چاپ صفحه

مشاور میرحسن موسوی: آقای دکتر یزدی یک ویژگی خاصی دارد و آن این‎که بسیار راحت دروغ می‎گوید!

به گزارش پایگاه عدالت خواهان"محمد زعیم زاده: خدا رحمت کند آقای ابراهیم یزدی را؛ایشان هم مثل بسیاری از چهره های تاریخی حتما نقاط مثبت ودمنفی داشته اند که باید در جای خود در موردشان بحث شود؛اما یک نکته حائز اهمیت در این روز ها بحث قدیس سازی از ایشان از سوی برخی اصلاح طلبان است ؛دوستانی که هم زمان ادعای خط امامی بودن هم دارند و احتمالا تهمت های یزدی به امام و دفتر امام را هم فراموش کرده اند؛البته نمی دانم این دوستان اظهارات خودشان در مورد یزدی را هم فراموش کرده اند؟

اکبر محتشمی پور عضو مجمع روحانیون مبارز، مشاور میرحسین موسوی در سال 88 و از چهره های اصلی جریان اصلاحات در گفتگویی تاریخی با ماهنامه یادآور در خرداد 87، نسبت به ابراهیم یزدی و ملی مذهبی ها اینطور می گوید:

«آقای دکتر یزدی یک ویژگی خاصی دارد و آن این‎که بسیار راحت دروغ می‎گوید و چنان قاطعانه و محکم هم دروغ می‎گوید که ممکن است کسی کوچک‎ترین شکی به او نکند. کد‎هایی را که در مورد نجف و نوفل لوشاتو و مسیر انقلاب داده بررسی کنید، می‎بینید که همه آن‎‎ها دروغ است! در مصاحبه‎هایش هر چه را که ویژگی منحصر‎ به ‎فرد و ممتاز جمهوری اسلامی است، به خود نسبت می‎دهد، می‎گوید تشکیل شورای انقلاب نظر من بود. دولت موقت نظر من بود، روز قدس را من پیشنهاد کردم، جهاد سازندگی را من پیشنهاد کردم، سپاه پاسداران را من پیشنهاد کردم. من به عمرم چنین آدم دروغگوی شارلاتانی ندیده‎ام.

 اگر من و آقای ناصری و آقای رحیمیان و دوستان دیگر مرحله به مرحله همراه امام نبودیم، شاید به شک می‎افتادیم که او دارد راست می‎گوید! یکی از حرف‎هایش این است که در نوفل لوشاتو، صبح‎‎ها که امام قدم می‎زدند، من با ایشان بودم و مسیر انقلاب را مرحله به مرحله برای امام تبیین می‎کردم! و امام می‎گفتند این‎‎ها را یادداشت کن و به من بده! از این جور دروغ‎‎های عجیب و غریب، در حالی‎که آقای یزدی حتی یک روز هم صبح‎‎ها با امام قدم نزده، محل سکونت امام باغچه آقای دکتر عسگری بود که دو تا اتاق داشت. یک اتاق که خود ایشان در آن‎جا ساکن بود، اتاق دیگر که ما طلبه‎‎ها آن‎جا بودیم. دکتر یزدی اصلا شب‎‎ها آن‎جا نبود. این‎‎ها می‎رفتند به ساختمان هتل گونه‎ای که چند تا اتاق داشت و به آن هتل طویله می‎گفتند و شب‎‎ها آن‎جا بودند و ساعت ۹ صبح می‎آمدند. امام نماز صبح و تعقیبات را که می‎خواندند، می‎رفتند در این باغچه قدم می‎زدند و تنها هم بودنـد. ما هم از داخل اتاق ایشان را تماشا می‎کردیم. این‎‎ها ساعت 9 می‎آمدند. اگر یک نفر حتی دیده که آقای یزدی صبح زود با امام مشغول قدم زدن بوده، بیاید بگوید.