چاپ صفحه

تجلیل اصلاح‌طلبان از منتظری به بهانه تشییع محسن حججی/ تاجیک:جریان اصلاحات با جریان برانداز مرزبندی نکرده است

روزانه می‌توان از لابه‌لای گزارش‌ها و عناوین خبری رسانه‌های مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابل‌توجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که می‌تواند برای مخاطبین قابل‌استفاده و محوری برای تحلیل باشد

*******

تجلیل روزنامه اصلاح طلب از منتظری به بهانه ی تشییع باشکوه شهید محسن حججی

روزنامه شرق در یادداشتی تامل برانگیز نوشت: «پنجشنبه‌ای که گذشت در دیار علم و ایثار، در شهر آیت‌الله منتظری و با فراخوان گروه‌ها و ارگان‌های فعال، انبوه مردمی که نزدیک به ٤٠ روز منتظر پیکر بی‌سر شهید محسن حججی بودند، به خیابان‌ها آمدند تا آن شهید عزیز را به سوی آرامستان جنت‌الشهدا بدرقه کنند و به خاک بسپارند. نجف‌آباد، شهر هزاران شهید، اعم از بسیجی و جهادگر و پاسدار، یک ‌بار دیگر خروشید تا در امتداد استقبالی که مردم مشهد، تهران و اصفهان از شهید حججی کرده بودند، فرزند خویش را بر دوش گیرد و به شهیدان دفاع مقدس تحویل دهد. سرزمینی که مردمی متدین، سخت‌کوش، قانع، متواضع، رنج‌دیده و ایثارگر در آن بالیده‌اند، اکنون دو شهید بین‌المللی در میان شهیدان سرفراز خود دارد که می‌تواند با این فرزندان برومند خود سر برافرازد: استاد شهید محمد منتظری و پاسدار شهید محسن حججیشهری که شهروندانش تحت‌تأثیر آموزه‌های دینی و آزادی‌خواهانه علمای بزرگ و در رأس آنها مرحوم آیت‌الله العظمی منتظری بود، چنان فرزندانی را در خود پرورش داده که می‌توانند بر حسب ضرورت به میدان‌های سخت مبارزه بیایند و از میان مسئولیت‌هایی که پذیرفته‌اند، سرافرازانه بیرون آیند و هر کدام افتخار جدیدی به نام زادگاهشان بر جای گذارند».

گفتنی است منتظری به اعتبار نفوذ شدید طیف‌های مختلف گروهک نفاق، تبدیل به محور منفی‌بافی علیه نظام شد آن هم در شرایطی که کشور درگیر جنگ بود. حضرت امام سرانجام پس از چند سال صبر و شکیبایی، ضمن انتشار نامه‌ای شدیداللحن و حاوی مذمت، منتظری را از قائم‌مقامی رهبری عزل کرد. امام خمینی(ره) در نامه به منتظری تصریح کردند: «با دلی پرخون و قلبی شکسته چند کلمه‌ای برایتان می‌نویسم تا مردم روزی در جریان امر قرار گیرند... از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرال‌ها و از کانال آنها به منافقین می‌سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست داده‌اید. شما در اکثر نامه‌ها و صحبت‌ها و موضعگیری‌هایتان نشان دادید که معتقدید لیبرال‌ها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. به قدری مطالبی که می‌گفتید دیکته شده منافقین بود که من فایده‌ای برای جواب به آنها نمی‌دیدم».

