به گزارش پایگاه عدالت خواهان" بحران آب یا کمبود آب، از چالشهای جدی دنیای امروز است. کمبود منابع آبی، دولتهای مختلف در جهان را نه تنها دچار مشکل کرده، بلکه آنان را به جنگ با یکدیگر نیز واداشته است. در غرب آسیا، مسئله حیاتیتر است تا جایی که روزنامه گاردین در اکتبر 2008 در گزارشی نوشت که «مسئله آب در سراسر خاورمیانه امنیتی است».
از جمله دولتهایی که به دلیل رقابت یا کشمکش بر سر منابع آبی تا سر حد درگیری یا جنگ پیش رفتهاند میتوان به کره شمالی و جنوبی در شرق آسیا، مصر و اتیوپی در شمال آفریقا و فلسطین و رژیم صهیونیستی در غرب آسیا اشاره کرد. روزنامه گاردین در گزارش خود از مسئله منابع آبی به عنوان گزینهای برای همکاریهای منطقهای یاد کرد اما خاطرنشان کرد که این موضوع به منازعهای میان فلسطین و رژیم صهیونیستی و حتی اردن [و سوریه] تبدیل شده و حل آن میتواند به یافتن راهی برای سازش کمک کند. [1]
آب؛ عاملی استراتژیک
آقای دکتر عبدالله الدروبی (مدیر اداره منابع آبی در مرکز العربی برای مطالعات مناطق خشک و اراضی بایر) در مقالهای با عنوان «آب در راهبرد اسرائیل؛ مکانیزمها و ابزار تحقق آن» مینویسد: مسئله آب اندک اندک خود را به صورت عاملی استراتژیک در سرزمین عربی نشان داده و به یک مسئله امنیتی دارای اولویت تبدیل شده که شاید اهمیتش از امنیت نظامی هم فراتر رفته است چرا که امنیت آبی در کنار امنیت غذایی دو رکن اساسی امنیت ملی است. [2]
به گفته الدروبی، واکنش کشورهای عربی به این مسئله بسیار دیر صورت گرفت زیرا از نیمه دهه پنجاه و شصت، آب محور نزاع سیاسی بین عربها و رژیم صهیونیستی شده است. سخنان بن گوریون در سال 1956 که گفته بود ما با اعراب وارد جنگ آب شدهایم، بیانگر همین مسئله است. در نتیجه همین نبرد موشه دایان بعد از جنگ 1967 گفت که سرنوشت رژیم یهودی در فلسطین به مسئله آب بسته است و «ما بر اورشلیم [قدس] مسلط شدیم و در راه تسلط بر یثرب و بابل هستیم و مسیر بابل از اراضی رود فرات میگذرد.» (نشریه العالم. شماره 143٫ 8 نوامبر 1986).
الدروبی از غفلت جهان عربی گلهمند است و میگوید «ما [کشورهای عربی] در آن زمان بُعد راهبردی مسئله آب و بُعد منطقهای آن را که امروز حتی به مسئله همکاری و منازعه میان کشورهای منطقه گره خورده، درک نمیکردیم».
تأمین آب و شبکه آبی رژیم صهیونیستی
شبکه آبرسانی در فلسطین اشغالی کاملاً به عمق تحولات تاریخی شکلگیری رژیم صهیونیستی مرتبط است. به دلیل بارش باران، فقط در فصل زمستان و تا حد زیادی در بخش شمالی فلسطین اشغالی، آب و مهندسی آب امری حیاتی برای دوام زندگی و رشد اقتصادی در فلسطین اشغالی است. پروژههای بزرگی برای هدایت آب از رودها و مخازن آبی در شمال راهاندازی شده و برای استفاده از آبهای زیرزمینی تحقیقات گستردهای صورت گرفته و تا حد توان تلاش شده که آب سیلابها و فاضلاب مهار شود.
