به گزارش پایگاه عدالت خواهان" عدل و عدالت، از مسائل مهمّ زندگی بشری و از برجستهترین معارف دینی است که در صورت رعایت آن، بسیاری از دردهای بشری التیام مییابد و بسیاری از نیازهای زیبا و فطری بشری برآورده میشود. رعایت عدل به معنای واقعی کلام، نیاز به شناخت جنبههای گوناگون آن و نیز تبیین آن از منظر معارف الهی دارداز چند سال پیش، که مقام معظّم رهبرى در پیامى به کنگره دانشجویى در تبریز، پى گیرى مصرّانه عدالت اجتماعى را از سوى جوانان و دانشجویان و آحاد ملت ایران خواستار شدند، تاکنون مقالات و کتاب هاى زیادى در باب عدالت نوشته شده و از منظرهاى گوناگونى آن را به بحث گذاشته اند که ضروریست به بررسی اندیشه های ایشان در این مورد بپردازیم.
نظر فیلسوفان برجسته غربی درباره عدالت
از منظر متفکرین غربی تعاریف مختلفی در باب عدالت ارائه گردیده ست. نیچه فیلسوف معروف آلمانی میگوید : چقدر زیاد اتّفاق افتاده که من خندیده ام، وقتی دیده ام ضعفا دم از عدالت و عدالت خواهی می زنند ؛نگاه می کنم، می بینم اینها که می گویند عدالت، چون چنگال ندارند. میگویم ای بیچاره ! تو اگر چنگال میداشتی هرگز چنین حرفی را نمی زدی .
نظر برتراند راسل میگوید: انسان به حسب طبیعت خودش منفعت پرست آفریده شده و این حرف، دوّم ندارد، پس چه باید کرد تا عدالت برقرار شود ؟ آیا به بشر بگوییم : بشر ! عدالت را بخواه ؟ این که زوربردار نیست، در نهاد بشر عدالت خواهی وجود ندارد، چطور با زور به او بگوییم عدالت را بخواه ؟! ولی یک کار دیگر می شود کرد و آن این است که عقل و علم و دانش بشر را تقویت کنیم تا برسد به آنجا که به او بگوییم بشر ! درست است که آن که اصالت دارد منفعت است و تو را جز در طریق منفعت پرستی فردی نمی شود سوق داد، امّا منفعت فرد در این است که عدالت در جمع برقرار باشد، اگر عدالت در جمع نباشد منفعت فرد هم تأمین نمی شود. درست است که تو به حکم طبیعتت می خواهی به همسایه ات تجاوز کنی ولی تو که تجاوز کنی او هم تجاوز می کند و تو به جای اینکه منفعت بیشتر ببری منفعت کمتر می بری، پس عقلت را به کار بینداز، حساب کن، بعد می فهمی که نه، مصلحت فردِ تو هم در عدالت است .
از نظر مارکسیسم عدالت عملی است ولی نه از راه انسان، انسان می تواند عدالت را برقرار کند. این کار، کار انسان نیست. نه می شود انسان را آن طور تربیت کرد که واقعاً عدالت را از عمق جانش بخواهد و نه می شود علم و عقل بشر را آنقدر تقویت کرد که منفعت خودش را در عدالت بداند ؛ عدالت را از خدای ماشین باید خواست، عدالت را از ابزارهای اقتصادی باید خواست، و به تعبیر صحیحتر : نباید خواست، به شما مربوط نیست، شما نمی توانید دنبال عدالت بروید، اگر فکر کنی خودت عدالتخواه بشوی دروغ است تو اصلاً عدالتخواه نیستی ؛ اگر فکر کنیعقلت یک روزی تو را به عدالت هدایت می کند این هم دروغ است ؛ ولی ماشین خود به خود بشر را به سوی عدالت می کشاند، تحولاتی که ابزارهای اقتصادی و تولیدی پیدا می کنند می رسد به دنیای سرمایه داری، دنیای سرمایه داری خود به خود منتهی می شود به دنیای سوسیالیستی و در دنیای سوسیالیستی طبعاً و جبراً و به حکم جبر ماشین مساوات و عدالت برقرار می شود، چه تو بخواهی و چه نخواهی. تو عامل اجرای عدالت نیستی که بیایی حساب کنی آیا عقل من مرا به عدالت می کشاند ؟ آیا تربیت من مرا به عدالت می کشاند ؟
نظر اسلام درباره عدالت
در نهاد بشر عدالت هست. اگر بشر خوب تربیت شود، اگر زیردست مربّی کامل قرار گیرد، می رسد به جایی که خودش واقعاً عدالتخواه بشود، واقعاًعدالت جمع را بر منفعت فرد خودش ترجیح بدهد و همین طور که زیبایی را دوستمی دارد عدالت را دوست داشته باشد ؛ بلکه عدالت، خودش از مقوله ی زیبایی است ولی زیبایی معقول نه زیبایی محسوس.
