چاپ صفحه

کجاست شعر شما؟/ شما که با شکستن یک شاخه از درختی خشک/ به گریه می‌افتید

به گزارش پایگاه عدالت خواهان"مرتضی امیری اسفندقه در شعری که در قالب نیمایی سروده شده به شاعران ساکت در برابر اتفاقات روز که علیه بشریت روی می‌دهد، اعتراض کرده است. او در حالی این شعر را سروده که بسیاری از شاعران و هنرمندان در قبال کوچک‌ترین اتفاقات در جهان غرب واکنش‌های هنری و احساسی دارند اما وقتی غرب برای رسیدن به مقاصد خود دست به جنایت می‌زند آنها ساکت می‌شوند.

چرا نمی‌گویید، و گفته‌اید اگر پس چرا نمی‌خوانید؟

کجاست شعر شما؟

شما که با شکستن یک شاخه از درختی خشک

به گریه می‌افتید

و مرگ برگ شما را به لرزه می‌اندازد

هجوم خار و خسک‌ها، هجوم شن‌ریزه

از آسمان به زمین کفش مار می‌بارید

و خوشه خوشه رتیل

و خانه‌های محقر که در هجوم ملخ

گور دسته جمعی شد

اگر دیده‌اید پس کو؟

ها؟

کجاست شعر شما؟

بشر دریده شد و همچنان شما خاموش

گناه جاذبه‌های جمیل جنگل بود

بهار بود و درختان شکوفه‌باران بودند

و طبع شعر شما

بی‌اجازه گل می‌کرد

بهار بود و بهاریه‌های تکراری

پیش چشم شما سیل، سیل خون جاری

چرا پیام ندادید؟

شما و واژه‌کشی؟

مگر به دست شما آن عصای گویا نیست؟

عصای گویایی که مار شعبده را سحر کرد و ساکت کرد

جهان بی‌شاعر، جهان جن‌زده‌هاست

به باغ‌وحش شبیه است شهر بی‌شاعر

یقین که شهر بزرگان بمب و بوزینه

نداشت شاعر

اگرنه نباید این نکبت به بار می‌آمد

شما به خانه‌نشینیان و خُم‌نشینیان را کدام تَلواسه

به کوچه می‌کشد از برج عاج شعر و شعور

شما که با واژه به فکر فتح جهانید

و بوی صلح نوبل گیج و گولتان کرده است

سر آمدان صدا!

چه شد که چاپ نکردید شعرهاتان را؟

چرا نگفت یکی از شما در این بلوا در این بلیه طوفانی

آی آدم‌ها؟

چه شد که شعر شما در رثای همسایه که قتل عام نوین را

به پاس نظم نوین

نمایشی نو داد، به گوش ما نرسید؟

میان آن همه سوژه سفارشات دکان‌های نقل و نارنجک

سفارشی به شما از جنازه‌ها نرسید؟

جنازه‌های جوانی که روی دست زمین باد کرد و خاک نشد

چه مارهای سیاهی به روی شانه غرب به بوی بوسه ابلیس نفت می‌روید!

نگاه کن!

دیدی؟

ببین سگان شکاری چگونه می‌تازند

ببین چکونه گدایان معتبر دارند برای غارت همسایه نقشه می‌ریزند

بزرگ تازه به دوران‌رسیدگان گدا

ببین چگونه در اندازه‌های یک ماموت خطابه می‌خوانند؟

به شرق بسپارید

به این وقاحت دریوزه، این دریده دیو

به این گدای مسلح

نواله‌ای بدهد که این‌چنین به توحش دوباره رم نکند

شبیه معرکه‌گیران دوره‌گرد ببین

ببین جماعت مرموز ماربازان را، قماربازان را

که بر سر من و تو تاس جنگ می‌ریزند

و در سبدهاشان به جای ماهی زالوست

به جای شب‌چره، چلپاسه‌های ریز و درشت

نصیبشان مگر از عید پاک ناپاکی است؟

و از کرامت بابانوئل ستاره‌کشی است؟

ستارگان، این کودکان کور و کبود

که سوختند در آوار آب و آتش و دود

کجاست معجزه‌هاتان؟

پیامبران دروغین عصر آزادی!

به احترام تموچین، به حرمت هیتلر

به سازمان ملل احترام بگذاریم

به عنکبوت سیاه …/فارس

انتهای پیام/