چاپ صفحه

مسیر موسیقی به سمت ناکجاآباد است

به گزارش پایگاه عدالت خواهان" به نقل از باشگاه خبرنگاران پویا، سومین نشست گفتمان موسیقی دفاع مقدس روز گذشته، سه‌شنبه 7 شهریور 1396 در خبرگزار تسنیم برگزار شد. در این نشست سیدمحمد میرزمانی آهنگساز، سعید بیابانکی شاعر-ترانه‌سرا و منتقد ادبی و مصطفی محدثی خراسانی شاعر-ترانه‌سرا و منتقد ادبی، حضور داشتند.

در این نشست هر کدام از مهمانان به بررسی و نقدِ اوضاع موسیقی دفاع مقدس پرداختند و این مسئله را از دیدگاه‌های مختلف بررسی کردند. همچنین هر کدام از مهمانان راه‌حل‌هایی را برای احیا و حفظ موسیقی دفاع مقدس ارائه کردند.

در ادامه متن صحبت‌های مهمانانِ سومین گفتمان موسیقی دفاع مقدس را می‌خوانید:

راه مبارزه با تهاجم فرهنگی تنها تولید آثار فرهنگی و هنری است / مسیر موسیقی ما به ناکجاآباد است / هویت موسیقی ما فراموش شده است

سید‌محمد میرزمانی:

زمانی در سازمانی کار می‌کردم که این سازمان ارکستری داشت. اما مسئولان این سازمان اصرار داشتند که به این ارکستر نیازی ندارند. روزی من به مسئولان این سازمان گفتم ظهر که می‌شود نیمی از فضای مسجد را نیروهای نظامی پُر می‌کنند، در حال که ما اکنون نیازی به نیروهای نظامی نداریم. آیا چون اکنون به آنها نیاز نداریم باید نیروهای نظامی را منحل کنیم؟

همانطور که در حوزه نظامی باید همیشه در آمادگی کامل باشیم، در حوزه هنر هم باید همین اتفاق بیافتد. برخی باور ندارند که روحیه حماسی را باید در مردم حفظ کرد. ما در هشت سال دفاع مقدس دیدیم که هنرمندان با ارائه کارهای درخشان، توانستند آثاری جاودانه خلق کنند. تا تاریخ هست سرود «خجسته باد این پیروزی» خواهد ماند.

مقام معظم رهبری چند ماه پیش بر تولید در عرصه فرهنگ و هنر تاکید داشتند. ما برای مبارزه با تهاجم فرهنگی تنها چاره‌ای که داریم تولید آثار هنری است. با تولید هم نیروهایمان در حوزه شعر و موسیقی سرپا باقی می‌مانند و هم آثاری تولید می‌شود که برآیندش در سطح جامعه تاثیرگذار خواهد بود.

موسیقی پدیده‌ای دو بُعدی است؛ یک بُعد آن مصرفی و بُعد دیگر فرهنگی است. موسیقی ما در حوزه فرهنگی پیشرفت نکرد و درجا زد. من هشدار می‌دهم که مسیر موسیقی ما به ناکجا آباد است. این موسیقی در حوزه مصرف به جایی رسیده که دیگر آثار ماندگاری هم ساخته نمی‌شود. در گذشته ما آثار ماندگار زیادی داشتیم. اما الان خوانندگان ما برای مدتی روی صحنه هستند و پس از مدتی فراموش می‌شوند.

در زمان انقلاب آثار برجسته‌ای داریم که از نمونه‌های آن «کجایید ای شهیدان خدایی» است. در حوزه موسیقی دفاع مقدس هم آثاری ماندگار با گیرایی بسیار تولید شد اما در اینجا هم این رویه ادامه پیدا نکرد.

متاسفانه ما میدان را به دشمن واگذار کرده‌ایم و در حوزه موسیقی شاهد این هستیم که اشعار سخیف و سبک با مزامینی سُست و عشق‌های سه‌بُعدی روی کار آمده‌اند.

