چاپ صفحه

عدالتخواهان و مسئله نقد نهاد های انقلابی!

به گزارش پایگاه عدالت خواهان" اگر مهمترین رسالت جریان عدالتخواه را "ممانعت از انحراف انقلاب" بدانیم، "نقد" مهمترین و اصلی ترین ابزار و روش برای نیل به این هدف محسوب می شود.

 عدالتخواهان برای اصلاح وضع موجود و پیشرفت به سوی آرمان ها سه جبهه را برای نقد و نظر پیش روی خود می بیند.

-   اول جبهه دشمنان خارج نظام
-   دوم جبهه دشمنان درون نظام
-   سوم جبهه سازمان و نهادهای منسوب به انقلاب که در افکار عمومی به حامیان و مدافعان انقلاب، مشهورند.

هر چند پرداختن، نظارت و رصد کردن هر سه جریان، برای جوان عدالتخواه مهم است، اما پرداختن به نقد جریان سوم(افراد، سازمانها و نهادهای منسوب به انقلاب مثل روحانیت، منسوبان رهبری، بسیج، نهادهای نظامی انقلابی، سازمان های  زیر مجموعه رهبری و نمایندگان ولی فقیه و .... ) برای عدالتخواهان از اهمیت و ارجحیت خاصی برخوردار است به سه علت:

-   نخست آنکه غالب افراد مذهبی و اصطلاحا حزب الهی، این حیطه را نوعی حیات خلوت نظام می دانند و از هرگونه ورود به آن مثل کسی که از دست کردن در پریز برق واهمه دارد، می گریزند.

وقتی نهادها و افراد مذکور عمل یا سیاست اشتباه یا مشکوکی را اتخاذ می کنند، نه تنها در مقام اصلاح بر نمی آیند بلکه ماله طلایی بر می دارند و سعی می کنند آن نواقص را توجیه و ماستمالی کنند و یا با ذکر خدمات نهاد و یا افراد مذکور به نظام، از پرداختن به ضعف های آنان شانه خالی می کنند.
عباراتی مثل:
 میدانی اگر فلان نهاد نبود امنیت نیز نبود و داعش تا فلان جا پیش می رفت❗️
فلانی نماینده رهبری است و نقد او نقد و تضعیف رهبری است❗️
اگر به مسئله ورود کنیم مردم به نظام بدبین می شوند❗️
اگر اعتراض کنیم آب در آسیاب دشمن ریخته ایم❗️
اگر بگوییم، در پازل اصلاح طلبان بازی کرده ایم❗️
تو خبرنگار آمد نیوز هستی❗️
تو می خواهی فلان نهاد انقلابی را خراب کنی❗️
و و و و .... را از این جماعت دوست نما بسیار شنیده ایم. جماعتی که ساعت ها برای شما از توطئه استکبار جهانی سخنرانی می کند، مقاله می نویسد و اگر بپرسی نظرت در مورد دولت و برجام چیست، آهی سوزناک می کشد و طومار اصلاح طلبان و برجام را به هم می پیچد(چرا که هیچ خطری ندارد) اما وقتی به او می گویی خوب پیرامون دخالت برخی نظامیان در سیاست، فعالیت اقتصادی نهادهای غیر اقتصادی، کوتاهی و سکوت روحانیت، مشکلات و نقاط ضعف مدیریتی فلان شخص منسوب به رهبری، فقر و استضعاف مردم، فراموشی آرمان ها توسط خودی ها  نیز سخنی بگو تا آنان نیز خود را مطابق آرمان ها اصلاح کنند، ناگهان چهره در هم می کنند و همان پاسخ های ملال آور را تحویل شما می دهند و اگر تو را ضد ولایت فقیه نخواند، حداقل گمراه و منحرفت لقب می دهد.

این در حالی است که هم خودش و هم خودمان میدانیم او از سر ترس، محافظه کاری و یا منفعت طلبی دنیوی و شاید جهل است که سکوت می کند، نه دلسوزی برای انقلاب.

اینجا است که نقد صریح عدالت خواهانه متکی بر آرمان ها، مانع از تشکیل چنین حیات خلوت و حاشیه امن خطرناکی می شود.

-   دومین دلیل عدالتخواهان برای ارجحیت نقد افراد و نهادهای منتسب به رهبری و انقلاب،  اهمیت جایگاه آنان است.
چرا آنها در موقعیت و مناصب حساسی هستند که مردم خطای آنان را مستقیم پای انقلاب و اسلام می نویسند.
یعنی همانگونه که عملکرد مثبتشان به طور مستقیم بر پیشرفت انقلاب موثر است، انحراف آنها نیز مستقیم بر انحراف  و نابودی انقلاب موثر می افتد. پس باید بیش از سایر نهادها و سازمان ها و اشخاص به آنان سخت گرفت و به آنها نصیحت کرد.

نقد آنها، دلیل حساسیت جایگاه آنان است، نه مخالفت با آنان.
آنکه گوهری گرانبها دارد، بی شک در حراست از آن وسواس بیشتری به خرج می دهد.

-   دلیل سوم این است که نقد، سبب آن میگردد که برخی از  افراد یا نهادهای نفوذی با تولید تقدس کاذب، نتوانند پشت اسلام و انقلاب و رهبری پنهان شده و انحرافات خود را به اسم آنان، به مردم قالب نمایند و اینچنین موجبات وهن انقلاب کردند.
نقد، تقدس مآبی را می زداید و شفافیت و پاسخگویی را مطالبه می نماید.
برای همین است که در نگاه عدالتخواهان هیچ کس در هر مرتبه و مقامی، مصون از نقد و نظارت نیست .