چاپ صفحه

خاطراتی خواندنی از ارتباط شهیدحججی و شهیدکاظمی/ ماجرای اشتیاق به شهادت/ "ایمان قوی" علت آرامش چهره شهید پس از اسارت

به گزارش پایگاه عدالت خواهان"شهید مدافع حرم "محسن حججی" پس از 2 روز اسارت 18 مردادماه به دست عناصر گروهک تکفیری داعش به مقام رفیع شهادت نائل شد، شجاعت‌های این مرد بزرگ از همان روز اسارت نقل مجالس شد به‌طوری‌که نام این شهید بزرگوار در تمام دنیا پیچید و جهانیان بر داعش لعنت فرستادند و با خانواده شهید حججی همدردی کردند.

شهید محسن حججی از فعالان فرهنگی نیز بود که با شرکت در اردوهای جهادی اقدامات خداپسندانه‌ای انجام می‌داد، این روزها همه جا حرف از شهید محسن حججی است و به حق که این شهید تاثیر بسیار بزرگی بر جامعه و به‌ویژه جوانان گذاشت و رفت. رفتنی که آنقدر با عزت و شجاعانه بود که تمام مردم تمام قد در برابر بزرگی‌اش ایستادند. در همین راستا با تنی چند از دوستان و هم‌رزمان شهید حججی در مورد  این شهید ولایتمدار به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه می‌خوانید:

محسن در تمام کارهایش با خدا معامله می‌کرد/ ایمان قوی علت آرامش چهره محسن پس از اسارت بود

چه ویژگی بارزی در شهید حججی وجود داشت که ایشان را از بقیه متمایز می‌کرد؟

محمد صافی:محسن دست به انجام کاری نمی‌زد مگر آن‌که به آن ایمان داشت، خیلی از ما در بحث‌های گوناگون با خیل جمعیت و بدون انجام تحقیقات راجع به موضوعات مختلف همراه می‌شویم اما، او ابتدا تحقیق می‌کرد و با افزایش توان اعتقادی خود وارد حیطه‌ای می‌شد.

محسن هر مسئله‌ای را ابتدا از نگاه معنوی و دینی برسی می‌کرد، به قدری ولایت‌مدار بود که حتی به گوش دادن تمام سخنان مخالفان نیز می‌پرداخت و راجع به موضوعاتی که مخالفان مطرح کرده بودند تحقیق می‌کرد، پاسخش را به دست می‌آورد تا این بحث برایش به طور کامل جا بیفتد. او مانند ناخدای کشتی بود که نه تنها خود را به مقصد می‌رساند که برای راهنمایی دیگران و نمایش مسیر حقیقی حق و ولایت تلاش و مجاهدت بسیار می‌کرد.

دلیل این آرامش و رهایی از تمام قید و بندهای دنیوی که در چهره این شهید در هنگام اسارات دیده می‌شود چیست؟

محمد صافی: محسن همیشه با بینش و نگرش کافی در هر عرصه و مسیری وارد می‌شد و در نتیجه همیشه خیلی مصمم بود، برای بحث اعزام به سوریه و مدافع حرم شدنش خیلی تلاش کرد.

دلیل اصلی آن آرامشی که در چهره‌اش نمایان است، این است که ایمان کامل به راهی که انتخاب کرده بود، داشت و یک درصد هم نسبت به این مسیر شک و شبهه‌ای در دل نداشت، محسن مطمئن بود که پا در مسیری گذاشته که در نهایت، عاقبت بخیری را برایش به همراه دارد.

به نظر شما چه طور می‌شود یک جوان 26 ساله که صاحب همسر و هم فرزند نیز هست، بزرگ‌ترین آرزویش شهادت باشد؟

محمد صافی: بچه‌هایی که در این فضا‌ها هستند، بیشترشان این آرزو را دارند اما اینکه ما چه کاری برای رسیدن به این آرزو انجام می‌دهیم مهم‌ترین مسئله است، بسیاری از ما فقط آرزو می‌کنیم اما پای عمل که می‌رسد در بسیاری از زمینه‌ها لنگ لنگان قدم بر می‌داریم اما محسن با عمل، به آرزوهایش رنگ حقیقت می‌زد.