بعد از انتخاب منتظری به قائم مقامی رهبری در سال 64 – که همانطور که ذکر شد، بعدها حضرت‌امام(ره) مخالفت خود با این انتخاب را اعلام کردند- تقریباً همه گروه‌ها و جریانات ضد انقلاب داخلی و خارجی و محافل سیاسی غربی و عبری و عربی در یک تغییر موضع 180 درجه‌ای به تقدیر و تمجید از او روی آوردند و انتخاب وی را نقطه آغازی برای پایان عمر انقلاب اسلامی دانستند. احمد انوار، عضو فراری جبهه ملی که روابطش با MI6 انگلیس و دریافت وجوه قابل توجهی از صدام برملا شده است، اولین کسی بود که به نمایندگی از جریانات ضد انقلاب، این رویکرد جدید را کلید زد. او چند هفته بعد از انتخاب منتظری به قائم مقامی رهبری با انتشار مقاله‌ای در مجله «جبهه ملیّون ایران» نوشت:«با انتخاب منتظری، رژیم اسلامی ایران خود را از بند ناف ]امام[خمینی جدا می‌کند» انوار در این مقاله با اشاره به بی‌نتیجه بودن حملات مستقیم و تروریستی برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران، از همه مخالفان نظام و امام(ره) با هر سلیقه و رویکرد می‌خواهد فرصت بدست آمده را غنیمت بشمارند و مطمئن باشند منتظری همان شخصیت مطلوب آنان است که چنانچه به مقام رهبری ایران برسد، اساس و بنیان انقلاب و نظام اسلامی ایران را درهم خواهد پیچید. از آن هنگام به بعد بود که عواملی از جریانات ضدانقلاب و دشمنان تابلودار امام راحل(ره) با تغییر ظاهری تابلو، از کانال مهدی هاشمی به بیت منتظری نزدیک شده و در آنجا لانه کردند».

گویا اقدام تحسین برانگیز مردم شریف نجف آباد در تشییع باشکوه شهید مدافع حرم محسن حججی، روزنامه های اصلاح طلب را عصبی کرده است.

تاجیک:جریان اصلاحات با جریان برانداز خارج از کشور مرزبندی نکرده است

«محمدرضا تاجیک» مشاور رئیس دولت اصلاحات در مصاحبه با روزنامه اعتماد در پاسخ به این سوال که «علل اصلی تعلل در مشخص شدن مرزهای اصلاحات چیست؟چرا این امر حیاتی به تعویق افتاده؟چرا مرزبندی‌ها میان رفرمیست و لگالیست و نیروی برانداز خارج از کشور مشخص نیست؟» گفت:« هنوز تعریف مشخصی از مفهوم اصلاحات و تصویر مشخصی از گفتمان اصلاحات و دقایق آن وجود ندارد. فقدان گفتمان، یعنی فقدان نظام معنایی. فقدان نظام معنایی، یعنی فقدان تعریف مشخص از درون و برون، خودی و دگر، امر و کنش اصلاحی و غیراصلاحی. بدیهی است تا زمانی که تصویر و ترسیم روشنی از حریم و کرانه و دقایق و عناصر و نقطه کانونی گفتمان اصلاح‌طلبی نداشته باشیم، نمی‌توانیم تصویری از خطوط قرمز و نارنجی و زرد و سفید اصلاح‌طلبی داشته باشیم، نمی‌توانیم دقیقا یاران غار خود را از خاران راه تمییز و تفکیک کنیم، نمی‌توانیم از کیستی و چیستی خود تعریف دقیق به دست دهیم، نمی‌توانیم بر مواضع نظری و عملی خود صحه بگذاریم و افکار عمومی آحاد تشکیلاتی و جریانی را نسبت به هر آنچه می‌کنیم و نمی‌کنیم – یا باید بکنیم و نباید بکنیم – توجیه و اقناع کنیم. بی‌تردید، علل و عوامل گوناگونی در پس و پشت این تعویق و تاخیر نهفته است – از جمله تبدیل نشدن چنین امر و اقدامی به «مساله» و «مشکل»جریان و بزرگان اصلاح‌طلبی، و به تبع، قرار نگرفتن آن در سیاهه «اولویت‌های» آنان، فربه شدن حاشیه‌ها و تفوق کنش عملی بر کنش نظری، تحدید و تقلیل فعالیت اصلاح‌طلبی به کسب و حفظ قدرت، تکثر و تشتت درون‌جریانی. اما در کنار این موارد، می‌خواهم به نقش بازدارنده شبه‌اصلاح‌طلبی اشاره کنم که تداوم حیات‌شان فقط در شرایط کدر و پر از ابهام و ایهام میسر است. از این رو تداوم چنین شرایط و وضعیتی می‌تواند اصلاح‌طلبی را از درون استحاله کرده و بستر و مسیر را برای تکثیر و تثبیت و تسلط این ‌نوع شبه‌اصلاح‌طلبان هموارتر می‌کند. همین‌جا بگویم که رسانه‌های اصلاح‌طلب در شرایط کنونی می‌توانند نقش بسیار موثری در برجسته‌کردن این نیاز و تبدیل آن به یک «مساله» داشته باشند، چنانچه این نیاز را موضوع مصاحبه‌ها و مقالات گوناگون و مستمر خود قرار دهند».

