چاپ صفحه

جدا شدن بحرین از ایران ، ادامه داستان بی کفایتی شاهان

محمّد دیلم کتولی ، جانباز و فعّال رسانه ای و کارشناس سیاسی در یادداشتی بمناسبت 22 مرداد نوشت :

جدا شدن بحرین از ایران ،  ادامه داستان بی کفایتی شاهان

تاریخ سراسر التهاب غرب آسیا « خاورمیانه » داستان های غم انگیز وچِندش آور زیادی در دل خود دارد . جنگ های زیاد ، قرار دادهای ننگین و جداشدن پاره های تن کشورها با تزویر و تحمیل و دغل بازی استعمارگران .

در حالی که پس از قرن ها جنگ تحمیلی هشت ساله ای به قصد اضمحلال ایران اسلامی راه افتاد که نتیجه آن نه تنها اضمحلال نبود و حتّی یک وجب از خاک ایران جدا نشد بلکه«  دفاع مقدّس » به دوران«عزّت و اقتدار ایران » تبدیل شد .

مطالعه وبررسی مقاطع تاریخی ذلّت بار مثل جداشدن بحرین از ایران برای اثبات صلابت جمهوری اسلامی و « ادامه بی کفایتی شاهان به ظاهر مقتدر » کفایت می کند .

جدا شدن بحرین از ایران در روز ۲۲ مرداد ۱۳۵۰ با فشار انگلیس صورت‌پذیرفت و در ۲۵ آذر همان سال نیز، با عضویت در سازمان ملل متحد بحرین به عنوان یکصد و بیست و نهمین کشور عضو سازمان ملل متحد شناخته شد. ] نظرسنجی استقلال بحرین به جای همه‌پرسی در فروردین ۱۳۴۹ با توافق دولت ایران و بریتانیا به توسط نماینده دبیرکل سازمان ملل متحد در بحرین برگزار شد. گزارش نماینده که در آن ادعا شده‌بود قریب به همه مردم بحرین خواستار استقلال اند به تصویب شورای امنیت رسید و ۲۳ مرداد ۱۳۵۰ بحرین در بیانیه‌ای رسمی استقلال خود را اعلام کرد. نماینده دبیرکل که از ایران و انگلیس اختیار تمام گرفته‌بود از برخی قشرهای بحرین نظرخواهی کرد که خواهان کدام‌یک اند: پیوستن به ایران، تحت حمایت بریتانیا بودن، استقلال.

بحرین که از دیرباز و پیش از اسلام بخشی از ایران به شمار می‌رفته‌بود، از سال ۱۱۶۰ از سلطهٔ ایران خارج شده به تصرف آل‌خلیفه درآمده‌بود و از حدود ۱۲۷۰ به اشغال کامل بریتانیا.

تا پیش از کودتای ۱۲۹۹ ایران ۱۱ بار در صدد بازگرداندن بحرین برآمد که به دلیل مخالفت دولت انگلیس ناکام ماند. از آن پس نیز تا سال ۱۳۴۶ هرگز از ادعای حق حاکمیت خود بر بحرین چشم نپوشید. همزمان که بریتانیا اقدام‌های متفاوتی برای افزایش نفوذ خود در جزیره می‌کرد، ایران با اعتراض‌های رسمی و غیررسمی و گاه با اقدام‌های عملی و نامه‌نگاری پاسخ می‌گفت. ایران حتی به سازمان‌های بین‌المللی نیز شکایت کرده‌بود که براثر اشغال ایران در جنگ جهانی دوم به جایی نرسید. همزمان حکومت آل‌خلیفه با وارد کردن نیروهای عرب سنی به بحرین می‌کوشید تا ترکیب جمعیتی را تغییر دهد.

در زمان محمدرضا شاه دوبار ماجرای بحرین جدی شد: یک بار سر ملی شدن صنعت نفت، یک بار هم در سال ۱۳۳۶ که به تصویب مجلس شورای ملی بحرین استان چهاردهم اعلام شد و در مجلس کرسی خالی برایش در نظر گرفتند، تا حدی در سال ۱۳۴۰ نقشه‌ای برای آزادسازی شبه‌نظامی بحرین در رده‌های پایین‌تر حکومتی مطرح بود که هرگز اجرا نگشت.

پس از زمستان ۱۳۴۶ که بریتانیا اعلام کرد تصمیم دارد تا سال ۱۳۵۰ از شرق سوئز نیروهایش را خارج کند در صدد برآمد که با تشکیل کشور امارات متصالحه که بحرین هم جزو آن بود جلو بازگشتنش به ایران را بگیرد. در نهایت انگلیسی‌ها با مذاکره‌های پشت‌پرده با شاه موفق شدند او را عقب بنشانند و در ۱۳۴۷ ناگهان نخستین بار در تاریخ کشور شاه اعلام کرد که حاضر است از حاکمیت بحرین چشم‌پوشی کند. سرانجام با هماهنگی ایران و انگلیس کار به دبیرکل سازمان ملل واگذار شد و نمایندهٔ سیاسی وی به جای همه‌پرسی تنها با یک نظرسنجی سه‌گزینه‌ای از چند قشر مردم بحرین در گزارش خود ادعا کرد که تقریباً همهٔ مردم بحرین خواهان استقلال از کشور ایران وتحت‌الحمایگی انگلیس اند. برخی تاریخ‌نگاران این نظرسنجی را محدود به قشرهای نزدیک به حکومت بحرین و بریتانیا خوانده‌اند.

این گزارش باعث شد تا حزب پان‌ایرانیست دولت را به دلیل این اقدام استیضاح کند. فردای این استیضاح شورای امنیت برپایهٔ گزارش سازمان ملل قطعنامهٔ ۲۷۸ را در ۲۱ اردیبهشت ۱۳۴۹ برابر ۱۱ مهٔ ۱۹۷۰ میلادی تصویب کرد. چند بعد مجلس شورای ملی با ۱۸۷ رای موافق در برابر تنها ۴ رای مخالف به دولت رای داد و با تصویب آن در مجلس سنا همه‌چیز به پایان رسید. حاکمان ایران و بحرین برخی مخالفان را در داخل سرکوب کردند. بحرین ۲۳ مرداد ۱۳۵۰رسماً اعلام استقلال کرد و ساعتی بعد ایران نخستین کشوری بود که او را پذیرفت.

انگلیس در ازای بحرین سه جزیرهٔ ایرانی تنب بزرگ وکوچک و ابوموسی را که در اشغال داشت به ایران پس داد. البته از آن هنگام تا کنون هنوز امارات با ایران بر سر حاکمیت این سه جزیره مناقشه دارد.