از بزرگترین طرحها، طرح توزیع آب ملی است که در سال 1964 تأسیس شد و آب را از بزرگترین دریاچه آب شیرین فلسطین اشغالی یعنی دریاچه طبریه به صحرای نقب شمالی پمپاژ میکند. دریاچه طَبَریه که دریاچه جَلیل هم نامیده شده یک دریاچه آب شیرین میان فلسطین اشغالی و بلندیهای اشغالی جولان سوریه است. محیط این دریاچه حدود 53 کیلومتر، درازای آن 21 کیلومتر و پهنای آن 13 کیلومتر است.
نیاز امروز فلسطین اشغالی به منابع آبی، بیش از منابعی است که امروز در دسترسش است، حتی در سالهایی که میزان بارش، متوسط است. در نتیجه میبایست به سراغ منابع غیرکلاسیک برود از جمله اقدام به شیرین کردن آب. خشکسالی طولانی مدت بخصوص از 1998 تا 2002 دولت رژیم صهیونیستی را واداشت تا دامنه فعالیت شیرین کردن آب دریا را افزایش بدهد. [3]
شرکت آب رژیم صهیونیستی
«شرکت ملی آب اسرائیل» یا «مکوروت» [4] به معنای «منابع» یا «منابع آبی» در سال 1937 با همکاری «صندوق ملی یهود» (کِرِن کییمت؛ صندوقی که در سال 1901 برای جمعآوری پول جهت خریداری زمین در فلسطین تأسیس شد. تا سال 2017 13 درصد کل اراضی فلسطین اشغالی به تملک این صندوق درآمده است) و اتحادیه سراسری سندیکاهای کارگری (هیستدروت) تأسیس شد. در سال 1956 دولت رژیم صهیونیستی در این شرکت سهیم شد. در سال 1959 این شرکت امتیاز حفاری و کاوش منابع آبی و آبرسانی به منازل و اراضی زراعی را به دست آورد.
قبل از سال 1948 (سال تأسیس رژیم) این شرکت در الجلیل غربی و در منطقه غور بیستان با موافقت مقامات انگلیس حفاریهایی انجام داد با آنکه این شرکت، دولتی نبود و زمانیکه رژیم صهیونیستی پا گرفت، مکوروت اقدام به انتقال آب از نهر العوجا (یرکون) به مناطق جنوبی نقب کرد و یکی از مهمترین طرحهای آبرسانی سراسری بین سالهای 1953 تا 1964 را انجام داد که بر اساس آن آب رود اردن و دریاچه طبریه به نقب منتقل شد.
این شرکت موفق شد که روی همه سرچشمهها و منابع و چشمههای آب در فلسطین اشغالی دست بگذارد. حتی بعدها آب کرانه باختری و نوار غزه و جولان اشغالی را نیز تحت کنترل خود گرفت و مقادیر زیادی از این آبها را به فلسطین اشغالی انتقال داد. از آنجا که فلسطین اشغالی نیازمند آب بیشتری است، این شرکت بر منابع آبی در جنوب لبنان نیز دست انداخت تا اینکه ارتش اشغالگر را در سال 2000 از جنوب لبنان اخراج کردند و در نتیجه دولت لبنان ایستگاه پمپاژ آب الوزانی را تأسیس کرد؛ اقدامی که اگر انجام نمیشد، به بحرانی سیاسی – نظامی در منطقه منجر میشد.
به گفته سران رژیم صهیونیستی، این رژیم با بحران شدید آب روبهروست برای همین شرکت آب آن، اقدام به اجرای طرحهایی برای شیرین کردن آب دریا و همچنین بازیافت آب فاضلاب برای آبیاری اراضی زراعی و همچنین خرید آب از ترکیه اقدام کرده است. شرکت مکوروت از جمله شرکتهای انحصاری و احتکاری است زیرا تنها شرکتی است که اجازه حفاری برای آب و آبرسانی به منازل و کارخانهها و محلات مختلف را دارد. [5]
منابع آبی رژیم صهیونیستی
هماکنون سه منبع اصلی برای تأمین آب در فلسطین اشغالی استفاده میشود:
1- دریاچه آب شیرین طبریه و چشمههای آب شیرین؛ گفته میشود دسترسی به این آب آسان است اما نگاه داشتن آن در حد کیفیت مطلوب نیازمند تلاش است چرا که حجم آن محدود است و بسته به میزان بارش سالانه باران دارد.
