پایگاه عدالت خواهان"مردم خصوصا مستضعفین سنگ تمام گذاشتند. حتی فقیرترین روستاها هم هر چه داشتند در سبد اخلاص گذاشتند. البته پوشش ۱۹۶۰ روستا و هفت شهر در همه ابعاد و نیازمندیها کار سختی است و البته
ضعف مدیریت هم هست اما مغرضانه نیست.
اما چرا این فاجعه ملی سیاسی میشود؟
سال ۱۳۸۷ سندی از حزب مشارکت به عنوان "سند تاملات راهبردی ۵ ساله حزب مشارکت" تولید شده بود که بعد از فتنه ۱۳۸۸ دست دادستانی افتاد در این سند جملهای بود که هر خوانندهای را شگفتزده میکرد.
رسم سیاستمداران دنیا این است که هنگامه بروز بحرانهای ملی اختلافات را موقتاً کنار میگذارند و به حل بحران میپردازند اما حزب مشارکت در آن سند آورده بود؛ وقتی حاکمیت در بحران گرفتار میشود
باید به میدان بیاییم و مطالبات خود را طرح نماییم.
سخت معتقدم تنها دلیل سیاسی کردن زلزله، دموکراسی است. آن که در قدرت است میخواهد در متن بحران کلاهی برای تقویت پایگاه رای آینده برای خود بدوزد. آن که بیرون قدرت است میخواهد رقیب را
در حل بحران بیعرضه نشان دهد تا پایگاه اجتماعی او در آینده بههم بریزد و در یک کلام ته همه بالا بردن و پایین کشیدنها به آن صندوق رای میرسد.
این نشان میدهد که ما ظاهراً و باطناً به مردمسالاری دینی اعتقاد پیدا نکردهایم که اگر این بود اخلاق نیز بدان آمیخته بود.
باور ما به دموکراسی غربی است که ما را بیچاره کرده و اخلاق را هم قی کردهایم.