گفتنی است یکی از مصادیق عدم مرزبندی اصلاح طلبان با جریان برانداز خارج از کشور، فتنه 88 است.

در سال 88، سران فتنه  و عوامل میدانی آنها، به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله الحسین (ع) اهانت کردند. وجود مبارک حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا له الفداء را انکار کردند. روز قدس به نفع اسرائیل شعار دادند. روز ۱۳ آبان به حمایت از آمریکا عربده کشیدند. به ساحت ملکوتی امام راحل (ره) اهانت کردند و تصویر مبارک ایشان را پاره پاره و لگدمال کردند. مسجد را به آتش کشیدند. آشکارا از فرمول دیکته شده مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران پیروی کردند. با منافقین، بهایی‌ها، سلطنت طلب‌ها، گروهک‌های کومله، دموکرات، پژاک، عبدالمالک ریگی دست به ائتلاف آشکار و بی پرده زدند. نتانیاهو با افتخار! و آشکارا از فتنه گران به عنوان «بزرگ‌ترین سرمایه اسرائیل در ایران» یاد کرد. اوباما، حمایت مالی و سیاسی از آشوبگران را یک هدف استراتژیک برای مقابله با ایران اسلامی معرفی کرد. جرج بوش آنها را پیاده نظام آمریکا در ایران معرفی کرد.

چون با آمریکا مبادله کلانی نداریم، می توانیم با الگوی 1-5 برجام را ادامه دهیم

روزنامه ایران در یادداشتی نوشت:«اگر ترامپ در 25 مهرماه مدعی نقض برجام از سوی ایران شود و به همین بهانه خروج امریکا از برجام رقم بخورد، دو فرضیه مطرح است. نخست اینکه اروپایی‌ها و کشورهایی مانند کره جنوبی، هند، چین و روسیه که طرف‌های اصلی تجاری ایران هستند، آن را نپذیرند. در این صورت  ایران عملاً می‌تواند همچنان در چارچوب برجام همکاری خود را با اتحادیه اروپا و روسیه و چین ادامه دهد. منافع نیز چنین اقتضا می‌کند. زیرا ما عملاً مبادله کلانی با امریکا نداریم که از این جهت متضرر شویم. در این صورت برجام در الگوی 1-5 پیگیری خواهد شد. اما فرض دوم این است که امریکا چون گذشته به اروپا و شرکای تجاری‌اش برای تحریم ایران فشار بیاورد و در این کار توفیق یابد که در آن صورت برجام  عملاً از هویت خود تهی می‌شود و طبیعتاً ایران به حضور در چنین توافقی ادامه نخواهد داد. اما حتی در این صورت نیز ایران همچنان متعهد است که به سمت نظامیگری هسته‌ای نمی‌رود، اما همه اقدامات هسته‌ای را که قبل از برجام اجرا می‌کرد ادامه خواهد داد».

اکنون حدود 26 ماه از امضای برجام و حدود 20 ماه از آغاز اجرای تعهدات 1+5 ذیل برجام می‌گذرد و تشت رسوایی برجام از بام افتاده است، برخی مقامات دولت و روزنامه های اصلاح طلب تاکید دارند که «آمریکا بدعهدی می‌کند اما ما با جامعه جهانی توافق کرده‌ایم و آمریکا نمی‌تواند آن را نقض کند و می توان بدون آمریکا برجام را ادامه داد». این موضع گیری در حالی است که روحانی در زمان انتخابات ریاست جمهوری سال 92 در توضیح چرایی اولویت مذاکره با آمریکایی‌ها در مقابل تروئیکای اروپایی گفت:«بنده معتقدم مذاکره با آمریکا راحت‌تر از مذاکره با اروپاست چرا که اروپایی‌ها به دنبال «آقا اجازه» از آمریکا هستند. ... آمریکایی‌ها کدخدای ده هستند، با کدخدا بستن راحت‌تر است».