2- آبهای زیرزمینی؛ محل مخازن آبی باید کشف سپس حفاری و آب آن پمپاژ شود. این نوع آبها هم بسیار تمیز است و استفاده از آن آسان اما هزینه استخراج آن گران است. برداشت زیاد ممکن است سبب نفوذ آب شور به این منابع شود.
3- شیرینکردن آب؛ منبع این آب، آب دریا و چاههای شور است. میزان برداشت از این منبع به مقدار امکانپذیر است اما هزینه آن هنگفت است. این کار انرژی زیادی نیاز دارد و انرژی زیاد، پول هنگفت نیاز دارد. [6]
بیش از 85 درصد منابع آبی در فلسطین اشغالی متعلق به نیمه شمالی است. طبق آمار «دانشنامه یهودی» منابع آبی در فلسطین اشغالی به شکل زیر است:
آبهای سطحی:
– رود اردن 600 میلیون متر مکعب.
– رود عوجا (یرکون) 230 میلیون متر مکعب.
– سیلاب 90 میلیون متر مکعب.
آبهای زیرسطحی
– ساحل و ارتفاعات کرانه باختری 500 میلیون متر مکعب
– آبهای سطحی و زیرزمینی از کوهها و الجلیل و دره مرج بن عامر 150 میلیون متر مکعب
– شیرین کردن آب 80 میلیون متر مکعب
در مجموع، 1650 میلیون متر مکعب در سال که فقط 745 میلیون متر مکعب آن در مرزهای 1948 در دسترس تلآویو است. گزارشی از سازمان ملل در سال 1993 نشان میدهد که 67 درصد آب مصرفی در فلسطین اشغالی از خارج مرزهای 1948 میآید که شامل 35 درصد از رود اردن، 22 درصد از آبهای جولان اشغالی سوریه و 10 درصد آن از منابع دیگر است. طبق برخی گزارشهای تخصصی در حوزه آبی، میزان مخازن آب زیرزمینی کرانه باختری حدود 680 میلیون متر مکعب و نوار غزه 40 میلیون متر مکعب است. [7]
میزان نیاز به آب در آینده
آمار نشان میدهد که جمعیت فلسطین اشغالی در سال 2020، 8٫6 میلیون نفر خواهد بود و این به معنای افزایش نیاز به منابع آبی است. همچنین توسعه صنعتی نیز مصرف آب را بشدت افزایش میدهد و البته نیاز اراضی زراعی را که هر روز در حال رشد است، نباید نادیده گرفت.
ارزیابیهای انجام شده نشان میدهد که مجموع نیاز آب در فلسطین اشغالی، در سال 2020 به بیش از 3 میلیارد متر مکعب در سال میرسد که 50 درصدش متعلق به اراضی زراعی است و استفاده منازل مسکونی از 450 میلیون مترمکعب به 700 میلیون میرسد. اضافه شدن هر یک میلیون مهاجر، نیازمند 10 درصد آب بیشتر است؛ بنابراین کمبود آب در حدود 30 تا 50 درصد خواهد بود. [8]
رژیم صهیونیستی به کدام منابع آبی طمع دارد؟
از حیث عقاید دینی، یهودیان صهیونیستی که این رژیم را پایهگذاری کردهاند، اعتقاد به بزرگی این رژیم از رود نیل تا فرات در عراق دارند و شعارشان این است «خاک تو ای اسرائیل، از نیل است تا فرات». [9]
1 و 2- نیل و فرات
طمع این رژیم به آب نیل به ابتدای قرن بیستم بازمیگردد. این رژیم معتقد است که آب منبع تنش و نزاع خواهد بود؛ بنابراین مؤسسان این رژیم معتقد بودند که نیل میتواند بحران آب آینده آنان را حل کند و همین امر سبب روابط ویژه با مصر و اتیوپی در نیمه دهه هفتاد و بعد از آن است.
