چاپ صفحه

هاشمی رفسنجانی؛ آنچه بود و آنچه نبود + تصاویر

به گزارش پایگاه عدالت خواهان" 19 بهمن‌ماه 1395، صدا و سیما در حال پخش ویژه‌برنامه‌هایی به مناسبت رحلت حضرت معصومه(س) بود که زیرنویس خبری در سیما حوالی ساعت 19 توجهات را بخود جلب کرد "آیت‌الله هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص نظام در بیمارستان بستری شد."

نیم ساعت بعد رسانه ملی و خبرگزاری‌ها از وخامت حال آیت‌الله خبر می‌دادند که ناگهان خبری مهم منتشر شد: "آیت‌الله هاشمی رفسنجانی درگذشت".

اقامه نماز میت مرحوم هاشمی رفسنجانی توسط رهبر معظم انقلاب
 روز 21 دی‌ماه مراسم تشییع پیکر آیت‌الله هاشمی رفسنجانی از ساعت 10 صبح از دانشگاه تهران آغاز شد. نماز میت وی توسط رهبر معظم انقلاب اقامه و پیکر او در جوار امام خمینی آرام گرفت.

با فوت هاشمی رفسنجانی، تحلیل‌ها و خاطرات از 82 سال عمر پر فراز و نشیب او آغاز شد. برخی از جایگزین برای او نام می‌بردند و برخی دیگر از لزوم نقد و بررسی هاشمی صحبت کردند. قریب یک سال گذشت و کشتی انقلاب به راه خود ادامه می‌دهد اما بازخوانی تاریخچه زندگی هاشمی می‌تواند برای سیاست‌مداران آینده و امروز عبرت‌آموز باشد. 

بر پایه گزارش تسنیم، آنچه در ادامه می‌خوانید گزارشی از 82 سال عمر آیت‌الله هاشمی و مروری بر مقاطع حساس زندگی اوست:

** ورود به حوزه علمیه قم و همگامی با نهضت امام(ره)
مرحوم علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی در سال 1313 در بخش «نوق» روستای بهرمان کرمان در خانواده‌ای پرجمعیت به دنیا آمد. پس از یادگیری دروس مقدماتی در سال 27 عازم قم برای تحصیل علوم دینی شد. 2 سال پس از ورود به حوزه نزد آیت‌الله بروجردی رفت و پس از قبولی در امتحان در محضر زعیم وقت حوزه علمیه قم قرار گرفت و از محضر اساتیدی همچون آیات بروجردی، امام خمینی، علامه طباطبایی، محقق داماد، گلپایگانی، امام موسی صدر، محمدی گیلانی، شب زنده‌دار، منتظری و مشکینی تلمذ کرد.

اولین حرکت سیاسی هاشمی جوان در اردیبهشت 1329 و تشییع جنازه رضا شاه رقم خورد. اقدامی که با اعتراض شدید فدائیان اسلام روبرو شد. هاشمی اولین حضور جدی‌اش در مبارزه سیاسی را در این سال اینگونه روایت می‌کند: «روحانیت از این حرکت(اعتراض فدائیان) حمایت کرد. ما هم شرکت و حمایت کردیم.»(محسن هاشمی، دوران مبارزه، ج1، ص 108)

تصویری کمتر دیده شده از مرحوم هاشمی رفسنجانی در کنار مادر
پس از رحلت آیت الله بروجرودی در سال 1340 رژیم پهلوی تلاش زیادی کرد مرجعیت و زعامت شیعه به نجف منقل شود و شاه نیز پیام تسلیت خود را به آیت‌الله حکیم در عراق فرستاد اما به گفته هاشمی رفسنجانی، طلبه‌های جوان مخلص به امام گرایش داشتند و می‌کوشیدند شرایط را تغییر دهند. هاشمی رفسنجانی خود یکی از این طلاب جوان بود.

نوروز 1342 همزمان با سالروز شهادت امام جعفر صادق(ع) به دعوت آیت‌الله گلپایگانی مجلس عزایی در مدرسه فیضیه برپا شد. در حین برنامه برخی عوامل رژیم پهلوی به طلاب حمله کردند و مجلی بهم زدند. با بالاگرفتن اعتراضات علما، طلاب و مردم به حادثه فیضیه رژیم شاه اقدام به دستگیری تعدادی از طلاب و اعزام آنها به سربازی کرد که هاشمی نیز با آنکه معافیت تحصیلی داشت اما او را بازداشت کرده و به خدمت اجباری فرستادند اما او 6 ماه بعد از خدمت فرار کرد.