چگونه جوانان ما از این شهید بزرگوار الگوبرداری کنند؟

محمد صافی: یکی از مشکلاتی که گریبان جوانان مارا گرفته، سردرگمی و بی‌هدف بودن است و این بی‌هدف بودن به تمام اقشار جامعه تعیم داده می‌شود، شهید حججی واقعا یک انسان هدفمند، به معنی واقعی کلمه بود.

جوانان ما برای پایمال‌نشدن خون این شهدا باید تلاش کنند تا در تمام عرصه‌ها کشور را بر فراز قله‌های افتخار در عرصه‌های جهانی بنشانند و بدانند که تنها صراط مستقیم، راه ولایت است و برای پیروزی مسلمین در این راه از هیچ تلاشی رو بر نگردانند.

 چه طور ممکن است که یک نفر چنین تاثیری روی تمام مردم جامعه به ویژه جوانان داشته باشد؟

محمد صافی:این جریانی  که این روزها بعد از شهادت محسن به راه افتاده در درجه اول برای خود ما سئوال است که واقعا اقامحسن چه معامله‌ای با خدا کرد که سبب شد نه تنها در کشور که در دنیا این گونه بازتاب پیدا کند.

آیا شهید حججی در انجام کاری از حد اعتدال خارج می‌شدند؟

محمد صافی: خیر، محسن در تمام کارها حد اعتدال را رعایت می‌کرد، در دوستی خود با دوستانش از هیچ چیز مضایقه نمی‌کرد اما از حد اعتدال هم خارج نمی‌شد، در بحث عبادت هم افراط و تفریط نداشت. محسن همیشه بر لبه مو مانندی از اعتدال، بر روی مرز  میان افراط و تفریط عبور می‌کرد. به وقت شوخی، شوخی می‌کرد، به وقت شادی شاد بود، در ایام شهادت تمام حرمت‌ها را نگه می‌داشت. شهید محسن حججی انسان با فضیلت و بزرگی بود.

فعالیت شهید حججی در مجموعه‌های فرهنگی به چه صورت بود؟

محمد صافی: در پروژه‌ کتاب شهر نجف‌آباد در بحث ترویج آموزش اصول فقه و کتاب‌خوانی، محسن مقدمات ابتدایی را پی‌ریزی و کار را راه‌اندازی کرد، محسن خیلی دوست داشت جریان‌ساز باشد، مانند ایجاد یک تفکر نو یا ایجاد یک جریان فرهنگی. او همیشه برای جوانان و نوجوانان وقت می‌گذاشت و سعی می‌کرد خط فکری صحیح به آن‌ها بدهد.

 از چه موقع تغییر حال و هوای آقا محسن مشهود شده بود؟

محمد صافی: محسن بعد از سفری که به سوریه داشت خیلی تغییر کرده بود به‌طوری که حتی ما که از دوستانش بودیم، فکر می‌کردیم محسن دارد ریاکاری می‌کند اما حالا که به عقب بر می‌گردیم می‌بینیم که واقعا محسن بعد از آن سفر گویا مسیر زندگی خود را پیدا کرده بود.

خاطره‌ای از شهید محسن حججی برایمان بگویید.

محمد صافی: ما می‌خواستیم به اردویی جهادی برویم، این اردو به دلیل مشکلات مالی در حال لغو شدن بود در نهایت به همین منظور جلسه‌ای برگزار شد. محسن اصرار به برگزاری داشت و می‌گفت حتی اگر یک نفر هم به اردو نیاید من به تنهایی خواهم رفت. محسن عاشق جهاد و اردوهای جهادی بود و با سماجت‌های محسن بالاخره اردو برگزار شد.

خاطراتی خواندنی از ارتباط شهیدحججی و شهیدکاظمی/محسن با نوجوانان رفیق می‌شد و بر آن‌ها تاثیر می‌گذاشت

مهدی جهانگیری نیز از دوستان نزدیک شهید محسن حججی است که درگفت‌وگو با تسنیم، از او می‌گوید:

ظاهراً آشنایی شما از مؤسسۀ شهید کاظمی شکل گرفته است. این دوستی چقدر قدمت دارد؟‌

جهانگیری: بله. محسن از سال 85 در مؤسسه شهید کاظمی بود. یعنی اولین اردویی که برگزار شد، اردوی راهیان نور بود که یادبود شهدای عرفه و شهید کاظمی بود و عده‌ای از دبیرستانی‌ها در آن شرکت کردند. بعد از این اردو بچه‌ها دور هم جمع شدند و مؤسسۀ شهید کاظمی را تشکیل دادند و آغاز به کار فرهنگی و تربیتی کردند؛ یعنی قبل از آن اردو، مؤسسه‌ای نبود. البته ایشان بعد از آن، دو سه سالی در مؤسسه نبود تا سال 88، 89 که به‌طور جدی وارد مؤسسه شد تا به الان که به شهادت رسید.

