به گزارش پایگاه عدالت خواهان"در عصر پس از جنگ سرد و به دنبال پایان یافتن منازعات ایدئولوژیک، توانمندیها به گونهای توزیع شدهاند که جایگاه به شدت متمایزی را برای آمریکا به عنوان قدرت هژمون رقم زدهاند؛ جایگاهی که بر اساس نظریه «هژمونی» گرامشی، تنها قدرت مادی و سخت برای شکلگیری آن کافی نمیباشد. هژمونی در نظام بینالملل به توانمندی و ابتکار دولتی قدرتمند در شیوه مدیریت جهانی و برتری بدون منازعه آن اطلاق میشود که از منابع اقتصادی، نظامی، ایدئولوژیک و سیاسی لازم بهرهبرداری میکند. این توانمندی در دو قالب منابع سختافزاری و نرمافزاری قرار میگیرند. در این مقاله سعی بر آن است رابطه حقوق بشر به عنوان یکی از منابع نرمافزاری و دکترین مسئولیت حمایت که در حمایت از این حقوق مورد توجه کشورها و جامعهبینالمللی قرار گرفته با ایجاد و تقویت هژمونی مورد بررسی قرار گیرد و این که دکترین مسئولیت حمایت پس از تضعیف هژمونی ایالات متحده حاصل یکجانبهگرایی جورج دبلیو بوش، چه نقشی در تقویت و بازسازی هژمونی این کشور در سطح بین المللی داشته است. برای دریافت این رابطه، میتوان به رفتار امریکا در جریان تحولات عربی 2011 میلادی به ویژه در چارچوب بحران لیبی توجه نمود. بنابراین ابتدا موضوع هژمونی و عناصر آن بر پایه نظریه هژمونی گرامشین، ایده مسئولیت حمایت و سپس نمونههایی از برخورد امریکا با موارد نقض فاحش حقوق بشر و بهرهگیری از دکترین مسئولیت حمایت مورد بحث قرار گیرد./فارس
انتهای پیام/