خداوند تبارک و تعالی در تنزیل شریف خود، با رویکردی عدالتمدارانه میفرماید: "لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَینَاتِ وَ أَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَ الْمِیزَانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ" «ما رسولان خود را با دلایلی روشن فرستادیم؛ و با آنها کتاب (آسمانی) و میزانِ (شناسایی حق از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم، به عدالت قیام کنند». علی (ع) نیز در تعریف و اهمّیت عدل فرمودهاند: "العدلُ اساسُ بهِ قوام العالم. العدلُ فضیله الانسان. انّ العدلَ میزانُ الله الّذی وضعَهُ للخلقِ و نصبَهُ لاقامهِ الحقّ فلا تخالفه و لا تعارضه فی سلطانه، جعلَ اللهُ العدلَ قواماً للاَنامِ و تنزیها مِنَ المظالمِ و الآثامِ و تسنیه للاسلام". «عدالت، ریشه و اساس عالم است و بقا و دوام عالم، وابسته به عدالت است. سرمایهی فضیلت انسان عدالت است. یقیناً عدالت میزان خداوند است که برای مردم قرار داده و آن را به جهت برپایی حق نصب نموده است. پس نباید با او در میزانش مخالفت نمود و در سلطنت او به مبارزه برخاست. خداوند عدل را قرار داده است برای پایداری مردم و پاکیزگی از ظلم و گناهان. عدالت موجب سربلندی و شکوفایی اسلام است.»
منظومه فکری امام خامنه ای در مورد عدالت
تعریف عدالت از منظر امام خامنهای
امام خامنهای عدالت را اینگونه تعریف میکنند: «... حالا عدالت چیست؟ البته ممکن است در معنا کردن عدالت، افرادی، کسانی یا گروه هایی اختلاف نظر داشته باشند؛ اما یک قدر مسلّم هایی وجود دارد: کم کردن فاصلهها، دادن فرصتهای برابر، تشویق درستکار و مهار متجاوزان به ثروت ملی، عدالت را در بدنه حاکمیتی رایج کردن ـ عزل و نصبها، قضاوتها، اظهار نظرها ـ مناطق دوردست کشور و مناطق فقیر را مثل مرکز کشور زیر نظر آوردن، منابع مالی کشور را به همه رساندن، همه را صاحب و مالک این منابع دانستن، از قدر مسلّم ها و مورد اتفاقهای عدالت است که باید انجام بگیرد. بنابراین، عدالت یک اصل است و نیازمند قاطعیت.»( بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی(29/3/1385).)
تفاوت مفهومى «قسط» و «عدل»
مقام معظّم رهبرى،به تبیین تفاوت میان قسط و عدل پرداخته، و مى فرمایند: «قسط با عدل فرق مى کند. "عدل" یک معناى عام است. "عدل" همان معناى والا و برجسته اى است که در زندگى شخصى و عمومى و جسم و جان و سنگ و چوب و همه حوادث دنیا وجود دارد; یعنى یک موازنه صحیح. عدل این است; یعنى رفتار صحیح، موازنه صحیح، معتدل بودن، و به سمت عیب و خروج از حد نرفتن. این معناى عدل است. لکن "قسط" همین عدل در مناسبات اجتماعى است; یعنى آن چیزى که ما امروز از آن به "عدالت اجتماعى" تعبیر مى کنیم. این غیر از آن "عدل" به معناى کلى است. انبیا اگرچه حرکت کلى شان به سمت آن عدالت به معناى کلى است ـ "بالعدل قامت السماوات و الارض"; آسمان ها هم با همان اعتدال و عدالت و میزان بودن، سر پا هستند ـ اما آن چیزى که فعلا براى بشر مسئله است و او تشنه آن است و با کمتر از آن نمى تواند زندگى کند، قسط است. "قسط" یعنى اینکه عدل خُرد شود و به شکل عدالت اجتماعى درآید: (لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ)(حدید: 25) انبیا براى این آمدند.( بیانات مقام معظّم رهبرى در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام، به مناسبت عید مبعث، اول بهمن 1371.)
