتکل الحاقی را به صورت داوطلبانه امضا کردند و در مقابل طرف غربی هم تعهد داد که پرونده هستهای ایران را در آژانس حل و فصل کند و اگر روزی آمریکا آن را یک جانبه به شورای امنیت برد، از حق وتو استفاده کند. جالب اینجاست که حتی اروپاییها متعهد شدند تا در زمینه فناوری با ایران همکاری کنند.
اگرچه دولتمردان اصلاحات سادهلوحانه گمان میکردند که همه چیز به نفع آنان است و مشکلی در این زمینه وجود ندارد اما طرف غربی که حالا دست طرف ایرانی را خوانده بود یک گام به جلوتر آمده و خواستار تعطیلی تمام فعالیتهای مرتبط با غنیسازی میشوند.
اما داستان به اینجا ختم نشد و تنها پس از مدت کوتاهی نه تنها موضوع هستهای ایران در اجلاس ژوئن 2004 شورای حکام از دستور کار خارج نشد بلکه قطعنامه شدیداللحنی نیز علیه ایران در این اجلاس تصویب شد و عملا علیرغم تعهدات کامل ایران به مطالبات غربیها نه تنها از ایران رفع اتهام نشد بلکه فعالیتهای هستهای ایران نیز در آن زمان تعطیل شد.
اگرچه مشابه این داستان در زمان دولت روحانی نیز تکرار شده است اما تفاوت آن با گذشته در این است که ایران دیگر در زمینه هستهای آماتور نیست و با کوچکترین ارادهای قادر است برنامه هستهای خود را از سر بگیرد. از طرفی قدرت و توان آمریکا نیز در کشورهای منطقه از جمله عراق شکست خورده است و قدرت دیپلماسی ایران است که اوضاع را به پیش میبرد.
در پایان باید گفت در این شرایط بهتر است آقای روحانی کمی از تاریخ درس گرفته و خاطرات خود را در زمان مذاکرات هستهای با اروپاییها به یاد آورند که کشورهای اروپایی نیز همچون آمریکا بدعهد هستند و مخلص کلام آزموده را آزمودن خطاست.