اولین بازداشت هاشمی رفسنجانی در زمستان 43 اتفاق افتاد و زیر شدیدترین نوع شکنجه‌ها قرار گرفت. «گاهی من را به دیوار می چسباندند و چاقو را می گذاشتند زیر گلویم و می‌گفتند سرت را می‌بریم. زیر گلویم زخم شده بود. یک بار برای اهانت مرا لخت کردند... شلاق گوشت‌ها(پاهایم) را برده و به استخوانم رسیده بود.»( محسن هاشمی، دوران مبارزه، ج 1، ص 207)

** هاشمی؛ از حمایت «مجاهدین خلق» تا اصحاب فتوا شدن
شهریور 50، ساواک ضربه سختی به سازمان مجاهدین خلق زد و شمار زیادی از سران این سازمان از جمله حنیف‌نژاد، سعید محسن و علی‌اصغر بدیع‌زادگان بازداشت شدند. شماری از اطرافیان امام از ایشان می‌خواهند که از این سازمان حمایت کنند اما امام با شناختی که از این تفکر و جریان دارد، حاضر به حمایت نمی‌شوند.

هاشمی رفسنجانی در این مقطع در نامه‌ای به امام خمینی می‌نویسد«سرکار بدون تردید بپذیرید که نهضت مقاومت مسلحانه و اقدامات پارتیزانی ایران کاملا حقیقی، ریشه‌دار و اصیل و متکی به جوانان پاک و فداکار و بی آلایش است و برخلاف ادعای دستگاه تاکنون سند محکمی به دست نیامده که این نهضت ریشه مارکسیستی و کمونیستی داشته باشد. حتی جمعی از آنها که اعدام شده‌اند ساعتی پیش از اجرای حکم، جلسه قرآن و دعا داشته‌اند.»(محسن هاشمی، دوران مبارزه، ج 2، ص780)



هاشمی رفسنجانی در زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری
وی در خاطراتش درباره ارتباط با مجاهدین خلق می‌گوید "من با بنیانگذاران مجاهدین خلق، مثـل حنیـف‌نـژاد و...، از نزدیـک آشـنا نبـودم، دورادور شناختی اجمالی داشتم. بعدها با بعضی از اعضای اینها گفتگوهایی میان مـن و آنها پیش آمد. برداشت من در مجموع این است که آنها مسلمان بودنـد، مارکسیـسم را هم قبول داشتند. التقاطی بودند و چون اطلاعات عمیقی از اسلام نداشتند تـضادی بـین اسلام و مارکسیسم نمی‌دیدند. با تحلیل و تفسیرهای نادرست، آنها فکر مـی‌کردنـد کـه مبارزه موفق در دنیـا فقـط مبـارزات مارکسیـستی اسـت. دانـش مبـارزه را در انحـصار مارکسیست‌ها می‌دانستند و تلاششان این بود که به صورتی اسلام را با مارکسیسم منطبق کنند..."

ارتباط هاشمی با مجاهدین را نباید ارتباطی تشکیلاتی و سیستماتیک دانست بلکه بنظر می‌رسد وی معتقد به استفاده از نیروی آنها در راه مبارزه بود. علی مطهری در برنامه‌ تلویزیونی «دست‌خط» درباره نگرانی‌های شهید مطهری از نزدیکی مرحوم هاشمی به مجاهدین گفت "نه اینکه نگرانی به آن شکل باشد. آن زمان افراد زیادی بودند که تحت تاثیر مجاهدین خلق واقع شده بودند و می‌گفتند باید با اینها همکاری کنیم. شاید مقداری احساس کرده بودند، چنین گرایشی برای آقای هاشمی ایجاد شده است چون آقای هاشمی پول برای اینها جمع می‌کرد، احساس می‌کردند که نکند آقای هاشمی هم چنین فکری داشته باشد، در حالی که آقای هاشمی هنوز در زندان بود."

با این حال بعد از تغییر ایدئولوژی باقی‌ماندگان مجاهدین خلق از اسلام به مارکسیسم، هاشمی به اصحال فتوا می‌پیوندد. عزت‌الله مطهری از مبارزان پیش از انقلاب در کتاب خاطراتش می‌نویسد "پس از علنی شدن جریـان تغییـر ایـدئولوژی و ارتـداد بخـشی از اعـضای سـازمان مجاهدین، در زندان برای مجاهدین مـشکلات زیـادی پـیش آمد. روحانیون و علمایی که در این زمان از زندانهای مختلف به بنـد یـک اویـن آورده شده بودند، در ارزیابی خود از وضعیت سازمان مجاهدین و تغییرات پیش آمده به ایـن نتیجه رسیدند که در حمایت مادی و معنوی برخی از ایشان از سازمان مغبون شـده‌انـد. به اصطلاح برخی احساس شرمندگی می‌کردند که چرا پولهای امام زمان (عج) و سـهم خمس و... را در اختیار این گروه قرار داده‌اند، گروهی که بخش اعظمی از آن نهایتاً بـه مارکسیسم گرویدند...