عدالت خواهی گفتمان غالب محیط های جوان
از منظر رهبر انقلاب، عدالتخواهی شأن و تکلیف همیشگی و ثابت نخبگان است و باید به گفتمان غالب محیطهای جوانان مبدل شود:« مطالبهی عدالت به معناى این است که عدالت، گفتمان غالب در محیطهاى جوان ودانشجویى شود؛ عدالت را مطالبه کنند و آن را از هر مسؤولى بخواهند، یک لحظه از درخواست و مطالبهی عدالت کوتاهی نکنید؛ این شأن شماست.»
عدالت سند اعتبار هر برنامه اقتصادی
امروز روى رشد و توسعهى اقتصادى بحث مىشود؛ اما مسألهى ما در کشور، فقط رشد اقتصادى نیست. به طریق اولى، رونق اقتصادى هم نیست؛ چون ممکن است در جامعه، رونق اقتصادى باشد، اما رشد واقعى نباشد. اما حتى رشد اقتصادى هم، در جامعه ما هدف اصلى نیست. رشد اقتصادى، جزئى از هدف ماست و آن جزء دیگر عبارت است از عدالت. شما روشنتر از عدالت، در مفاهیم اسلامى و شیعى، چه چیز پیدا مىکنید؟ ... هر برنامهى اقتصادى، وقتى معتبر است که یا خودش و یا در مجموع برنامهها، ما را به هدف عدالت نزدیک کند. والا اگر ما را از عدالت اجتماعى دور کند فرض هم بکنیم که به رشد اقتصادى منتهى شود کافى نیست.-(مقام معظم رهبری در دیدار در دیدار نمایندگان مجلس شوراى اسلامى)
توجه و اهتمام به هر دو بعد نظری و عملی عدالت
گرچه عدالت به عنوان یک مفهوم ارزشی هماره در طول تاریخ مورد توجه مصلحان اجتماعی و متفکران و مردمان محروم و مستضعف بوده است و از منزلت خاصی در نظامهای اخلاقی و اجتماعی برخوردار بوده است، امّا کمتر به عنوان یک موضوع جدّی مورد پژوهشهای عمیق و همهجانبه قرار گرفته است.
تفکّر منظم و سازمانیافته دربارهی عدالت به دو بخش نظری و عملی تقسیم میشود. در بخش نظری که همان نظریهپردازی دربارهی محتوای عدالت اجتماعی است دارای وجوه و ابعاد متعددی است که بحث در مفهوم عدالت و تعاریف و اقسام آن و بحث در تعیین اصول عدالت بخشی از این ابعاد متنوع را تشکیل میدهد.
پس از فراغ از نظریهپردازی کلان دربارهی عدالت اجتماعی و محتوای آن، نوبت به جنبهی عملی استقرار عدالت اجتماعی در سطوح مختلف حیات جمعی فرا میرسد؛ یعنی بحث در اینکه چگونه و براساس چه برنامهای و با در نظر گرفتن چه شاخصهایی عدالت را در حوزههای مختلف جامعه از قانونگذاری و قضاوت و اقتصاد گرفته تا نظام آموزشی و بهداشت و درمان برقرار سازیم.
اندیشه های امام خامنه ای در قلمرو عدالت از این امتیاز برخوردار است که به مباحث نظری اکتفا نکرده و به نکات ظریفی در قلمرو استقرار عملی عدالت در عینیت جامعه اسلامی عطف توجه کردهاند.به اعتقاد ایشان تحسین عدالت و عشق ورزیدن به آن و سخن گفتن فلسفی دربارهی آن کافی نیست بلکه همت اصلی باید معطوف به پیریزی مناسبات اجتماعی در عرصههای مختلف حیات جمعی بر مبنای عدالت باشد.
