چاپ صفحه

عدالتخواهان و نبرد تاریخی انقلاب علیه انقلاب!


به گزارش پایگاه عدالت خواهان"  - همانگونه که در فیزیک قانون بقای جرم و انرژی داریم، جریان های اجتماعی سیاسی نیز هیچگاه نمی میرند بلکه از حالتی به حالت دیگر، یا از کالبدی به کالبد دیگر تغییر وضعیت می دهند.

-    در تمام طول تاریخ ابنا بشر هر گاه یک جریان انقلابی موفق شده است دشمنان پیش رویش را کناری بزند و مسیر تاریخ را به نفع خود تغییر دهد و تشکیل حکومت بدهد، مخالفین و دشمنان شکست خورده اش، نه تنها آن را رها نکرده اند بلکه با تغییر ظواهر و تاکتیک سعی کرده اند خود را  همچون ویروسی وارد ساختار انقلاب تازه تاسیس نماید تا از این طریق کم کم با صبر و حوصله و زیرکی، به مرور زمان در تمام پیکره انقلاب تکثیر شود و انقلاب را برانداز نماید.

انقلاب حضرت موسی .ع. را چه کسی نابود کرد ؟  فرعون مصر؟ یا دشمنان کنعانی اش؟
خیر. انقلاب موسی توسط سامری منحرف می شود که جامعه او را به عنوان دست راست پیامبر زمانه می شناسند. و آنقدر به او اطمینان دارند که وقتی در غیاب موسی به مردم امر می کند که باید گوساله پرست شوید، مردم بی چون و چرا تمکین می نمایند.

انقلاب عیسی .ع. چطور ؟ مگر نه اینکه این انقلاب توسط «پالوس» که خود را پیرو راستین آن پیامبر الهی معرفی می کرد و برای مردم به نام عیسی خطبه می خواند و منبر می رفت و موعظه می کرد، برآی همیشه منحرف و بی خاصیت شد؟

و ایضا انقلاب پیامبر اسلام. آیا این انقلاب توسط رومیان یا ایرانیان یا کافران تباه گشت و منحرف شد یا توسط دشمنانی که پس از انقلاب به صف انقلابیون پیوسته بودند؟

کسی همچون ابوسفیان که تا لحظه آخر علیه اسلام عمل نمود، جنگ به راه انداخت، طرح ترور ریخت، تحریم اقتصادی کرد ، همین که شمشیر پیامبر را روز فتح مکه بر گردنش احساس کرد و دریافت تلاشش بی فایده است، بت را انداخت و قرآن را به دست گرفت، اعلی علی الهبل را ترک کرد و لا اله الا الله را بر زبان جاری کرد و یک انقلابی تمام عیار گشت.
 کسی که زمانی در جنگ خندق اسلام را تا نابودی برده بود، ناگهان به این سوی خندق میان مجاهدان و مبارزان داخل شد و کمی بعد فرمانده سپاه پیامبر .ص. شد، در جنگی از ناحیه چشم جانباز شد و لقب مجاهد الاسلام و صحابگی پیامبر گرفت. اما همینکه پیامبر سر بر زمین گذاشت، با شعار اسلام و لباس انقلاب، سقیفه را راه انداخت و اهل بیت پیامبر را مهجور نمود و آنان را منزوی ساخت تا به این وسیله همان قدرت و ثروتی که زمان جاهلیت داشت را این بار در اسلام و به نام اسلام برای خود تولید کند.
ابوسفیان اسلامی تازه بنیان نهاد که هر چند با اسلام پیامبر در ظاهر و صورت یکسان بود اما در باطن و هدف کاملا متضاد بود و اینچنین با شوراندن دو اسلام بر علیه هم، کار را به فاجعه کربلا رساند.

-    حال انقلاب خمینی کبیر که برگرفته از انقلاب پیامبران الهی است، از این قاعده و این سنت الهی تاریخی مستثنی نیست.
همانطور که انقلاب پیامبران نه تنها توسط دشمنان خارجی شان نابود نشد، بلکه توسط انقلابی نمایان ظاهر الصلاح، روحانیون و جریان های به ظاهر مدافع  انقلاب تباه گشت، انقلاب اسلامی ما نیز چنین است.
ما تا خورده ایم از خودی ها خورده ایم.
 هیچ انقلاب اسلامی ای را دشمنان خارجی اش نابود نکرده است.

-     آنچه تا کنون ضربه اساسی را به پیکره تمام انقلاب های اسلامی وارد کرده است، مسئله «نفاق» است. یعنی کسانی که ظاهر و شعار انقلابی دارند، دائم دم از ولایت و رهبری می زنند، عکس خمینی را بر دیوار اتاقشان نصب می کنند، اما کشور و مجموعه تحت مدیریتش را به شیوه و منش محمد رضای پهلوی اداره می کند و دقیق به همین فلسفه است که امام روح الله مکرر در مکرر فرمود«آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند، خوف من از خودی هاست».

اینجا است که ضرورت نظارت بر افراد و جریان های منتسب به  انقلاب، مهمتر از رصد توطئه‌های آمریکا و اسرائیل و انگلیس می شود.

نبرد حقیقی عدالتخواهان، نبرد با انقلاب اسلامی ساختگی و جمهوری اسلامی تصنعی است.
نبردی که سخت تر و بی رحمانه تر از نبرد هشت ساله بوده است و شهدای آن مظلوم ترین و ناشناخته ترین، شهدای تاریخ اند.https://t.me/Khamenism/1395