به نظر من باید در حوزه‌های ارزشی تلاش کنیم تا آثار خوبی تولید کنیم. هنوز آهنگسازان بزرگی مانند احمد پژمان و هوشنگ کامکار و فریدون شهبازیان در میان ما هستند. در حوزه شعر هم که استادان بسیاری داریم و ستمان پُر است.

ما هنرمندان با ارزشی داریم که باید از آنها استفاده کنیم و اگر این کار را نکنیم این هنرمندان از بین می‌روند.

به نظرم برخی از مسائل دست به دست هم داده و مانند یک زنجیر عمل می‌کنند. ما از طرفی موسیقی را به مردم معرفی نمی‌کنیم. یعنی فرزندان ما موسیقی را از ماهواره دریافت می‌کنند. ماهواره‌هایی که در روی پشت بام‌ها هست، بمب‌های خوشه‌ای است که فرهنگ ما را نشانه گرفته‌اند.

الان در شبکه‌های ماهواره‌ای تصویر تمام سازهای غربی را نشان می‌دهند؛ گیتار، ویلن، ساکسیفون و دیگر سازها را نشان می‌دهد. از این سو ما تصویر سازهای خودمان را نشان نمی‌دهیم. در نتیجه بچه‌های ما با سازهای غربی آشنا می‌شوند اما تار، سه‌تار، سنتور، کمانچه و تنبک را نمی‌شناسد. در نتیجه هویت موسیقی ما فراموش می‌شود. جالب این که همین ماجرا یکی از اهداف امریکاست. دهکده جهانی مرحله نخستش برداشتن مرزهای فرهنگی بود. برای برداشتن مرزهای بین کشورها اول باید مرزهای فرهنگی را برداشت.

الان موسیقی سینمای ما و موسیقی مجموعه‌های تلویزیونی ما هویت ندارند. به ندرت دیده می‌شود که مجموعه‌ای تلویزیونی مانند پایتخت هویت موسیقی داشته باشد.

امروزه صدا و سیما قادر به تولید موسیقی نیست؛ منتظر است که موسیقی در بیرون منتشر شود و در شورای نظارت صداوسیما بررسی و بعد هم در تلویزیون پخش شود.

کسی هست که 6 ماه کلاس گیتار رفته است، بعد خواننده شده و بعد هم در تلویزیون به عنوان کارشناس موسیقی سخن می‌گوید.

دولت و سازمان برنامه و بودجه باید به فکر پدافند فرهنگی باشد و برایش بودجه‌ی خوب در نظر بگیرد. اگر ما به تولید برسیم می‌توانیم با آثار سخیف و بی‌هویت مقابله کنیم، در غیر این صورت میدان را باید رها کنیم.

تولید آثار هنری و فرهنگی برنامه، تخصص و مدیریت می‌خواهد. متاسفانه در برخی از ارگان‌ها برخی‌ها دور هم جمع شده‌اند و به مناسبت‌های مختلف و براساس رویدادهای روز آثاری را تولید می‌کنند، این کار تولید نیست.

بمباران تبلیغاتی ذهن موسیقایی مردم را تغییر داده است / لشگر فرهنگی و نظامی باید با هم کار کنند

سعید بیابانکی:

این درست است که هشت سال جنگ تحمیلی خیلی از زیرساخت‌های ما را خراب کرد و خسارات بسیاری به ایران وارد کرد اما با این حال، ژانر هنری، فرهنگی و ادبی دفاع مقدس را هم به ما بخشید.

الان 30 سال از جنگ گذشته اما هنوز شعر و موسیقی این ژانر زنده است. این‌ها نشان می‌دهد که فرهنگ دفاع مقدس هنوز پویا و زنده است. در زمان جنگ ما یک رسانه داشتیم که آن هم رادیو تلویزیون بود. جالب اینکه رادیو در زمان جنگ از تلویزیون جلوتر بود.

الان همین صداوسیما رقیبان بسیاری دارد که مهمترینش همین فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی و البته شبکه‌های ماهواره‌ای است.

