حدود 10 ماه از استقرار دولت تدبیر و امید می گذرد، اما غالب ادارات کل و قاطبۀ فرمانداریها به مثابه تعلّل و سرگردانی در انتصاب معاونان استاندار، تنها چند صباحی است که از بلاتکلیفی خا رج شده و بنا بر تعبیر اذهان عمومی، استاندار گلستان بالاخره از شوک " چگونه استاندار شدم؟ " خارج شده و از حجله به در آمده است.
آنچه نا گفته پیداست و افکار عمومی استان نیز متفق القول بر آن تاکید دارند اینکه، هنوز حرکت چشمگیری که نمایانگر مدیریت جهادی و عزم جدی نمایندۀ عالی دولت برای رشد و توسعۀ استان باشد، در استان گلستان صورت نگرفته وتا کنون نیز تنها به لطف وجود روابط رسانه ای و صبوری مردم، اخبار حوزۀ دولت بر وفق مراد استاندار به سطح جامعه تزریق شد و صدایی از کسی در نیامد؛ اما کم کم باید سکوت را شکست و از سر دلسوزی و وظیفۀ انسانی و شرعی، به تحلیل اولین آثار انتصابات قبیله ای در استانداری پرداخت.
فارغ از انتقاداتی که در حوزه های مختلف مانند ابتر ماندن پتروشیمی گلستان، رکود گردشگری، بندر خواجه نفس، ... می توان به استاندار محترم وارد نمود و ملموس بودن بی رمقی استاندار را به اثبات رساند، چند ماهی است که ماجراهای انتصاباتی که بوی قوم گرایی از آن به مشام رسیده و گوش فلک را کر کرده است، به بحث اول محافل سیاسی و غیرسیاسی تبدیل شده و جهت گیری اذهان عمومی را به سمتی سوق داده است که شائبۀ استفادۀ ابزاری از مناصب استان، با هدف ایجاد پایگاه برای انتفاع و بهره برداری شخصی و گروهی در آینده از سوی استاندار، بیش از هر موضوع دیگری خود نمایی کرده است.
یکی از انتصاباتی که در کنار انتقادات به حق و منطقی ناظران سلیم النفس، جنبۀ طنز به خود گرفته و تعقیب کنندگان تحولات استان را در بهت فرو برده بود، خبر محیّرالعقولِ سپردن عنان اداره کل روابط عمومی و امور بین الملل استانداری گلستان به یک کارمند دیپلمۀ صدا و سیما بود که در آن زمان، رسانه های استانی به دلایل مختلف از پرداختن به آن اجتناب ورزیده و قضاوت را به آینده و رصد عملکرد روابط عمومی استانداری موکول کرده اند.
از روزی که استاندار گلستان با نسیان شایسته سالاری، از روابط عمومی جدید خود رونمایی کرده است، خبرنگاران هفته نامه های استانی و منطقه ای از حضور در جلسات استانداری منع شده و عملا حق ورود به جلسات استاندار و تهیه خبر از جناب ایشان را ندارند و تنها خبرگزاری ها می توانند به عنوان انوار عیون استاندار، در پی عمل به رسالت ذاتی خود باشند که از نمونه های آن می توان به همایش روابط عمومی ها در چند روز گذشته اشاره کرد که در رفتاری توهین آمیز از سوی روابط عمومی استانداری، خبرنگاران هفته نامه های فعال استانی و منطقه ای حتی اجازۀ ورود به حیاط استانداری را هم نیافته ند.
نا گفته نماند؛ در دهۀ فجر و هفتۀ دولت سال گذشته نیز سنت شکنی شد و در میان تعجب اصحاب رسانه، خبرنگاران هفته نامه های استانی نامحرم محسوب شده و فقط خبرنگاران خبرگزاریها در جلسات استاندار حضور یافتند که البته بنا بر اخبار موثق، هر کدام از نمایندگان خبرگزاریها کارت هدیۀ دویست هزار تومانی دریافت کرده اند؛ که باز هم هفته نامه های استانی از این بذل و بخشش استاندار از کیسۀ بیت المال، بی نصیب بوده اند.
سوال اساسی این است: آقای استاندار، چرا در قلمروی که به امانت از سوی مردم به دولت تدبیر و امید و به تَبَع آن به شما سپرده شده است، مَثَل قدیمی " یک شهر و دو نرخ " رایج است؟ آیا خبرنگار هفته نامه و خبرنگار خبرگزاری از منظر جنابتان با هم تفاوت دارند؟ ( ببخشید حواسم نبود، حتما تفاوت دارند که یکی از آنها از دستان مبارکتان مفتخر به دریافت کارت هدیۀ دویست هزار تومانی از کیسۀ بیت المال می شود و آن دیگری مفتخر به توهین و تحقیر ). بگذریم ...
مگر نه اینکه به فرمودۀ امام و رهبری و اصول حاکم بر جمهوری اسلامی، همۀ مسئولان باید در برابر مردم پاسخگو باشند و خبرنگاران هم بر اساس رسالت ذاتی و وظیفۀ حرفه ای، چشم بینا، گوش شنوا و زبان گویای مردم محسوب می شوند؟ پس چرا از پاسخگویی در برابر نمایندگان مردم فراری هستید و یا از رویارویی با برخی خبرنگاران واهمه دارید؟ چرا فقط افراد خاصی حق تهیۀ خبر از جنابتان را دارند؟ چرا خود را ملزم به پاسخگویی در برابر همۀ خبرنگاران نمی دانید؟ مگر هفته نامه ها، رسانه های همین استان نیستند که شما سکّان آن را به دست گرفته اید؟ پس چرا با رفتارهای قلدرمآبانه اصحاب رسانه را نگران کرده اید که بی شک این نگرانی به فضای جامعه نیز منتقل خواهد شد.