این طمع در حد نیل باقی نماند و نگاه این رژیم به فرات در عراق هم بود. این رژیم با تلاش برای ایجاد فتنه و جنگ در سوریه و عراق تلاش کرد که تمرکز کشورهای عربی بر این رود را کم کند. از طرفی دیگر با نفوذ دادن یهودیانی که از غرب به شرق رفته بودند، آنان را در ترکیه مستقر کند تا در طول زمان بخشی از جامعه ترکیه شوند و زمینه برای تسلط بر آب فرات ایجاد شود. همزمان کُردها را نیز به عنوان اهرم فشاری بر سوریه و ترکیه به کار گرفتهاند تا آنان نیز مدعی تشکیل کشورشان بر دو رود دجله و فرات باشند. روابط خوب کنونی ترکیه با رژیم صهیونیستی به این رژیم این امکان را میدهد تا در آینده از طریق پروژه خط لولههای صلح که در سال 1987 آغاز شد، بر آب فرات مسلط شود.
3- رود لیطانی (در لبنان)
یکی از منابع آبی که رژیم صهیونیستی برای فراهم کردن آب فلسطین اشغالی بخصوص شهرکهای صهیونیستی است، رود لیطانی در جنوب لبنان است. این رژیم در سال 1982 آن را محاصره و آبش را سرقت میکرد. «حاییم وایزمن» (رئیس سازمان جهانی صهیونیسم و اولین رئیس این رژیم) در نامهای به «جورج ناتانیل کُرزُن» وزیر وقت خارجه انگلیس نوشت که لیتانی میتواند یک منبع آب برای الجلیل عُلیا باشد… اگر فلسطین از لیتانی و آب اردن و یرموک محروم شود، دیگر استقلال اقتصادی نخواهد داشت.
4- آب رود اردن
نامهنگاریهای کرزن با وزیر وقت خارجه انگلیس نشان میدهد که این رژیم به رود اردن هم چشم طمع داشته و دارد تا منبع آبی باشد برای شهرکسازیها و توسعه ساختوسازها. پروژه «ایوویدس» اولین پژوهش هیدوگرافی دره اردن قبل از تشکیل رژیم صهیونیستی است که به دستور دولت بریتانیا بعد از پیشنهاد تقسیم فلسطین انجام شد.
5- آب کرانه باختری
کرانه باختری یکی از منابع آبی اصلی برای فلسطین اشغالی محسوب میشود که آبهای زیرزمینی زیادی دارد و از وادی «بیت شان» تا «بئر سبع» در جنوب امتداد دارد. میزان آب سالیانه آن 650 میلیون متر مکعب برآورد میشود. تلآویو، چشمپوشی از آب کرانه باختری را به مثابه خودکشی میداند و این بدان معناست که طرحهای سازش در آینده هر چه که باشد، به معنای چشمپوشی از منابع آبی کرانه باختری نخواهد بود.
6- رود یرموک
طمع در آب رود یرموک از زمان قیمومیت انگلیس بر فلسطین وجود داشته و پس از آن آمریکا از این ایده حمایت کرده است؛ بنابراین تاکنون آمریکا مقابل هر طرحی که سبب استفاده کشورهای عربی از این منبع آبی بوده، ایستاده است. امتیازی که انگلیسیها به شرکت «روتنبرگ» صهیونیستی در سال 1927 دادهاند، مانع استفاده اعراب از طرح آبی و زراعی یرموک شده است. رژیم صهیونیستی در سال 1953 نیز مانع توافق سوریه و اردن برای استفاده از این منبع آبی شد و این کار را از طریق دخالت آمریکا انجام داد. در توافق صلح اردن و رژیم صهیونیستی، توافق شد تا عادلانه دو طرف از آن استفاده کنند.
تأثیر طمعورزی رژیم بر منابع آبی بر امنیت ملی کشورهای عربی
پیامدهای طمعورزیهای رژیم صهیونیستی به منابع آبی برای جهان عرب و اسلام در سه سطح سیاسی، ژئوسیاسی، اقتصادی است.
