چاپ صفحه

پیمودن راههای میانبر رسیدن به قدرت و ثروت به واسطه وابستگی خانوادگی/ پدیده آقازادگی و رانت اطلاعاتی در درون حاکمیت

به گزارش پایگاه عدالت خواهانعبدالله گنجی: امکان پیمودن راههای میانبر رسیدن به قدرت و ثروت به واسطه وابستگی خانوادگی به حاکمان یا راههای ویژه رسیدن به رانت اطلاعاتی در درون حاکمیت را پدیده آقازادگی گویند.

لابد در فردای این نوشته خواهند گفت فلانی از آقا زاده ها دفاع کرده است اما اشکال ندارد که در موج یکپارچه، چند مانع کوچک هم دیده شود.

پدیده آقا زادگی حقیقتا زیبنده نظام اسلامی نیست.در تعریف آن باید گفت: امکان  پیمودن راههای  میانبر رسیدن به قدرت و ثروت به واسطه وابستگی خانوادگی به حاکمان  یا  راههای ویژه رسیدن به رانت اطلاعاتی در  درون حاکمیت را پدیده آقازادگی گویند.

شاخص های فهم آن را می توان اینگونه برشمرد:
-رشد غیر طبیعی در حوزه انتصابی و عدم طی مدارج و مراحل مدیریتی.
-نپیمودن راههای قانونی و عمومی برای کسب قدرت و ثروت.
-عدم توازن بین مسئولیت ،توانمندی ها و تخصص ها.
تلاش پدر یا بستگان برای رشد وی به واسطه بده،بستان ها در حوزه قدرت.

اما در موج اخیر تراز آقازادگی را تا کف خیابان  آورده و مسئولیت های درجه چندم هم شامل آن شده است.سطح "آقاها" را هم پایین آورده اند.

سئوال این است که در موج آقا زاده ستیزی که هر دو جناح هم در آن مسابقه ظاهری  وجود دارد، جوانان منتسب  به مسئولین کشور چه باید بکنند؟

به تعبیر بهتر آیا کسی که پدرو یا مادرو یا بستگانش در حاکمیت مسئولیت دارند،حق داشتن هیچ گونه مسئولیتی را در کشور ندارد؟جرم او چیست که تصادفا پدرش مدیر جمهوری اسلامی است؟آیا می تواند از پدر یا مادرخود  ابراز برائت کند؟

آیا برای منتقدین ،راهی برای تفکیک آقازاده هایی که راه میانبر می روند و آنانی که مثل بقیه حرکت کرده اند وجود دارد؟در حال حاضر هر دو دسته محکومند و موج ارعاب ،قدرت تفکیک را سلب نموده است..

معتقدم موارد ذیل باید برای آقازاده ها  محترم شمرده شود  و گرنه به بنبست گرفتار خواهیم شد و بخشی از جوانان کشور به جرم هیچ ، تحت انقیاد سیاسی قرار خواهند گرفت و چه بسا آنان  توان و شایستگی حقیقی ای را داشته باشند و کشور از خدمات آنان  محروم شود.

1- آنان که در پروسه مردم سالاری به قدرت می رسند
2- آنان که پله های مدیریتی را به ترتیب طی نموده اند
3-آنان که مراجع نظارتی مسیر رشدشان را آلوده نمی دانند.
3- آنان که پایه رشد و تعالی مدیریتی شان از مسیر علم  و دانش فردی میسر شده است.
اگر این منطق را نپذیریم مسیر زندگی فرزندان مدیران کشور و عقب ماندگان ذهنی را یکی خواسته ایم  .حتی اگر خود متوجه این آسیب نباشیم