پس از جنگ براثر بمباران تبلیغات ذهن موسیقایی مردم ما به شدت تغییر کرده است.

چه کسی باورش می‌شد که سرود «بهمن خونین جاویدان» با شعر دکتر همافر به آرم انقلاب تبدیل شود. این سرود را تعدادی جوان دور هم جمع شدند و خواندند.

اتفاقی که آن زمان رخ می‌داد و الان خبری از آن نیست، در آن زمان این کارها دلی و خودجوش شکل می‌گرفت اما الان اینگونه نیست.

متاسفانه برخی گمان می‌کنند که تنها داشتن نیروی نظامی قدرتمند برای کشور کافی است. این تصوری است که بسیاری از کشورها به آن معتقدند. در حالی که لشگر فرهنگی همیشه کار اصلی را انجام می‌دهد. در خاطرات آقای آهنگران هست که در خیلی از شب‌های عملیات که به معبر مین برخورد می‌کردند کسی جرات جلو رفتن نداشت اما آقای آهنگران با 10 دقیقه نوحه‌خوانی کاری می‌کرد که رزمندگان برای جلو رفتن سرودست می‌شکستند. این نشان از تاثیر شعر و موسیقی است.

به نظرم لشگر فرهنگی و نظامی باید با هم کار کنند.

در حوزه مدیرت موسیقی ما به جایی رسیده‌ایم که کل موسیقی را به بخش خصوصی واگذار کرده‌ایم. در حالی که همه چیز خصوصی‌سازی‌اش خوب نیست. موسیقی خصوصی یعنی موسیقی تجاری. الان آقایی تا دیروز در بازار علوفه بوده و امروز تصمیم به حضور در بازار موسیقی گرفته است. این آقا هر خواننده‌ای که بخواهد را با تبلیغات به ستاره تبدیل می‌کند و از همین خواننده‌ها درآمدهای بسیاری کسب می‌کند. صداوسیما هم به این ستاره پروری دامن می‌زند.

به نظرم واسپاری موسیقی تا این حد به بخش خصوصی کار درستی نیست و امیدوارم که دولت جدید در این باره چاره‌ای بیاندیشد. الان به جایی رسیده‌ایم که بخش خصوصی برای موسیقی ما تصمیم می‌گیرد. بخش خصوصی که به فکر فرهنگ و هنری این کشور نیست. آنها به سود و درآمد بیشتر فکر می‌کنند و روی موسیقی‌هایی سرمایه‌گذاری می‌کنند که بازار فروش و طرفدار عام داشته باشد. بخش خصوصی موسیقی پول ساز را حمایت می‌کند.

سطح ذائقه‌ی موسیقایی مردم به شدت افت کرده است. در گذشته آثار بزرگانی چون استاد شجریان، استاد ناظری، سراج، ساخته‌های فریدون شهبازیان و افتخاری از تلویزیون پخش می‌شد. این نوع از موسیقی در آن زمان برای مردم جالب و شنیدنی بود و مخاطبان بسیاری داشت. اما الان بخش خصوصی کاری با ذائقه‌ی شنیداری مردم کرده که دیگر مردم این نوع از موسیقی را نمی‌پسندند.

مولانا حکایتی را روایت می‌کند که کسی به  خانه‌ی دوستش در شهر دیگری می‌رود. آن دوست مهمانش را دعوت می‌کند تا با هم به جایی خوب در شهر بروند، جایی که بازار عطرفروشان است. تا وارد آنجا شدند مهمان از هوش رفت. هر چه کردند به هوش نیامد. یکی از آن میان گفت من می‌دانم که درمانش چیست. خواست تا مقداری سرگینِ اسب برایش بیاورند. او هم سرگین اسب را جلوی بینیِ آن شخص قرار داد و به هوش آمد. در شرح این ماجرا گفت که این شخص در شهر خودش در طویله کار می‌کند؛ اکنون شما ایشان را به بازار عطرفروشان آورده‌اید، معلوم است که از هوش می‌رود.