ایشان می فرمایند:«در نظام اسلامی، عدالت مبنای همهی تصمیمگیریهای اجرایی است و همهی مسئولان نظام، از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی تا مسئولان بخشهای مختلف اجرایی، بهخصوص ردههای سیاستگذاری و کارشناسی و تا قضّات و اجزای دستگاه قضایی، باید به جدّ و جهد و با همهی اخلاص، در صدد اجرای عدالت در جامعه باشند. امروز در جامعهی ما، برترین گام در راه استقرار عدل، رفع محرومیت از طبقات محروم و تهیدست و کم درآمد است.»( پیام به مناسبت دومین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) 1370/3/13)
جایگاه دسته اولی عدالت اجتماعی در میان فضایل اجتماعی
ما در تقسیمبندی اندیشهها به دو بخش اندیشههای "فضیلتمحور" و اندیشههای "آزادیمحور" می رسیم. اندیشههای "آزادیمحور"دارای این پیش فرضند که ما پیشاپیش، نظم و ارزشهایی برای جامعه پیشنهاد نمی کنیم و شکلگیری جامعه، ساخت جامعه، ارزشهای حاکم بر آن و نحوۀ رسیدن به جامعۀ متکی بر آزادی و انتخاب تکتک افراد صورت پیدا میکند، تثبیت میشود و پیش میرود. درحالیکه در اندیشههای فضیلتمحور، ما پیشاپیش تصویری از جامعۀ مطلوب داریم و پیشبینی میکنیم که ارزشهای مطلوب آن جامعه چه ارزشهایی هستند و حتی نظم و نظام این جامعۀ مطلوب چگونه خواهد بود. برخی به این جامعۀ فضلیتمحور همان جامعۀ آرمانی میگویند.
بنابراین یکی از مباحث مهم در حوزه عدالتپژوهی تعیین جایگاه عدالت در میان دیگر فضایل جامعهی سیاسی است. بر خلاف لیبرالهای کلاسیک و اختیارگرایان (libertarians) معاصر که همسو با اسلاف لیبرال خویش، عدالت اجتماعی و عدالت توزیعی را اساساً یک فضیلت نمیدانند، بسیاری از مکاتب و متفکران حوزهی اجتماع و سیاست در اینکه عدالت اجتماعی یک فضیلت و خیر اجتماعی است، اتّفاق نظر دارند. اختلاف در آن است که آیا عدالت برترین فضیلت اجتماعی است یا آنکه در عرض سایر فضایل اجتماعی نظیر رفاه، شکوفایی اقتصادی و کارآمدی قرار میگیرد و بر آنها برتری و تفوق ندارد.
امام خامنه ای با تفکیک غایات و کمالات اجتماعی از کمالات فردی بر آن است که عدالت در مقایسهی با دیگر فضایل و خیرات اجتماعی در جایگاهی برتر از همه مینشیند امّا در مقایسه با کمالات نهایی فرد و رستگاری حقیقی انسان، عدالت، غایت و هدفی متوسط است و برقراری عدالت اجتماعی نمیتواند هدف و غایت نهایی انسان باشد.
در مورد جایگاه برتر عدالت اجتماعی ایشان چنین میگویند:«هزار سال است که امت اسلامی برای قسط و عدل دعا میکند. این نظام اسلامی به وجود آمده است؛ اولین کارش اجرای قسط و عدل است. قسط و عدل، واجبترین کارها است. ما رفاه را هم برای قسط و عدل میخواهیم.»(. سخنرانی در جمع فرماندهان و پرسنل نیروی انتظامی 1376/4/25)
عدالت شاخص مشروعیت مسئولین نظام
امام خامنه ای می فرمایند:« مشروعیت من و شما وابسته به مبارزه با فساد، تبعیض و نیز عدالت خواهی است. این، پایه مشروعیت ماست. الان درباره مشروعیت حرف های زیادی زده می شود، بنده هم از این حرف ها بلدم؛ اما حقیقت قضیه این است که اگر ما دنبال عدالت نباشیم، حقیقتاً من که اینجا نشسته ام، وجودم نامشروع خواهد بود؛ یعنی هر چه اختیار دارم و هر چه تصرف کنم، تصرف نامشروع خواهد بود؛ دیگران هم همینطور.(82/6/5)
عدالت خواهی نشان برتر اصولگرایی
اصولگرا همواره دغدغه اجرای عدالت در جامعه را دارد. او میکوشد که حضرت علی(ع) را که مظهر عدل و عدالت بر روی زمین است، سرمشق و الگو قرار داده و حتی به نزدیکان خود نیز کوچکترین امتیازی ندهد. اصولگرا نیک میداند که تنها راه کشورداری اجرای واقعی عدالت است.
