چاپ صفحه

وضعیت تحقیرآمیزاصلاح‌طلبان درکابینه دولت روحانی

به گزارش پایگاه عدالت خواهانپرویز امینی کارشناس مسایل سیاسی در یادداشتی با عنوان "اصلاح‌طلبی مابین لاریجانی و روحانی" نوشت: در ادبیات فلسفه اگزیستانس، «انتخاب‌گری» انسان، یک «ترم» اساسی است به طوری که آنها معتقدند انسان از قبل ماهیتی ندارد و با انتخاب‌هایش است که ماهیت خود را می‌سازد. در بین فلاسفه اگزیستانس، برخی معتقدند انسان‌ها یک انتخاب اساسی دارند و مابقی انتخاب‌ها در پی آن انتخاب می‌آید و نتیجه ناگزیر آن انتخاب اساسی است.

جریان موسوم به اصلاحات، طی دوران پس از دوم خرداد، دست به انتخابی زد که می‌توان آن را تحت عنوان «رادیکالیسم ایدئولوژیک» صورت‌بندی کرد. این رادیکالیسم در سه مقطع حاکمیت بر دولت هفتم و هشتم، مجلس ششم و شورای اول شهر و روستا، حوادث سال 88 و نیز تحریم انتخابات مجلس نهم، ظهور و بروز داشت. از این موضع، آنها از منظر تمامیت خواهی از حاکمیت می‌خواستند تا به تمامی خواسته‌های آنها آری بگوید وگرنه باید به هزینه خروج آنها از حاکمیت تن بدهد. برداشت آنها بعد از رأی سهمگین 20 میلیونی خاتمی در دوم خرداد، این بود که از آنچنان مقبولیتی به لحاظ اجتماعی و سیاسی برخوردارند که خروج آنها از حاکمیت، به بحران مشروعیت در جمهوری اسلامی منجر خواهد شد و در نتیجه حاکمیت چنین هزینه‌ای را نخواهد پرداخت و آنها می‌توانند به طور حداکثری خواسته‌های خود را به حاکمیت تحمیل کنند. بنابراین از موضع رادیکالیسم ایدئولوژیک با جمهوری اسلامی در تقابل افتادند و تا مرز حوادث سال 88 و تحریم انتخابات در انتخابات نهم مجلس پیش رفتند.
 
اما این موضع فرجامش شکست بود. شکست در انتخابات دوم شوراها در سال 81 علی‌رغم در اختیار داشتن اجرا و نظارت و درست یکسال بعد از رئیس‌جمهور شدن خاتمی در سال 80 و سپس شکست درتحصن و در نتیجه انتخابات مجلس هفتم و همچنین شکست در انتخابات ریاست جمهوری نهم در سال 84 و انتخابات‌های متوالی بعد از آن و نیز اجتماع بزرگ مردمی 9 دی 88 و مشارکت حدود 65 درصدی انتخابات مجلس نهم علی‌رغم تحریم آنها، به تدریج آنها را به تغییر موضع و رفتن شتابان به سوی «رادیکالیسم پراگماتیک» که تا اپورتونیسم (فرصت‌طلبی) دامنه آن کشیده شده است، مجبور کرد.

در موضع جدید، جریان اصلاح‌طلبی در حاشیه هاشمی و روحانی و لاریجانی و ناطق موضوعیت پیدا کرده و حتی خود را تعریف کرده است در حالیکه در دوره دوم خرداد، مخالفت‌های سفت و سخت و بی‌رحمانه با آنها، شاخص اصلاح‌طلبی بود. اینک آنها علی‌رغم احساس پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری می‌بینند که مجبورند خواسته‌های خود را برای تعیین کابینه دوازدهم، مابین لاریجانی (رئیس مجلس) و روحانی (رئیس‌جمهور) تعریف کنند. آنها می‌بینند چه در چینش کابینه و چه در مواجهه با کابینه روحانی در مجلس، حتی نسبت به لاریجانی نیز در حاشیه هستند و تحمل این وضعیت تحقیرآمیز برای یک جریان سیاسی پرمدعا چندان آسان نیست و تاوان سنگینی است که آنها برای رادیکالیسم پسا دوم خرداد می‌پردازند.