شنیده‌ایم که شکل‌گیری ایشان و قدم برداشتن شهید حججی به‌واسطۀ ارتباط با شهید کاظمی اتفاق افتاده است؟

جهانگیری: بعد از آن اردوی راهیان نور، ارتباط با شهید کاظمی برایش شکل گرفت. مثلاً نصف شب بر سر مزار شهید کاظمی می‌رفت و فاتحه می‌خواند، یاد حاج‌احمد بود و به حرف‌هایش گوش می‌داد. وقتی کسی روزانه به حرف شهید گوش می‌دهد و به آن عمل می‌کند، منش او هم به آن سمت می‌رود. آن وقت، هنگامی که می‌بیند حاج‌احمد می‌گوید: «اگر می‌خواهید شهید شوید، باید مثل شهدا باشید؛ باید شهید زنده باشید، ‌‌‌باید مثل شهدا کار کنید»، روی مسیر او تأثیر می‌گذارد.

یعنی یک همراهی مداوم با شهید کاظمی برایش وجود داشت؟

جهانگیری: یک نفر شعار می‌دهد، یک نفر عمل می‌کند. صوت‌های حاج ‌احمد بسیار در دسترس است. یکی این‌ها را گوش می‌دهد و می‌گوید: حرف‌های قشنگی است؛ اما برای محسن این ارتباط شکل گرفت و تغییراتی در وجود او ایجاد شد. در کل، یک آدم عادی بود، فقط یک بسیجی مخلص بود که کار فرهنگی می‌کرد، برق‌کاری انجام می‌داد، اردوی جهادی می‌رفت.

به‌عبارتی، شهید کاظمی قدم‌به‌قدم، هدایتش می‌کرد؟

جهانگیری: به‌هرحال، وقتی کسی در مسیری وارد می‌شود، مسیرهای دیگری در ادامه برایش باز می‌شود. به نظرم این اواخر خیلی تغییرات در او به وجود آمده بود. در این مدت یکی دو ساله، کارهایش قابل قیاس نبود. بار اول نفهمیده بودیم که رفته است سوریه؛ اما این بار با همه خداحافظی کرد.

شما تا آخر با ایشان ارتباط داشتید؟

جهانگیری:این اواخر که ما در قم مشغول شدیم، ارتباطمان کمتر شده بود. گاهی قم که می‌آمد، همدیگر را می‌دیدیم.

ایشان در حوزه ترویج فرهنگ کتابخوانی به‌جدّ فعال بوده است. این کارها چگونه بود؟

جهانگیری:محسن خیلی نگاه می‌کرد ببیند آقا چه می‌گویند و وقتی می‌دید آقا بسیار در حوزه کتابخوانی تأکید و دغدغه دارند، در این بخش، بسیار جدی کار می‌کرد. از تبلیغ کتاب در مدارس و نماز جمعه و تبلیغ چهره‌به‌چهره، با کوله‌پشتی و... . در مؤسسۀ «ن و القلم» که زیر مجموعه موسسه شهید کاظمی بود، مشغول به فعالیت در حوزه کتاب بود.

ظاهراً بسیاری از کتاب‌های «من زنده‌ام» را شهید حججی از طرف مؤسسه شهید کاظمی، در نجف‌آباد توزیع کرده است؟

جهانگیری: بله. یک پویش مطالعاتی کتاب و زندگی در سطح کشور، با محوریت کتاب «من زنده‌ام» برگزار و تعداد زیادی از این کتاب در کشور خریداری شد. محسن و دو، سه نفر دیگر از اعضا، تعداد زیادی از این کتاب‌ها را در نجف‌آباد توزیع کردند. آن روز نجف‌آباد شهری بود که بیشترین توزیع کتاب «من زنده‌ام» در آنجا بود و بیشترین برندگان مسابقه کتاب و زندگی هم از نجف‌آباد شدند.

