چاپ صفحه

ماجرای لقمه حلال و تولد مقدس اردبیلی

، دعای مشهوری منسوب به امام زمان(عج) است که حضرت در این دعا حدود چهل درخواست از ذات اقدس الهی می‌کند به همین منظور به شرح دعای حضرت ولی‌عصر(عج) به روایت حجت‌الاسلام سیدحسین هاشمی‌نژاد کارشناس مذهبی اشاره می‌شود که بخشی از آن در ادامه می‌آید:

 «اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفیقَ الطّاعَةِ وَ بُعْدَ الْمَعْصِیَةِ وَ صِدْقَ النِّیَّةِ وَ عِرْفانَ الْحُرْمَةِ وَ اَکْرِمْنا بِالْهُدى وَالاْسْتِقامَةِ وَسَدِّدْ اَلْسِنَتَنا بِالصَّوابِ وَالْحِکْمَةِ وَامْلاَ قُلُوبَنا بِالْعِلْمِ وَالْمَعْرِفَةِ وَ طَهِّرْ بُطُونَنا مِنَ الْحَرامِ وَالشُّبْهَةِ وَاکْفُفْ اَیْدِیَنا عَنِ الظُّلْمِ وَالسَّرِقَةِ وَاغْضُضْ اَبْصارَنا عَنِ الْفُجُورِ وَالْخِیانَةِ وَاسْدُدْ اَسْماعَنا عَنِ اللَّغْوِ وَالْغیبَةِ وَ تَفَضَّلْ عَلى عُلَماَّئِنا بِالزُّهْدِ وَالنَّصیحَةِ وَ عَلَى الْمُتَعَلِّمینَ بِالْجُهْدِ وَالرَّغْبَةِ وَ عَلَى الْمُسْتَمِعینَ بِالاْتِّباعِ وَالْمَوْعِظَةِ وَ عَلى مَرْضَى الْمُسْلِمینَ بِالشِّفاَّءِ وَالرّاحَةِ وَ عَلى مَوْتاهُمْ بِالرَّاْفَةِ وَالرَّحْمَةِ وَ عَلى مَشایِخِنا بِالْوَقارِ وَالسَّکینَةِ وَ عَلَى الشَّبابِ بِالاِنابَةِ وَالتَّوْبَةِ وَ عَلَى النِّساَّءِ بِالْحَیاَّءِ وَالْعِفَّةِ وَ عَلَى الاْغْنِیاَّءِ بِالتَّواضُعِ وَالسَّعَةِ وَ عَلَى الْفُقَراَّءِ بِالصَّبْرِ وَالْقَناعَةِ وَ عَلَى الْغُزاةِ بِالنَّصْرِ وَالْغَلَبَةِ وَ عَلَى الاْسَراَّءِ بِالْخَلاصِ وَالرّاحَةِ وَ عَلَى الاْمَراَّءِ بِالْعَدْلِ وَالشَّفَقَةِ وَ عَلَى الرَّعِیَّةِ بِالاْنْصافِ وَ حُسْنِ السّیرَةِ وَ بارِکْ لِلْحُجّاجِ وَالزُّوّارِ فِى الزّادِ وَالنَّفَقَةِ وَاقْضِ ما اَوْجَبْتَ عَلَیْهِمْ مِنَ الْحَجِّ وَالْعُمْرَةِ بِفَضْلِکَ وَ رَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ»

 
*انفاق از مال حرام

همان‌گونه که باغبان و کشاورز هنگام کشت و زرع سعی دارند که هسته و دانه‌ای را کشت کنند که دارای مغز و سالم باشد تا بتوانند محصول شایسته از آن بردارند در مورد انفاق هم انسان باید سعی کند، انفاق او از مال حلال و طیب باشد، زیرا انفاق از مال حرام مانند تخم پوک و بی‌مغز است که چنین بذری هرگز حاصل نخواهد داشت.

خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید: «أَنفِقُواْ مِن طَیِّبَاتِ مَا کَسَبْتُمْ» انفاق کنید از مالی که پاکیزه باشد و از کسب حلال آن را به دست آورده باشید.

در حدیث نبوی(ص) آمده است: بعضی‌ها قیامت محشور می‌شوند که مثل کوه‌ها حسنات دارند و خیلی کفه حسناتشان سنگین است، ولی خداوند همه اعمال او را مانند غباری پراکنده می‌کند و امر می‌شود که این‌ها را ببرید به طرف آتش دوزخ! سلمان عرض کرد: یا رسول‌الله! این افراد را برای ما توصیف کن که چه کسانی هستند که می‌آیند به محشر و اعمالشان همانند کوه‌ها است، ولی امر می‌شود که به آتش بروند. حضرت(ص) فرمودند: این‌ها کسانی هستند که در دنیا روزه می‌گرفتند، نماز می‌خواندند و قسمتی از شب را به گریه و ناله می‌گذراندند، ولی یک صفت بد داشتند و آن اینکه اگر از مال حرام چیزی به دستشان می‌آمد می‌چسبیدند و از مال حرام رو بر نمی‌گرداندند و حرام می‌خوردند.

