به گزارش پایگاه عدالت خواهان" مطابق سنتی قابل انتظار نزد حواریون مرحوم هاشمی رفسنجانی مراسم سالگرد فقدان ایشان در تهران مبدل به تمجیدیه ای در حد قدسی کردن آن مرحوم شد.
امری که بازنشر بخشی از مقاله قدیمی «هاشمی، هاشمی است» را موضوعیت میبخشد:
کوبیدن بر طبل:
آیتالله شناسنامه انقلاب بود!
هاشمی پدر انقلاب است!
انقلاب نباید پدر خود را بخورد!
حذف هاشمی یعنی حذف انقلاب!
رد صلاحیت هاشمی یعنی رد صلاحیت امام و اسلام و انقلاب!
پایان هاشمی پایان انقلاب است!
چنین مرثیههائی را جملگی میتوان نوعی عوامفریبی محسوب کرد.
واقعیت آن است که هاشمی نه شناسنامه انقلاب است نه پدر انقلاب است و نه صلاحیت انقلاب! و هاشمی تنها هاشمی است.
هاشمی «هاشمی» است. حتی مرحوم امام نیز که هیچ کس کمترین تردیدی در شانیت و حیثیت و وزانت و مصدریت ایشان نسبت به انقلاب نداشت و ندارد اولاً هرگز چنین ادعاهائی برای خود و انقلاب قائل نبود که «خمینی یعنی انقلاب و انقلاب یعنی خمینی»!
ثانیاً تجربه نیز نشان داد با رفتن امام نیز انقلابی که خود بیشترین نقش را در رهبری آن داشت از آنجا که این انقلاب را قائم به «ذات و مردم» مدیریت کرده بود با رفتنش ثابت شد بار انقلاب بر زمین نمیماند، چرا که شناسنامه این انقلاب اگر هم به نام کسی سند خورده باشد آن کس جز ملت مسلمان ایران کس دیگری نیست.
این بمثابه تجربه تلخ رحلت رسولالله است که با رفتن ایشان موجی از تردید و سستی و دلشورگی امت محمد را احاطه کرد اما کلام قاطع و سحرانگیز «عمر ابن خطاب» آبی بر آتش شد که:
اگر محمد (ص) را می پرستیدید ایشان مردهاند! اما اگر خدای محمد (ص) را میپرستید خداوند همواره زنده خواهند بود.
متن کامل مقاله «هاشمی، هاشمی است» در لینک زیر:
http://bit.ly/2AJ3P2T