نگاه ایشان به کار فرهنگی چطور بود؟ گاهی کار فرهنگی می‌کنیم؛ ولی آخرش کار مؤثری انجام نداده‌ایم و به پوچی می‌رسیم. شهید حججی چطور کار می‌کرد؟

 جهانگیری:کار فرهنگی درست کاری است که منجر به شهادت شود. کار درست را شهید حججی انجام داد. هم در فضای کار فرهنگی و هم در فضای تربیتی که روی گروه‌های کوچک‌کوچک از نوجوانان کار می‌کرد.

یعنی مربی تربیتی و فرهنگی هم بودند؟

جهانگیری: بله. با بچه‌های 14، 15 ساله رفیق می‌شد و با این رفاقت، روی آن‌ها تأثیر می‌گذاشت و کار اعتقادی روی نوجوانان می‌کرد.

"شهید حججی" هیچ‌گاه نماز اول وقتش را ترک نکرد/آقامحسن مبدع حرکت‌های آتش به ‌اختیار فرهنگی بود

یکی از همرزمان شهید حججی در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم در اصفهان درباره آشنایی خود با شهید مدافع حرم "محسن حججی" اظهار داشت: من 4 سالی بود که شهید را می‌شناختم و ایشان از همکاران ما بودند. تربیت دینی و بصیرت شهید حججی بیش‌ازحد بود. شهید حججی کارهایی را انجام می‌داد که بیش از سنش بود و همواره با عمل خود دیگران را هدایت می‌کرد.

هم‌رزم شهید "محسن حججی" با بیان اینکه شهید دائم القرآن بود، تصریح کرد: ایشان همواره در حال خوانش قرآن بود و هیچ‌گاه نماز اول وقتش ترک نمی‌شد و پیش‌نماز می‌شدند زیرا آداب و قرائت را به‌درستی بلد بودند.

وی با بیان اینکه شهید حججی در کار و تخصصی و تعهد قابل وصف نیستند، گفت: شهید حججی همواره جسارت خاصی را برای انجام کارهای داشتند.

هم‌رزم شهید "محسن حججی" با بیان اینکه شهید حججی همواره در راه روشنگری و هدایت جامعه قدم برمی‌داشت، خاطرنشان کرد: بصیرت شهید حججی بیش از همه بود و او درست در زمانی که جامعه نیاز داشت، راهش را انتخاب کرد و خداوند نیز این شهید را انتخاب کرد و برای ما غیر از اندوه و حسرت و بهت‌زدگی از نحوه شهادتش چیزی نماند.

وی با بیان اینکه شهید حججی مبدع بسیاری از حرکت‌های آتش به اختیار فرهنگی بود، افزود: "آقا محسن" کارهایی را در موسسه فرهنگی انجام می‌داد که کم‌وبیش مبدع خیلی از حرکت‌های آتش به اختیار فرهنگی بودند و کمک به فقرا و کمک به تحقیقات علمی و فناوری همواره دغدغه ایشان بود.

هم‌رزم شهید "محسن حججی" با بیان اینکه شهید حججی همواره نسبت به تدابیر رهبر معظم انقلاب صاحب‌فکر بودند و صحبت‌های حضرت آقا را دنبال می‌کردند، تصریح کرد: شهد با منابع مالی کم مبدع حرکت‌های فرهنگی و پیشتاز در همه عرصه‌ها بودند که توزیع کتاب در نماز جمعه از جمله ابتکارات این شهید بود.

وی با اشاره توسل شهید حججی به ائمه اطهار (ع) بیان کرد: ما هر زمان که به گلستان شهدای اصفهان می‌رفتیم، شهید حججی بر سر مزار شهید خرازی و بابایی بود. شهید حججی به‌عنوان یک شخصیت متعهد و متخصص تأثیر عجیبی روی همکاران داشت و ما امیدواریم که بتوانیم ابعاد شخصیتی ایشان را به‌عنوان الگو به جوانان معرفی کنیم و راه این شهید بزرگوار را ادامه دهیم.

ماجرای اشتیاق به شهادت حججی از زبان همرزمش/ چه چیزی «محسن» را به سمت شهادت کشاند

با یکی دیگر از همرزمان این شهید ولایت‌مدار نیز به گفت‌وگو نشستیم و از او درباره محسن پرسیدیم که در ادامه می‌خوانید.