گفتنی است در روزهای گذشته ریچارد نفیو - معمار شبکه تحریم‌های آمریکادر یادداشتی در نشریه فارین پالیسی نوشت: «اظهارنظر صالحی درباره پایبندی ایران و اروپا به برجام علیرغم خروج آمریکا از برجام نادرست است؛ زیرا در اتحادیه اروپا هیچ زیر بنای قانونی برای اینکه دولت‌ها بتوانند این اقدام را عملی کنند وجود ندارد».

کارشناسان معتقدند که شرکت‌های بزرگ اروپایی بدون آمریکا با ایران همکاری نخواهند داشت و این یعنی اینکه عملاً بدون آمریکا برجام معنایی نخواهد داشت.

اعتراف تلخ وزیر درباره آمار بیکاری

روزنامه قانون در گزارشی با عنوان «اعتراف تلخ وزیر؛رحمانی فضلی، رقم واقعی بیکاری را در برخی مناطق ۶۰ درصد اعلام کرد» نوشت:«بیکاری، واژه ای بود که هفته های قبل از انتخابات، بیش از هر زمان دیگری به زبان آمد و از سیاسیون تا مردم کوچه و بازار، از درد و رنج آن گفتند و شنیدند. اما در روزهای تبلیغات داغ انتخاباتی، بسیاری منتقدان و فعالان اقتصادی و اجتماعی، از واقعی نبودن میزان اعلام شده درباره بیکاری 10 و 11 درصدی سخن گفتند که خود عاملی برای تشدید مشکلات اجتماعی است. نگاهی به اوضاع عمومی جامعه و اینکه در هر خانواده ای حداقل یک نفر بیکار است، خود گویای واقعی نبودن میزان بیکاری اعلام شده از سوی دولتمردان بود اما همچنان نرخ‌های بیکاری، پایین و غیر واقعی عنوان می‌شد تا سرپوشی بر مشکلات زاییده از آن باشد. نبود فرصت های شغلی مناسب و تعطیلی های پی درپی بازارهای کار در سال های اخیر، به غده ای سرطانی در جامعه ایرانی تبدیل شده که با همه وعده و وعیدها، راهکاری بر آن اندیشیده نشده است... عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور در تازه ترین اظهار نظر درباره وضعیت بیکاری در کشور گفته است که با وجود اعلام رقم ۱۲ درصد بیکاری در کل کشور به صورت میانگین، شاهد هستیم که در برخی شهرها میزان بیکاری به ۶۰ درصد رسیده است».

گفتنی است در ماه های گذشته، مرکز آمار در گزارش خود جمعیت شاغلان کشور در پایان زمستان ۱۳۹۵ را ۳،۲۲ میلیون نفر اعلام کرده بود اما در گزارش بعدی مدعی شد که جمعیت شاغلان در پایان بهار امسال به ۳،۲۳ میلیون نفر افزایش پیدا کرده است.یعنی ایجاد یک‌میلیون شغل در سه ماه!

«اسحاق جهانگیری» معاون اول رئیس جمهور-11 مرداد 96- در مصاحبه با روزنامه ایران گفت:«درست است که افزایش سرمایه‌گذاری و تولید منجر به رفع بیکاری می‌شود، اما کشور باید به نقطه‌ای برسد که بتواند سالانه یک‌میلیون شغل ایجاد کند، اما اکنون اقتصاد ما این ظرفیت را ندارد و باید اقتصاد بزرگ شود».

«فرشاد مومنی» کارشناس اقتصادی حامی دولت-خرداد 96- گفت:«آمارهای اشتغال وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی مبتنی بر واقعیت نیست. آمار اشتغال بسیار کمتر از آن چیزی است که اعلام شده است».

در حال حاضر بررسی آمارهای رسمی دولت و مقایسه آن با واقعیت های اقتصادی زندگی مردم و بنگاه ها نشان می دهد بسیاری از این آمارها بیانگر وضع موجود اقتصاد نیستند.

در چهار سال دولت یازدهم، آمارهایی منتشر شد که بعضی از آنها از حیث محتوا با زندگی آحاد جامعه نسبت درستی نداشت و یا از نظر زمان و نحوه انتشار، دارای شائبه سیاسی کاری بود.