امام کاظم(ع) فرمود: حرام زیاد نمی‌‌شود و اگر زیاد شود، برکت در آن نخواهد بود و اگر انفاق شود اجری ندارد و آنچه به جای بگذارد توشه اوست به سوی آتش.

*ماجرای 40 حسنه و 4 خطا و واکنش امام صادق(ع)

در زمان امام صادق(ع) مرد عابدی بود که به تقوا و دیانت شهرت داشت و مکرر در محضر امام صادق(ع) سخن از ارادت و اخلاص عوام‌ الناس نسبت به او به میان می‌آمد، یک روز حضرت امام صادق(ع) او را در بازار دیدند و آهسته به دنبال او راه افتادند، حضرت دید آن مرد جلوی دکان نانوایی ایستاد و همین که چشم صاحب دکان را غافل دید، آهسته دو عدد نان برداشت و در زیر جامه خویش مخفی کرد و راه افتاد و در مقابل مغازه میوه‌فروشی ایستاد و تا چشم میوه‌فروش را غافل دید و دو عدد نار برداشت و زیر جامه خود پنهان کرد و راه افتاد و به سراغ مرد مریضی رفت و نان‌ها و انارها را به او داد.

امام(ع) خود را به او رسانید و فرمود: من امروز کار عجیبی از تو دیدم و جریان را بازگو کرد، آن مرد نگاهی به قیافه امام(ع) کرد و گفت: البته تو فرزند رسول خدا(ص) هستی و دارای شرافت هستی، اما افسوس که تا این اندازه جاهل و نادانی! حضرت(ع) فرمود: چه جهالتی از من دیده‌ای؟‌ گفت: همین پرسشی که می‌کنی. مگر نمی‌دانی که خداوند در قرآن فرموده است هر کار نیکی ده برابر پاداش دارد، و باز فرمودند هر کار بد فقط یک برابر کیفر دارد، روی این حساب من دو نان و دو انار دزدیدم، مجموعاً چهار خطا شد، اما از آن طرف آن دو نان و دو انار را در راه خدا صدقه دادم، مجموعاً چهل حسنه می‌شود و چهار را از چهل کم می‌کنیم می‌شود سی و شش، بنابراین سی و شش حسنه خالص دارم. حضرت(ع) فرمودند: جاهل تو هستی، مگر آیه قرآن را نشنیده‌ای که می‌فرماید: فقط عمل پرهیزکاران را می‌پذیرد، خدا صدقه‌ای را می‌پذیرد که از مال طیب و پاک باشد، انفاقی را می‌پذیرد که از کسب حلال باشد.

پیامبر اکرم(ص) فرمود: همانا خداوند تبارک و تعالی پاکیزه و طاهر است و قبول نمی‌کند مگر پاکیزه و طاهر را، امام صادق فرمود: خداوند تبارک و تعالی قبول نمی‌کند صدقه‌ای را که از کسب حرام باشد و در روایت دارد خداوند حج و عمره‌ای را که از کسب حرام باشد نمی‌پذیرد.

همچنین در روایت دیگری امام صادق(ع) فرمود: هنگامی که مردی مالی از غیر حلال به دست آورد و سپس به حج بروند و لبیک بگوید ندا می‌رسد، حج تو قبول نیست و این عبادت بر تو مبارک نیست و اما اگر از حلال باشد و لبیک بگوید ندا می‌رسد، عبادت تو قبول است و بر تو مبارک باشد و باز فرمود: چهار چیز در چهار مورد پاداش ندارد، خیانت، مکر در معاملات، دزدی و ربا در حج و عمره و جهاد و صدقه پاداش ندارد.

*اثر لقمه حرام در نسل/ کسب حرام در کجا خودش را نشان می‌دهد

لقمه آثار وضعی خاص دارد، تمام حرکات پدر و مادر روی فرزند اثر می‌گذارد، بنابراین شرع انور می‌فرماید: از همان اول که می‌خواهی خواستگاری بروی دقت کن، چه گلدانی را برای‌ آینده خود انتخاب می‌کنی، چون مادر نقشش، نقش اثرگذار است.

خاتم‌الانبیاء(ص) فرمودند: سعادتمندِ سعادتمند است در شکم مادر و شقی هم شقی است در شکم مادر، نمی‌فرماید: فی صلب ابی، نفرموده سعاتمند است وقتی که در صلب پدرش باشد، بطن مادر را ملاک قرار داده است.

