به گزارش پایگاه عدالت خواهان"مواجهيم.در اين وضعيت،كسي نبايد پرچم مبارزه با فساد و رانت را به دوش بكشد.دلايل زير اثبات مي كند مبارزه با فساد، نه تنها لازم نيست بلكه خوب هم نيست:
۱- اندكي فساد،لازم و ضروري است
براي هر كار كوچكي شما بايد از محور حق و راستي خارج شويد. بدون اندكي رانت و فساد نمي توانيد راحت زندگي كنيد. بدست آوردن يك شغل، بهره مندي از درمان يك جراح ماهر، انتصاب به پست مديريتي، خريد يك خودرو از كارخانه به قيمت مصوب،تغيير كاربري زمين،اخذ مجوز تجاري، ثبت نام در يك مدرسه خوب، و ...خيلي چيزهاي معمولي ديگر بدون رابطه با متنفذين، ممكن نيست. اينها همان فساد يا رانت است. آيا مي شود اندكي فاسد و رانت خوار نبود؟!
۲- گريزي از فساد نيست
دولت، همينطور نهادهايي كه براي خود وظيفه، ساختار و اختيارات رو به تزايد و فربه كننده ساخته اند، در همه جا شما را احاطه كرده اند. براي هر كار خرد و كلاني بايد از كسي اجازه بگيريد. بعلاوه مگر مي شود قصد انجام كار اقتصادي يا مديريتي شايسته و درخوري را داشته باشيد اما به نهادهاي دخيل محتاج نباشيد؟
براي رفع اين احتياج، بايد رابطه تان با فساد خوب باشد. هم بدهيد هم بگيريد!
۳- چرا ديگران آري و چرا من نه؟!
نهادها و دستگاههاي خاصي هستند كه منبع خير كثير و رانتهاي بزرگ هستند. نامهايشان هم متفاوت است. بنياد، ستاد و ... اگر رابطه تان با اينها خوب باشد، مي توانيد يك عمر راحت زندگي كنيد.
راستي مگر مي شود رانت ها را ديد و از وسوسه آنها چشم پوشيد؟
مي توانيد از رانت يك زمين قابل واگذاري،ملك تجاري يا مسكوني و دهها مزيت ديگر برخوردار شويد. نمي شود رانتها را ببينيد و خودتان را كنار بكشيد. حتي اگر خودتان را كنار هم بكشيد،اتفاقي نمي افتد. واگذاري و اعطاي رانت متوقف نمي شود، فقط شما اين مزيت را از دست داده ايد!
اگر شما چند هكتار زمين را ناديده بگيريد يا از مجوز تاسيس دانشگاه بگذريد، افراد بيشمار رانت خواري، مترصد فرصتند كه هيچ ارجحيتي بر شما ندارند.پس ميدان را رها نكنيد و محكم بر رانت تان استوار باشيد!
۴- حرف مردم و حق و حقوقشان، هيچ اهميتي ندارد!
به حرفهاي مردم عادي و برخي آدم هاي ساده و معمولي كه در ۵۷ مانده اند، اهميتي ندهيد. چه اشكالي دارد شما كمي زد و بند كنيد!
دوست تان شهردار منطقه است...آشناي شما رئيس بانك است...همكار سابق شما نماينده مجلس است...از اين فرصتها بهره بگيريد.آنها بشما نياز دارند شما هم به آنها. يك همسفره گي خوب! از آنها پولي بخواهيد، آنها در معامله اي با شما سهيم باشند يا با تصويب يك مصوبه خود و شما را كامياب نمايند. فرصت اين تعامل دو جانبه را از دست ندهيد!
براي شهردار و شهرداري منطقه چه اهميتي دارد كه نيمي از يك ملك مسكوني را تجاري كند؟ يا اجازه دهد حياط يك آپارتمان با كاربري مسكوني تبديل به تجاري يا مغازه شود؟ براي فلان اداره و سازمان چه اهميتي دارد كه در يك مغازه شش متري و در خياباني نه چندان عريض، خودروها بطور عمودي و افقي صف بكشند و بنگاه خريد و فروش و نمايشگاه اتومبيل دائر شود...آنها تنها به منافع سازمان خويش مي انديشند، حق و باج خويش مي ستانند...حق و حقوق مردم مهم نيست... شما و آنها به منافع خود، فكر كنيد!