در مورد شخصیت شهید حججی و ویژگی بارزی که این شهید را از دیگران متمایز می‌کرد برایمان بگویید.

هم‌رزم شهید "محسن حججی": یکی از ویژگی‌های محسن که او را از دیگران متمایز می‌کرد، مقید بودنش بود؛ این قضیه بارها به من ثابت شد. به طور مثال گاهی اوقات مجبور بودیم در خانه‌ها‌ی مردم سوریه بمانیم یا از آن‌ها به عنوان سنگر استفاده کنیم. هنگام نماز که می‌شد شهید حججی از ساختمان بیرون می‌رفت یا در حیاط به اقامه نمازش می‌پرداخت تا مبادا نمازش شبه‌ای داشته باشد.

در بحث حرام و حلال و رعایت شرعیات نیز بسیار انسان مقیدی بود، موقعی که از جبهه برگشتیم، محسن به من گفت: «این بار که شهید نشدم حتما مشکلی در کار من بوده است.» حالا که شهید شده می‌فهمم که مشکلش رضایت پدر و مادرش بوده است، من با نیروهای بسیاری همسنگر بودم اما محسن جدای از همه، شخصیت ناشناخته‌ای داشت که اگر بخواهیم به تبیین درست شخصیت این بزرگوار بپردازیم شاید سال‌ها زما لازم باشد.

چه چیزی در محسن بود که او را به سمت شهادت هدایت می‌کرد؟

هم‌رزم شهید "محسن حججی":آخرین باری که ما به ایران برگشتیم 6 نفر از دوستان‌مان شهید شدند؛ محسن با اینکه نحوه شهادتشان را دیده بود اما بازهم دوست داشت شهید شود. تمام این‌ها فقط یک دلیل می‌تواند داشته باشد، عشق، عشق به مذهب، عشق به مقدسات و عشق نسبت به حضرت زینب (س)؛ این‌هاست که محسن را به سمت شهادت هدایت می‌کرد.

همه ما تصاویر محسن را در لحظه اسارت و با دست زخمی دیدیم، راز آرامش چشمان محسن چه بود؟

هم‌رزم شهید "محسن حججی": انسان‌هایی که ایمان قوی داشته باشند و صاحب پشتوانه اعتقادی خوبی باشند، هیچ گاه در برابر دشمنان خم به ابرو نمی‌آورند، این استقامت شهید با اینکه مجروح و در حال اسیر شدن بود فقط به خاطر ایمان به راهی بوده که در آن وارد شده و اکثر رزمندگان ما نیز این خصلت را دارا هستند.

چه شد که محسن این همه به شهادت علاقمند باشد، به طوری‌که حتی شهادت را بیشتر از یک بار طلب می‌کرد؟

هم‌رزم شهید "محسن حججی": محسن خیلی علاقه‌مند به حضرت زینب (س) و اباعبدالله الحسین (ع) بود و برای سوریه رفتن نیز سر از پا نمی‌شناخت. شخصی مانند محسن، تربیت یافته مادری دلسوز و ثمره شیر پاکی است که در کودکی پی وجودش با آن رشد یافته است.

این‌گونه می‌شود که این جوان ایرانی دنیا را تکان داد و یک‌بار دیگر صحنه‌ کربلا را  برای همگان تداعی کرد. محسن با این رشادت خود سبب شد، تمام جنبه‌های کربلا و عاشورا برای ما زنده شود.

‌پیام شهید حججی برای کسانی که می‌خواهند وارد این راه شوند، چیست؟

هم‌رزم شهید "محسن حججی": شهادت محسن تاثیر بی‌نظیری بر مردم جامعه گذاشت، بعد از شهادت آقا محسن جوانان ما باید درس ایستادگی مقاومت و پایداری را بیاموزند. محسن یک یاعلی بزرگی را در جامعه گفت. این ایستادگی و غرور ملی بعد از محسن که هم‌اکنون شاهد آن هستیم، به خاطر ارزش والای کار او است. امیدوارم هر کس در هر عرصه‌ای که فعالیت می‌کند، حسینی وار کار کند و رضایت خداوند را ملاک اصلی کارهای خودش قرار دهد، کاری که محسن استاد انجام دادنش بود./تسنیم

انتهای پیام/