چاپ صفحه

ماجرای ربوده شدن پسر بچه با قتل به اتمام رسید

به گزارش پایگاه عدالت خواهانسال ۸۳ به عنوان افسر جنایی در پلیس Police آگاهی شهرستان بانه خدمت می‌کردم. یکی از روز‌های سرد پاییزی در حال بررسی پرونده‌ای بودم که مردی سراسیمه به اتاق کارم آمد. او نگران بود و می‌گفت: تنها پسرش را ربوده‌اند. او را آرام کردم و خواستم ماجرای ربودن پسرش را کامل توضیح دهد.

مرد نگران گفت: پسر هشت ساله‌ام مبتلا به آسم است. امروز به مدرسه رفت، اما دیگر بازنگشت. با طولانی شدن غیبت او نگران شده و راهی مدرسه شدم. مدرسه تعطیل بود و سرایدار آنجا خبری از پسرم نداشت. سراغ دوستان او رفتم که آن‌ها مدعی شدند پسرم بعد از تعطیلی مدرسه سوار یک دستگاه پیکان شده و به محلی نامعلوم رفته است. در جستجوی پسرم بودم که مرد ناشناسی با من تماس گرفت و ادعا کرد پسرم را ربوده و برای آزادی Freedom او باید ۱۰۰ میلیون تومان پول بدهم.

مرد جوان خیلی بی‌تابی می‌کرد. به او قول دادم پسرش را سالم به خانه برگردانم و آرامش کردم. عکسی از سهیل ۸ ساله گرفتم و بعد از رفتن مرد جوان با همکارانم جلسه‌ای فوری تشکیل دادیم. پرونده را بررسی کرده و تحقیقات را آغاز کردیم.

از خانواده کودک ربوده شده خواستیم بدون هماهنگی با پلیس کاری نکنند و پس از تماس آدم ربا سریع موضوع را به ما اطلاع دهند. در ادامه جستجوهایمان متوجه شدیم مرد آدم‌ربا از کیوسک‌های تلفن همگانی با خانواده گروگان hostage تماس می‌گیرد. با شناسایی این کیوسک‌های تلفن همگانی آن‌ها را زیر نظر گرفتیم و احتمال می‌دادیم برای تماس دوباره به این باجه‌های تلفن مراجعه کنند. مرد آدم ربا متوجه شده بود پای پلیس به ماجرا کشیده شده است، به همین دلیل محل‌های قرار را تغییر می‌داد.

در تماس‌های بعدی آدم‌ربا مدام تهدید به کشتن Killing کودک می‌کرد. تمام تلاشمان را به کار گرفته بودیم تا این کودک ر. ا. زنده تحویل خانواده‌اش بدهیم.

بعد از مدتی یکباره تماس آدم‌ربا با این خانواده قطع شد و چندروز بعد جسد پسر ربوده شده رادر داخل آب رودخانه

اطراف روستا پیدا کردیم. بررسی‌ها نشان می‌داد که او بر اثر خفگی جان باخته است. جسد در حالی کشف شده بود آدم‌ربا از این خانواده می‌خواست ۱۰۰ میلیون تومان را به او و همدستانش تحویل دهند. در ادامه تحقیقات محلی متوجه شدیم پسر ۱۸ ساله که در همسایگی شاکی زندگی می‌کند خودروی پیکانی دارد که مشخصات این خودرو با مشخصات همان خودرویی که پسر ۸ ساله را با آن ربوده بودند، مطابقت دارد. همین سرنخ کافی بود که به جوان مکانیک ظنین شویم. رفت و آمدهایش را زیر نظر گرفتیم که معلوم شد او با افراد غریبه‌ای در خارج از شهر در رفت و آمد است. ادامه بررسی‌ها نشان می‌داد این جوان قصد دارد شبانه شهر را ترک کند که همین موضوع ما را به یقین رساند که او در این ماجرا نقش دارد. با هماهنگی قضایی پسر ۱۸ ساله پیش از آن که فرصتی برای فرار Escape پیدا کند، دستگیر شد. زمانی که او را به پلیس آگاهی منتقل کردیم، در بازجویی‌ها می‌گفت: اشتباهی او را دستگیر کرده‌ایم و نمی‌داند این گروگانگیری و قتل Murder را چه کسی مرتکب شده، اما در ادامه بازجویی‌ها قفل سکوت خود را شکست و سرانجام اعتراف کرد او این آدم‌ربایی را طراحی کرده و می‌دانسته مرد همسایه وضع مالی خوبی دارد، به همین دلیل تصمیم به این گروگانگیری گرفته تا یکشبه پولدار شود، اما گمان نمی‌کرد، گروگان کشته شده و اینچنین گرفتار شود.

پسر جوان گفت: اطلاعات را در اختیار دو همدستم قرار دادم. وقتی پسر هشت ساله را ربودیم، او را به مخفیگاه خود منتقل کرده و دهانش را با چسب بستیم تا سر و صدا نکند. نمی‌دانستم او آسم دارد. بعد از چند ساعت سراغ او رفتیم که متوجه شدیم خفه شده است. خیلی ترسیده بودیم و جسد را داخل رودخانه انداختیم. نمی‌دانستیم جسد پیدا شده به همین دلیل به تماس‌های خود ادامه دادیم.

با اعتراف این متهم، دو همدستش نیز شناسایی و دستگیر شدند. این متهمان با توجه به حساسیت موضوع، در وقت فوق‌العاده دردادگاه جزایی محاکمه و به اعدام execution محاکمه شدند.

سرگرد کارآگاه برزو رحمتی - پلیس آگاهی ویژه غرب استان تهران