"لذا آنها در اوایل سال 1355 از جمله منتظری، ربانی شـیرازی، طالقـانی، هاشـمی رفسنجانی، انواری، مهدوی کنی، لاهوتی و... در اواخر 1354 به فکر چاره‌جویی افتادند و پس از بحث و تبادل نظر، در نهایت به فتوایی رسیدند، که این فتوا بعدها محل حرف و حدیث و جریانات بسیاری شد. این فتوا که در خرداد 1355 صادر شد حاوی دو نکتـه محـوری بـود؛ یکـی تکفیـر کمونیستها و نجس دانستن آنها، که بر اساس آن نشست و برخاست، هم سفرگی و هـم غذا شدن با مارکسیستها حرام می‌شد. در محور دوم راجع به مجاهدین بـه ایـن نتیجـه رسیده بودند، آنهایی که از این سازمان تا حالا در راه مبارزه کشته و اعدام شده‌انـد اگـر آگاهانه به طرف مارکسیسم رفته‌اند، شهید نیستند و نباید اسمشان به عنوان شـهید بـرده شود...." .

** پیروزی انقلاب؛ هاشمی از ریاست مجلس تا ریاست جنگ
با پیروزی انقلاب اسلامی، هاشمی رفسنجانی به عضویت شورای انقلاب درآمد. آذرماه 57 به دستور امام، شهید بهشتی شورای انقلاب را متشکل از روحانیون و برای اداره آینده کشور تشکیل داد. اعضای شورای انقلاب عبارت بودند از آیات خامنه‌ای، هاشمی رفسنجانی، طالقانی، موسوی اردبیلی، بهشتی، مطهری، مهدوی کنی و ...

در دهه اول انقلاب هاشمی رفسنجانی مسئولیت‌های گوناگونی برعهده داشت. علاوه بر عضویت در شورای انقلاب، وی به همراه سایر یاران امام، حزب جمهوری اسلامی را تشکیل داد و به سرعت در کلیه کشور جذب نیرو کرد و به فراگیرترین حزب پس از انقلاب تبدیل شد.

** مجمع عقلا و اختلاف نظر با امام راحل بر سر پایان جنگ
مقطع بعدی حضور هاشمی در دهه 60، ورود در مجمع عقلا با محوریت حسن روحانی بود. هدف این مجمع پایان دادن به جنگ بود. هاشمی رفسنجانی درباره این مجمع می‌گوید «آدمهای خوبی بودند و جزو خوبان کشور بودند.آنها با همین بحثها می‌گفتند این جنگ دیگر به نفع کشور نیست و می‌بایست جنگ را به صورت آبرومندانه ختم کنیم.»(آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی، مصاحبه درباره قطنامه 598، سال 88، مرکز اسناد و مدارک آیت الله هاشمی رفسنجانی)

«... آن‌ها دائما می‌گفتند ما دیگر هر چه جنگ طول بکشد، پیروز نمی‌شویم. جنگ اگر طول بکشد، فرسایشی می‌شود و عراق از سراسر دنیا کمک می‌شود و ما کمک هم نمی‌شویم و به یک جایی می‌رسد که این طرف دیگر دستش خالی خالی می‌شود. پیش‌بینی می‌کردند. آنها اعداد و ارقام بودجه را می‌دانستند. کمی سلاح ما را می‌دانستند، مشکل تامین مهمات را می‌دانستند و خیلی چیزهای دیگر که بود. ما مسائل عجیبی داشتیم.»(روزنامه خراسان،گفتگو با هاشمی رفسنجانی، 7 مرداد 1393)

محسن رضایی فرمانده وقت سپاه در خرداد 1365 در نامه‌ای به امام خمینی، گزارشی از اقدامات این مجمع با محوریت حسن روحانی را داد. امام پیرو این نامه از هاشمی رفسنجانی درباه این مجمع توضیح خواست«مسئله بعدی امام بود که لحظه‌ای اجازه نمی‌داد درباره ختم جنگ بحث کنیم. در مجلس هم عده‌ای بودند به نام (مجمع عقلا) و آقای روحانی که امام آنها را سر جایشان نشاند.»( نگاهی به روند پایان جنگ و پذیرش قطعنامه 598. روزنامه جمهوری اسلامی 27 تیر 1390)