مردم نسبت به عملکرد فراکسیون امید دچار تردید شده‌اند

«قدرت علیخانی» نماینده مجلس ششم در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «بنده خیلی شفاف و بی پرده عنوان کنم که اصلاح‌طلبان به صورت اسمی در مجلس دهم حضور دارند و در عمل اصلاح‌طلبان نماینده‌ای در مجلس ندارند. سر جریان اصلاحات کلاه رفته است.وضعیت به شکلی است که برخی در فراکسیون امید اهل سازش هستند. البته در بین اعضای فراکسیون امید نمایندگان متعهد و دلسوز هم وجود دارد. با این وجود سران فراکسیون امید به جاهایی خاص وصل هستند که نمی‌توانند بهتر از این عمل کنند.بنده به صراحت عنوان کنم برخی توانایی مدیریت فراکسیون امید را نداشتند و همین مسأله سبب یأس و ناامیدی در بین اصلاح‌طلبان شده است. مردم نسبت به عملکرد فراکسیون امید دچار تردید شده‌اند».

گفتنی است در هفته های اخیر حملات اصلاح طلبان و روزنامه های زنجیره ای به عارف، شدت بیشتری به خود گرفته است.برای نمونه صادق زیباکلام اخیرا در مصاحبه‌ای گفته بود:«فراکسیون امید یک بدن بی‌سر بود با عرض معذرت، آقای دکتر عارف علیرغم احترام زیادی که برای ایشان قائل هستم ولی از نظر اجرایی ایشان را آدم توانمندی نمی‌بینم».
وی پیش از این هم با بی‌عرضه خواندن عارف و فراکسیون امید گفته بود:«آنها عرضه نداشتند یک کمیسیون را بگیرند؛ عرضه نداشتند یک نطق قبل از دستور بگیرند؛ یک مشت آدم که اصلا معلوم نیست چرا رفته‌اند مجلس؛ کسانی که ما این همه دویدیم تا بتوانند وارد مجلس شوند».

آبان ماه 95 روزنامه  آرمان در گزارشی به انتشار خبر بسته شدن پولی لیست امید برای مجلس دهم از سوی الهه کولایی یکی از فعالین اصلاح‌طلب پرداخته و نوشت:« ورود با رانت و پول به لیست امید؛ این خبر توسط الهه کولایی فعال سیاسی اصلاح‌طلب اعلام شد؛ خبری که اگر در برخی کشورها منتشر می‌شد، پس از انتشار آن بلافاصله موجی از استعفا از فعالیت سیاسی و عذرخواهی را با خود به همراه داشت، اما اکنون در عرصه سیاسی ایران خبری از این دست نیست. جالب آنکه یکی از تصمیم‌گیران درباره لیست امید در تهران این خبر را اعلام کرده است».
طبیعی است افرادی که با پرداخت پول وارد یک لیست شده و از گذر آن نماینده مجلس شده‌اند با پرداخت پول بیشتر می‌توانند خط و خطوط را عوض کرده و جهت دیگری به تمایلات سیاسی خود بدهند. اما نکته قابل توجه اینجاست که جماعتی که با تعریف و تمجیدهای آنچنانی همگان را به انتخاب لیست امید تشویق و ترغیب کرده بودند، نمی توانند از پذیرفتن تبعات این اقدام شانه خانه کرده و صورت مسئله را پاک کنند.

در حال حاضر اصلاح طلبان به گونه‌ای با فراکسیون امید برخورد می‌کنند که انگار با اعضای آن هیچ‌گونه آشنایی ندارند!

شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان به ریاست عارف تاکنون دو لیست برای انتخابات معرفی کرده است. لیست امید در انتخابات مجلس دهم و همچنین لیست امید در انتخابات شورای شهر پنجم. نکته قابل توجه اینجاست که هر دو لیست مذکور تاکنون حواشی بسیاری داشته است.«سلفی حقارت»، «افشاگری الهه کولایی درباره لیست رانتی امید در انتخابات مجلس»، «افشاگری فاطمه دانشور درخصوص لیست رانتی امید در شورای شهر پنجم»، «اظهارات متعدد درباره زد و بند لیست امید با وزرای پیشنهادی کابینه دوازدهم» و... بخشی از نتایج «تَکرار امید»! توسط سران اصلاحات است