ذات اقدس احدیت، خلقت زن را چنین قرار داد که در دوران بارداری زن دم حیض نبیند،‌ زن در ماه یک هفته حیض می‌بیند و وقتی حائض شد نماز از او ساقط می‌شود، روزه ساقط می‌شود و چیزهایی هم بر او حرام می‌شود اما همین که باردار شد، دیگر دم حیض نمی‌بیند، چرا؟! علت پزشکی‌اش این است که از آن خون کثیف طفل تغذیه می‌کند، اما علت معنوی والایی دارد، خداوند خلقت زن را چنین قرار داد که در دوران بارداری دم حیض نبیند تا ارتباطش با خدا قطع نشود، چون باید فیض به بچه در رحم مادر از ناحیه نماز و دعای مادر برسد و مادر نقشش کلیدی است، لذا مرد غذایی را که به خانه می‌برد، می‌خورد و از آن غذا نطفه منعقد می‌شود، آن لقمه اگر حرام باشد در نسل اثر می‌گذارد، لذا پیغمبر(ص) فرمودند: کسب حرام در نسل خودش را آشکار می‌کند.

و به دو شکل لقمه حرام خودش را در نسل نشان می‌دهد یا در آینده انسان‌های حرام‌خوار، بچه‌هایشان ذلیل و خوار می‌شوند و یا اینکه منحرف و فاسق و فاجر می‌‌شوند.

*سرانجام سیبی که برای چهار برادر بود

و اگر لقمه پاک و طیب باشد سبب نورانیت فرزند می‌‌شود، در تاریخ نقل شده است یک جوانی بر سر جوی آبی نشسته بود، دید یک سیب زیبایی روی آب می‌آید دست برد و سیب را گرفت و خورد وقتی که خورد متوجه این نکته شد که خوب! این سیب مال چه کسی بود؟ تو خوردی! جریان آب را گرفت و دنبال کرد دید آب از درون باغی می‌آید، درب باغ را زد، باغبان بیرون آمد، گفت: آقا یک سیب از باغ شما در جریان آب افتاد، بیرون آمد، من خوردم مرا حلال کن، صاحب باغ گفت این باغ مال چهار برادر است یک چهارمش حق من بود حلال کردم، سه چهارمش مال سه برادرم است، گفت: خوب آدرس آن‌ها را بده تا بروم حلالیت بطلبم.

گفت: یکی از آن‌ها در فلان محله است. دیگری در فلان محله و برادر دیگر در کشور همسایه است، آدرش را گرفت و آمد درب خانه آن دو برادر قصه را گفت و حلیت گرفت رفت به کشور مجاور و درب خانه برادر آخر را زد، درب را باز کردند، گفت من از ایران آمده‌ام، قصه این است که یک سیب خورده‌ام مال باغ شما بوده است، آمده‌ام حلیت بگیرم، گفت: به یک شرط حلالت می‌کنم، گفت: به چه شرطی گفت: من یک دختری دارم که هم کور است هم کر است هم لال است، راضی می‌شوی با او ازدواج کنی، گفت: بله، به خاطر اینکه از حرام نجات پیدا کنم، وارد خانه شد و خطبه عقد را خواندند و رفت به حجله دید دختر، حوریه‌ای است از حوریه‌های بهشت هم چشمان قشنگ دارد و هم تکلم خوبی دارد و هم شنوایی رسائی دارد، بیرون آمد به پدر دختر گفت: مگه نگفتی دخترم کر است و کور است و لال است، گفت: دروغ نگفتم، گفتم کور است چون تا به حال چشمش به نامحرمی نیفتاده، گفتم: لال است چون تا به حال با نامحرم تکلم نکرده است. گفتم: کر است چون تا به حال صدای نامحرم به گوشش نرسیده است، گفت: خوب! چرا این‌ را برای ما تهیه دیدی و به من پیشنهاد کردی؟

گفت: شب‌های زیادی دعا می‌کردم که خدایا چنین دسته گلی به من دادی صالحه، وجیه، مومنه، خدایا یک داماد مؤمنی هم به من بده، نمی‌دانم این دختر را به دست که بدهم، تو که در خانه من را زدی، دیدم به خاطر یک چهارم سیب بلند شدی از ایران آمده‌ای حلالیت بگیری، دیدم تو لیاقت داری این دسته‌ گل را تصاحب کنی و خدا هم از آن پدر و مادر یک پسری خلق کرد به نام شیخ احمد مقدس اردبیلی که سنبل علم، تقوا و ضرب‌المثل نورانیت و قداست است، نقش پدر و مادر و نقش لقمه اثر وضعی دارد.