در سطح سیاسی این امر به موارد زیر منجر میشود:
1- تجزیه کشورهای عربی و بالکانیزه کردن جهان عرب.
2- تکمیل شدن رشد رژیم صهیونیستی
3- فروپاشی نظام ملی عربی
در سطح ژئوسیاسی، سیطره رژیم صهیونیستی بر آبهای منطقهای در جهان عربی و غرب آسیا، نقشی پیشگام در آینده منطقه به آن میدهد که سبب میشود تسلطی ژئوسیاسی بر منطقه پیدا کند و این امکان را داشته باشد که اختلافات و مشکلات جهان عرب و اسلامی را دامن بزند. این امر یک مزیت بزرگ دارد و آن غافل شدن کشورهای عربی اسلامی از همکاریهای مشترک برای تأمین منافعشان است و این امر در طولانی مدت نقشه ژئوسیاسی منطقه را تغییر میدهد. در سطح اقتصادی و آبی، سلطه این رژیم بر منابع آبی، اجازه تسلط بر مقدار آبی را میدهد که در اختیار ساکنان غرب آسیا قرار میگیرد. مثلاً در کرانه باختری کسی اجازه حفر چاه و برای شرب و زراعت ندارد. [10]
جمعبندی
طرحهای توسعهطلبانی آبی رژیم صهیونیستی از پیش از تأسیس این رژیم نشأت میگیرد چرا که بنیانگذاران این رژیم آن را بخشی از امنیت ملی دائمی آن برای تشکیل رژیم موسوم به «کشور بزرگ اسرائیل» میدانستند اما در مقابل ما شاهد هیچ نوع هشیاری استراتژیک سران عرب در قبال این راهبرد نیستیم چرا که دائماً به منازعههای داخلی خود سرگرماند و از مسائل سرنوشتساز غافل [11].
از طرفی دیگر هم روشن است که رژیم صهیونیستی از زمان تأسیس، امنیت آبی خود را به “امنیت ملی ” گره زده است. در همین ارتباط، راهبردی آبی خود را ابتدا مطابق با راهبرد نظامی سپس با راهبرد سیاسیاش تعریف کرده تا “امنیت ملی ” خود را محقق کند. موفقیت هر یک از این راهبردها، بر دیگری اثر مثبت میگذارد. برای نمونه، اشغال جولان سوریه به سیطره بر منابع آبی رود اردن انجامید و در عین حال اهرم فشاری سیاسی بر سوریه و اردن به تلآویو داد. درست مثل اشغال اراضی اعراب تا با آن شروط خود را برای صلح تحمیل کند و بر سر خاک عربی چانهزنی کند نه خاک فلسطین اشغالی.
برای مقابله با این طمعورزی باید چند نکته را در نظر گرفت:
1- باید توازنی راهبردی در همه زمینهها با رژیم صهیونیستی ایجاد کرد بخصوص در حوزه نظامی وگرنه بدون آن طرحهای آبی بدون پشتوانه حمایت نظامی معنا ندارد
2- برای فهم اندیشه صهیونیسم باید طرحهای پژوهشی برای شناخت ارزشهای فکری، دینی، سیاسی، اقتصادی و نظامی آن در برنامه قرار بگیرد.
3- روابط کشورهای عربی و اسلامی با مصر و اتیوپی و ترکیه و عراق باید روابط خوبی باشد تا راه نفوذ این رژیم مسدود شود.
4- ایجاد کمربند دریایی برای دریای سرخ و مدیترانه با استحکامات امنیتی و نظامی که مانع هرگونه نفوذ صهیونیستی شود و این کار از طریق احداث پایگاههای نظامی دریایی ممکن است.
این موارد توصیههایی است که در سالهای گذشته برای کشورهای عربی مطرح شده اما با توجه به رویکرد جدید عربستان و امارات و برخی کشورهای دیگر در توسعه روابط پنهان با رژیم صهیونیستی، صورت مسئله کاملاً تغییر کرده است./فارس
انتهای پیام/