اصولگرا معنای واقعی عدالت را خوب میداند؛ او میداند که عدالت به معنای «قرار دادن هر چیز در جای خود و یا انجام دادن هر کاری به نحو شایسته» است. او میداند که اگر روزی عدالت واقعی در جامعه اجرا گردد، هیچ فقیری وجود نخواهد داشت، بنابراین اصولگرا میکوشد تا عدالت واقعی را در جامعه پیاده کند هر چند که این امر به مذاق برخی خوش نیاید؛ کلام رهبر معظم انقلاب اسلامی در این خصوص شنیدنی است؛ ایشان میفرمایند: «فلسفه وجودی ما، عدالت است. این که ما برنامه رشد اقتصادی درست کنیم و بگذاریم بعد از حاصل شدن دو، سه برنامه رشد اقتصادی، به فکر عدالت بیفتیم، منطقی نیست. رشد اقتصادی باید همپای عدالت پیش برود؛ برنامهریزی کنند و راهش را پیدا کنند.» (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی(29/3/1385.)
پیش شرط ها و پیش نیازهای چهارگانه اجرای عدالت
رهبر معظم انقلاب اسلامی در خصوص اجرای واقعی عدالت در جامعه، توصیههایی حکیمانه دارند؛ ایشان میفرمایند: «عدالت، با من بمیرم، تو بمیری درست نمیشود؛ عدالت، با تعارف درست نمیشود؛ اولاً قاطعیت میخواهد، ثانیاً ارتباط با مردم میخواهد، ثالثاً سادهزیستی و مردمی بودن لازم دارد و رابعا بالاتر از همه، خودسازی و تهذیب میخواهد؛ این هم جزو پیش شرط ها و پیشنیازهای اجرای عدالت است..» (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی(29/3/1385).
ارکان سه گانه عدالت اجتماعی
از نظر رهبر دوراندیش و فرزانه انقلاب، عدالت اجتماعی بر سه رکن اساسی استوار است که معماران و طراحان نظام اجتماعی و مدیران و سیاستگذاران در پی ریزی بنیانها و سازمانهای اجتماعی باید همواره آنها را مد نظر قرار دهند:
1- قوانین عادلانه: رکن اول، قوانین عادلانه است که به نظر معتقدان به اسلام این قوانین عادلانه فقط قوانین اسلام است، زیرا اسلام قوانین خود را از وحی خدا می گیرد و خدا که دانای همه اسرار و رموز عالم است قوانین جامعه اسلامی را منطبق با قوانین فطرت و طبیعت جهان قرار می دهد. و اگر قوانین الهی اجرا بشود، عدل به معنای واقعی در جامعه مستقر خواهد شد. (.7/1/1360، نماز جمعه، خطبه اول.)
2- مجریان عادل و با تقوی: رکن دوم، نیروی اجرا کننده این قوانین است، اگر قوانین عادلانه باشد اما نیروی اجرا کننده عادل نداشته باشد از عدل اجتماعی خبری نخواهد بود. بهترین قوانین اگر مجریان شایسته ای نداشته باشد همیشه معطل خواهد ماند، همچنان که قرن هایی گذشت و قوانین اسلام در جامعه هایی که مسلمان ها در آن زندگی می کردند اجرا نشد، به همین جهت است که از نظر اسلام مجری قوانین یعنی آن مقامی که در رأس قوه اجرایی قرار می گیرد باید انسانی عادل باشد، با تقوا و مراقبت کامل و بر قوانین و اجرای آن نظارت کند. (7/1/1360، نماز جمعه، خطبه اول.)