هاشمی رفسنجانی در دوران دفاع مقدس
با این‌حال نقش هاشمی در برچیدن جنگ نقش مهمی بود. چند ماه بعد از آنکه هاشمی در خرداد 1367 از سوی امام خمینی به جانشینی فرماندهی کل قوا منصوب شد، ایران قطعنامه 598 شورای امنیت را پذیرفت. قطعنامه 27 تیر 1367 از سوی ایران پذیرفته شد و امام دو روز بعد پیامی منتشر کرد و گفت که جام زهر را نوشیده و به پذیرش قطعنامه اقدام کرده است.

هاشمی رفسنجانی در یادداشت 18 مرداد67 خود، به داشتن نقش اصلی در ماجرای قبول قطعنامه اشاره می‌کند و می‌نویسد «در اخبار صبح آمد که دیشب خاویر پرز دکوئیار، دبیرکل سازمان ملل اعلام کرد که از روز 20آگوست(29 مرداد)، آتش بس بین ایران و عراق برقرار می‌شود. از اینکه من نقش اساسی در ختم جنگ داشتم، احساس رضایت می‌کنم.»

محسن رضایی فرمانده وقت سپاه درباره نقش هاشمی در پایان جنگ می‌گوید«آقای هاشمی رفسنجانی معتقد بود که با یک عملیات بزرگ جنگ را تمام کنیم. امام هم معتقد بود تا سقوط صدام باید بجنگینم.» رضایی سال 95 نیز در برنامه‌ای تلویزیونی درباره خاتلاف امام و هاشمی بر سر پایان جنگ گفت "آقای هاشمی رفسنجانی معتقد بود که با یک عملیات بزرگ جنگ را تمام کنیم. امام هم معتقد بود تا سقوط صدام باید بجنگینم. هر جا بین ما و آقای هاشمی اختلاف پیش می‌آمد امام می‌گفت باید از شورای عالی دفاع دستور بگیریم. در تصمیمات جنگ کسی حق وتو نداشت اگر هم اختلاف نظر داشتیم چون امام فرموده بود باید از آقایان تبعیت کنیم ما به نظر آنها عمل می‌کردیم."

** سال68؛ نشستن بر مسند ریاست‌جمهوری و آغاز دولت سازندگی
بنیانگذار جمهوری اسلامی خرداد 1368 رحلت کردند و فردای آن روز مجلس خبرگان رهبری در انتخابی تاریخی آیت‌الله خامنه‌ای را براساس صلاحیتهای شخصی و تأیید امام خمینی به عنوان رهبر جمهوری اسلامی انتخاب کردند. هاشمی در این جلسه، از امام در تائید آیت‌الله خامنه‌ای نقل قولی را طرح کرد که به گفته آیات شبستری و قریشی از اعضای وقت خبرگان با توصیه آنان این کار انجام شده است.

ششم مرداد 68 هاشمی در پنجمین انتخابات ریاست جمهوری در مقابل دکتر شیبانی، کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شد و از مجموع 15.5 میلیون شرکت‌کننده با کسب 94.38 درصد آرا رئیس جمهور شد. شعار دولت او سازندگی و دستور کار آن توسعه اقتصادی کشور بود اما منتقدان معتقدند پایه‌گذاری سیاست‌های اقتصاد لیبرالیستی و فرهنگ اشرافی و تجمل‌گرایی از دولت هاشمی آغاز شد.

یکی از مشکلاتی که در آن سالها گریبانگیر اقتصاد شده بود، چندگانگی نرخ ارز بود. هر مجموعه‌ای بنا بود به صلاحدید خود  و البته با وابستگی‌هایی که در سطح دولت داشت در کالاهای وارداتی یک نرخ ارز را برای کالاهای وارداتی اعلام می‌کرد. 

** مجلس ششم؛ هاشمی رفسنجانی عالیجناب سرخپوش می‌شود!
هاشمی رفسنجانی 24 آذر 78 در حالی که پیشتر گفته بود در انتخابات نامزد نمی‌شود برای انتخابات مجلس ششم ثبت نام کرد. اصلاح‌طلبان در محافل مختلف از جمله جراید، به شدت به وی حمله و او را حتی عالیجناب سرخپوش خطاب کردند. هاشمی رفسنجانی نهایتاً در جایگاه سی‌ام به مجلس ششم راه یافت که البته 6 خرداد 79 از نمایندگی انصراف داد.«در انتخاباتهای گذشته معمولا 60 تا 70 درصد آرا را داشتم. جز یک مورد که خیلی بالاتر بود. دلیلی نمی‌بینم مردم از رای خود برگشته باشند.»