آیا این رفتارها مصداق بارز انحصار، امتیاز دهی و دیکتاتوری رسانه ای در استانداری نیست؟ مگر شما نمایندۀ همان دولتی نیستید که بارها شعار تبرّی و بیزاری از تبعیض و افراط سر داده است؟ پس چرا رفتارهایتان، از انتصابات گرفته تا اطلاع رسانی، همه اش مزیّن به لُعاب تبعیض است و تبعیضاست و تبعیض؟!
ضروریستبرای تنویر افکار عمومی و آسیب شناسی رفتارهای غیر حرفه ای و اقدامات مضحک چند ماه اخیر روابط عمومی منتسب به جنابتان که در نهایت به بد بینی رسانه های استانی نسبت به دولت دکتر روحانی و ایجاد شکاف بین مردم و دولت منجر خواهد شد، نکاتی تامّل برانگیز یادآوری شود.
جناب آقای استاندار، انتخاب همکاران شایسته و چینش نیروهای نزدیک به مدیران ارشد، حق طبیعی و غیر قابل انکار هر مدیری در سطوح مختلف است و از دید افکار عمومی و البته با قدری اغماض، حتی در شرایط مساوی، این توجیه و نه حق، از سوی شما برای مردم قابلتحمل خواهد بود که انتصابات قومی – قبیله ای سرلوحۀ رفتار و عملتان قرار گیرد و بنا بر حس منطقه گرایی و بر اساس اصل توجیهی و نه عقلانیِ " انسان جایز الخطاست " و یا بر پایۀ انتظارات قومی، نیروهای همطراز با نخبگان را از شرق استان بر یکی از مناصب بلا صاحب استان بگمارید، اما رفتار مالکانه با مناصبی که به عنوان امانت به دولت تدبیر و امید سپرده شده است، در تضاد با اصل اسلامی امانتداری و به دور از تعقّل و دون شان مدیران ارشد نظام بوده و مصداق ملموس و عینی توهین به شعور افکار عمومی و صاحبان واقعی دولت اعتدال تصور می شود.
جناب آقای استاندار، عاقبت قوم گرایی، انتصابات احساسی و بی بهره گی از پشتوانۀ کارشناسی،سر شاخ شدن نمایندگان مردم در رسانه های استانی با نمایندگان دولت تدبیر و امید در حوزه های مختلف است که این مهم علاوه بر جنجال آفرینی و کند نمودن چرخهای دولت اعتدال، به منافع مردم نیز خسارات غیر قابل جبرانی وارد خواهد نمود.
جناب آقای استاندار، پرداخت هزینۀ سیاسی از کیسۀ دولت اعتدال برایافرادی فاقد حتی یک روز پیشینۀ مدیریت و سبقۀ فعالیتهای اجرایی، که هنوز هم انگشت حیرت را بر دهان افکار عمومی چسبانده است، نه تنها جنابعالی را در رسانۀ استانیو اذهان عمومی محبوب نمی کند، بلکه از اعتماد مردم نسبت به دولت تدبیر و امید کاسته و اتخاذ تصمیمات قومی و خم شدن کمر جنابتان در برابر فشارهای منطقه ای و تسلیم شدن در برابر لابی های محفلی، التزام استاندار به تاثیر پذیری از مولفه های قبیله ای را در برابر دیدگان تحلیل گران آشکار ساخته و وزن استاندار را به میزان قابل توجهی تقلیل می دهد و ارادۀ منتقدین و چالش بر انگیزان را برای تقابل با رفتارهای آن جناب و نهایتا تقابل با دولت حاضر را در آینده مصمم تر ساخته و ادامۀ مسیر را برایتان نا هموارتر می سازد.
جناب آقای استاندار، تلاش برای جلب حمایت رسانۀ ملی و برقراری تعامل با صدا و سیمای استان، تدبیری زیرکانه و رابطه ای با حاصل برد – برد برای طرفین خواهد بود، اما استفاده از فردی فاقد تجربه و درایت که در روزهای گذشته ناتوانی خود را در برقراری تعامل با رسانه های استانی اثبات نموده است، به بهانۀ باز شدن درِ باغ سبز برای ایجاد پیوند مستحکم میان استاندار و صدا و سیما، خیالی خام و رویایی غیر قابل تعبیر است که در آینده ای نه چندان دور بازتاب های آن چه بسا خواب و خیال از چشمانتان ربوده و افق های دور دست را برای شما و هم قطارانتان تاریک نماید، زیرا تدبیری که به امید سیادت بر صدا و سیمای استان به آن دل بسته و بر کارآمدی آن حساب ویژه باز کرده اید، نه تنهامحال است که بتواند عنان رسانۀ استانی را در سیطرۀ شما ماندگار کند، بلکه نیروهای غیر قابل نفوذ و سلیم النفس و خارج از دایرۀ معاملات رسانۀ ملی را نیز علیه لابی گری و مجموعۀ تحت مدیریت تان بسیج خواهد نمود.