همین حکایت به نظرم اوضاع کنونی جامعه ما را هم نشان می‌دهد. یعنی جامعه‌ای که ذائقه‌اش تغییر کند، دیگر تغییرش کار آسانی نیست.

در حوزه فرهنگ و هنر دفاع مقدس به تنها چیزی که نباید فکر کرد، بخش اقتصادی است. در همه جای دنیا بخشی از وظایف دولت ایجاد نشاط و شادی در میان مردم است.

ما به بهداشت فرهنگی نیاز داریم.

فرهنگ ما دچار نوعی ابتذال شده است. و علت این مسئله کم کاری ماست.

آلبوم «نیلوفرانه‌» را به یاد بیاورید، اثری که آقای خوشدل آهنگسازی کرده و آقای افتخاری هم خوانده است. این اثر هنوز هم پُرفروش‌ترین آلبوم موسیقی در ایران است. «نیلوفرانه»‌ اثری فاخر با موسیقی ارکسترال با کلامی ارزشمند است.

در بهترین ساعت پخش تلویزیون یعنی ساعت 21:00 تا 22:00 اگر موسیقی فاخر پخش شود، مردم هم می‌شنوند و آن را زمزمه می‌کنند. موسیقی در تلویزیون بلاتکلیف است و ساعت خاصی هم ندارد. تلویزیون پیش از انقلاب برنامه‌ی ویژه‌ی موسیقی داشت. همه مردم در آن لحظه منتظر شنیدن موسیقی بودند. اما در حال حاضر این ساعت مشخص در تلویزیون ما وجود ندارد.

در هفته‌های گذشته اثری را شنیدم که «نانسی» خواننده لبنانی خوانده و آن را به سیدحسن نصرالله تقدیم کرده است. جالب این که همین قطعه را نانسی در جایی می‌خواند که همزمان چندین هزار نفر با این خواننده آن را زمزمه می‌کردند. این خیلی ارزشمند است.

در مقابل خوانندگان مطرح ما از چنین فضاهایی فراری هستند و تن به کارهای انقلابی و ارزشی نمی‌دهند.

سال پیش در جلسه‌ای که نزد مقام معظم رهبری داشتیم، ایشان بر احیای سرودهای انقلابی تاکید کردند. راه رسیدن به این منظور هم این است که ما سرودها را از مدارس پایه‌ریزی کنیم و روی دانش آموزان سرمایه گذاری کنیم. باید گروه سرود را در مدارس با نظارت استادان موسیقی مجرب و شاعران خوب در مدارس پایه ریزی کنیم.

موضوع محوری را باید به موضع‌محوری تبدیل کنیم

محدثی کرمانی:

نهادهایی که تعهدی در خود احساس می‌کنند و می‌خواهند به این ماجرا ورود کنند و گسستِ به وجود آمده در فرهنگ و هنر دفاع مقدس را جبران کنند؛ متاسفانه تعریف به روزی از موسیقی و شعر دفاع مقدس ندارند. تا می‌خواهند فراخوانی بدهند با همان کُدها و تعریف‌های چندین سال پیش وارد می‌شوند. تعریف این ارگان‌ها به دلیل گسستی که در این زمینه وجود دارد، به روز نشده است.

به نظرم نگاه ما به این مسئله از سمت موضوع محوری به سمت موضع محوری بیاید.

متاسفانه مدیران ما با همین ظاهر ماجرا قانع می‌شوند. گاهی دیده‌ام که برخی از شرکت‌ها، متولیان فرهنگی را قانع می‌کنند تا آثارشان را حمایت کنند. جالب این که آثار این شرکت‌ها به عنوان اثر انقلابی منتشر هم می‌شوند.

یکی از برکات برگزاری چنین نشست‌هایی، بیان مسائلی است که مهمانان عزیز بیان می‌کنند و انگیزه لازم برای اجرایی کردن این ایده‌ها را به ما می‌دهد.

انتهای پیام//