بخشی از کتاب عالیجناب سرخپوش اکبر گنجی
20 ادیبهشت 84 هاشمی رفسنجانی در بیانیه‌ای  حضور خود در انتخابات ریاست جمهوری نهم را اعلام کرد و نوشت که سخت‌ترین تصمیم عمر سیاسی‌اش بوده است. انتخابات 27 خرداد برگزار شد و او در این مرحله با حدود 6 میلیون 160 هزار رای به همراه محمود احمدی‌نژاد با 5 میلیون 710 هزار نفر به دور دوم راه یافت. در مرحله دوم جریان اصلاح‌طلب که زمانی مانع حضور او در مجلس ششم شدند، از وی حمایت کردند اما در نهایت محمود احمدی‌نژاد با بیش از 17 میلیون رای در مقابل 10 میلیون رای هاشمی، رئیس دولت نهم شد.

** از ناکامی در انتخابات 84 تا تشکیک در صحت انتخابات 88
هاشمی درباره شکست در این انتخابات که توسط دولت اصلاحات برگزار شده بود با طرح مجدد مخدوش بودن انتخابات، ناباوری خود را از نتیجه انتخابات اینگونه توصیف می‌کند «می‌دانستم برنامه‌ریزی برای تاثیرگذاری روی انتخابات صورت گرفته است. چون با خیلی از جاها آشنا هستم ولی فکر نمی‌کردم در برابر من هم چنین وضعی پیش بیاید.»

آخرین حضور هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه در سال 88
برخی فرزندان هاشمی که در ایام فتنه پس از انتخابات در جمع اغتشاش‌گران حاضر شده بودند نیز در این دوره محکوم شدند. فائزه هاشمی برابر حکم دادگاه به جرم فعالیت تبلیغی علیه نظام به شش ماه حبس تعزیری و 5 سال محرومیت از فعالیت‌های سیاسی، فرهنگی و مطبوعاتی محکوم شد.
هاشمی که پیش از این تجربه ورود ناگهانی به انتخابات را داشت، 17:50 دقیقه 21 اردبیهشت 92 علی‌رغم اینکه پیشتر گفته بود تمایلی به حضور در انتخابات را ندارد، با مراجعه به وزارت کشور برای نامزدی ثبت‌نام کرد. با اعلام نظر شورای نگهبان، نام هاشمی 79 ساله در میان احراز صلاحیت‌شدگان نبود. انتخابات ریاست جمهوی یازدهم 24 خرداد برگزار شد و پس از شمارش آرا حسن روحانی هم فکر هاشمی رفسنجانی به ریاست جمهوری انتخاب شد.

در این سالیان بیان خاطرات و نقل قول‌های خاص و ثابت نشده از حضرت امام توسط هاشمی به رویه‌ای ثابت از سوی او تبدیل شد که با واکنش هایی همراه بود. اوج این واکنش ها مربوط به بخشی از خاطرات هاشمی مربوط بود که وی نوشته بود امام موافق حذف شعار مرگ بر آمریکا بوده است. برخی ناظران آن را مقدمه سازی وی برای عادی سازی روابط دولت روحانی با آمریکا عنوان کردند.

سرانجام هاشمی رفسنجانی در سن 82 سالگی غروب روز یکشنبه (19، دی 1395) در پی عارضه قلبی در بیمارستان شهدای تجریش به دیار باقی شتافت و دو روز بعد پیکرش در مرقد امام به خاک سپرده شد.
حیات هاشمی رفسنجانی در این نقطه به پایان رسید اما تا چندماه بحث بر سر جایگزین او در مسئولیت‌هایی که برعهده داشت مطرح بود؛ سالهای زندگی او پر است از فراز و نشیب اما به باور عده‌ای نکته مهم در کارنامه کاری هاشمی این است که با وجود آنچه مخالفان جمهوری اسلامی می‌خواستند او را در مقابل نظام قرار دهند اما آن مرحوم تلاش داشت تا خود را خارج از چارچوب نظام قرار ندهد.



با این‌حال برخی دیگر معتقدند می‌توان بخشی از نقد هاشمی را به نزدیکان او دانست که تلاش داشتند از اعتبار او حداکثر استفاده را ببرند. نزدیکانی که البته خود هاشمی نیز در پر و بال دادن به آنها نقش زیادی داشت و آنطور که باید از کارهای آنها ممانعت به عمل نیاورد.