3- نظارت و آگاهی مردم: اما نکته بسیار مهم، در مورد رکن سوم، اجرای عدالت است و آن «مردم» اند. اگر بخواهیم در جامعه عدالت به معنای واقعی اجرا بشود باید مردم در صحنه اجتماع حضور کامل داشته باشند. حقوق خود را بفهمند و اجرای عدالت را که تأمین عادلانه آن حقوق است بخواهند. به همین جهت اسلام بر روی فهم و درک مردم تکیه می کند. اسلام نمی گوید که مجری عادل باشد؛ اما مردم می خواهند بفهمند یا نفهمند، بخواهند یا نخواهند، عدالت در حق آنان باید اجرا شود، چنین نیست. اسلام می گوید مردم باید به حقوق خود واقف باشند و اگر مردم به حقوق خود واقف شدند و آن حقوق را طلب کردند اجرای عدالت یک تضمین حتمی پیدا می کند. به همین جهت در دوران حکومت عادلانه امیرمؤمنان علیه السلام با اینکه قوانین اسلام در جامعه حاکم بود و با اینکه در رأس دستگاه حکومت، شخصی مانند علی بن ابی طالب قرار داشت که عدل مجسم بود در عین حال برای اینکه عاملان حکومت در گوشه و کنار جامعه بزرگ اسلامی از جاده عدل تخطی نکنند و حقوق مردم پایمال نشود، امیرالمؤمنین علیه السلام به هوشیار کردن مردم و آگاه ساختن آنها نسبت به حقوقشان اصرار عجیبی داشت. (7/1/1360، نماز جمعه، خطبه اول.)
درهم تنیدگی عدالت با معنویت و عقلانیت
مقام معظم رهبری، عدالت را درهم تنیده با دو مفهوم کلیدی دیگر دانسته و شرط تحقق عدالت را در پیوند آنها با یک دیگر می داند:” من می خواهم این نکته را عرض کنم که اگر بخواهیم عدالت به معنای حقیقی خودش در جامعه تحقق پیدا کند، با دو مفهوم دیگر به شدت درهم تنیده است؛ یکی مفهوم عقلانیت است؛ دیگر معنویت. اگر عدالت ازعقلانیت ومعنویت جداشد، دیگر عدالتی که شما دنبالش هستید، نخواهد بود؛ اصلاعدالت نخواهد بود. عقلانیت به خاطر این است که اگر عقل وخرد درتشخیص مصادیق عدالت به کار گرفته نشود، انسان به گمراهی واشتباه دچار می شود؛ خیال می کند چیزهایی عدالت است، درحالی که نیست؛ وچیزهایی را هم که عدالت است، گاهی نمی بیند.
عدالت باید با معنویت همراه باشد؛ یعنی باید شما برای خدا واجر الهی دنبال عدالت باشید؛ دراین صورت می توانید با دشمنان عدالت مواجهه ومقابله کنید. البته معنویت هم بدون گرایش به عدالت، یک بعدی است. بنابراین معنویت وعدالت درهم تنیده است. (دیدار با رئیس جمهور و هیئت وزیران 84/6/8)
ایجاد رشته عدالت پژوهی؛نوعی سرمایه گذاری مفید
پس از این جمع بندی نیز باید پژوهشهای جدیدی بویژه در مباحث کاربردی و روشهای اجرای نظریه صورت گیرد که در این زمینه می توانیم از تجربیات مفید دیگران نیز استفاده کنیم.حضرت امام خامنه ای، ایجاد رشته عدالت پژوهی در حوزه و دانشگاه را، نوعی سرمایه گذاری مفید برای ایجاد و تقویت گفتمان عدالت و تربیت نیروهای توانمند دانستند و معتقدند:« یکی دیگر از کارهای مهم نظری، یافتن شاخص برای اندازه گیری میزان تحقق عدالت اجتماعی است...برخی شاخص های مطرح در نظریه های غربی در شرایط خاص قابل استفاده است اما بسیاری از آنها ناقص و یا کلاً غلط است بنابراین باید شاخص های مستقل برای تحقق عدالت از دیدگاه اسلام تعریف شود.( دومین نشست اندیشه های راهبردی در جمهوری اسلامی)
/ حسن خدادی
انتهای متن