چاپ صفحه

آقای تاج‌زاده! آدرس اشرافیت را اشتباهی گرفته‌اید

تاج‌زاده در این مقاله به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی حمله کرده و به اسم نقد، تهمت‌های ناروایی را به این نهاد انقلابی وارد کرده است. سعی می‌کنیم در این مجال دست به نقد مهمترین بخش‌های این مطالب بزنیم.

1. تاج‌زاده مدعی‌ست از سال 75 فعالیت‌های سیاسی و انتخاباتی سپاه شروع شد، در سال 88 به اوج خود رسیده و در سال 92 نیز این روند ادامه پیدا کرد.

ما خیلی دوست داریم آقای تاج‌زاده اسناد خود در خصوص ورود سپاه به انتخابات را برای همگان منتشر کند. اینکه صرفا گفته شود در سال 75 این اتفاق افتاده و یا همه‌ی اشتباهات اصلاح‌طلبان در سال 88 را به گردن سپاه بیاندازیم، چیزی جز کلی‌گویی، مبهم‌گویی و شانه خالی کردن از مسئولیت نیست.

و یا اینکه به گفته‌ی نماینده‌ی ولی‌فقیه در سپاه در سال 91 اشاره شود که وظیفه‌ی ذاتی سپاه مهندسی انتخابات است، این نیز باز کردن پرونده‌های بسته شده‌ایست که در زمان خودش حل و فصل شده و معلوم شد که منظور ایشان، اصلا آنچیزی نبوده که الان آقای تاج‌زاده قصد سوءاستفاده از آنرا دارد.

البته ما هم سوال‌هایی از آقای تاج‌زاده داریم که ای‌کاش ایشان به آنها جواب دهد. به طور مثال چطور ممکن است فرضیه‌ی ساختگی ورود سپاه به مهندسی انتخابات، امری مذموم باشد اما اینکه دوستان ایشان پول‌های نهادهای امنیتی-اطلاعاتی امریکا (بنا به اعتراف خود امریکایی‌ها) را در انتخابات ایران خرج می‌کنند، ایرادی نداشته باشد؟

2. آقای تاج‌زاده مدعی‌ست که نباید سپاهیان حتی بعد از تحویل شخصیت حقوقی‌شان یعنی خروج از کسوت مقدس سپاهی، وارد عرصه‌ی سیاست شوند. بدین معنا، ورود محسن رضایی به عرصه‌ی انتخابات بعد از خروج از سپاه و یا ورود سایر افرادی که سابقه‌‌ی سپاهی داشته و الان نماینده‌ی مجلس هستند، اشتباه است.

آقای تاج‌زاده! شما بر اساس کدام ماده‌ی قانونی دست به ارائه‌ی این فتوا زده‌اید؟ در کدام کتاب یا مرجع قانونی کشور این قید بند شده که ورود افراد با سابقه‌ی سپاهی به عرصه‌ی سیاسی کشور ممنوع است؟ همان‌طور که خودتان هم می‌دانید، به علت بروز جنگ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، خیلی از دلسوزان انقلاب وارد کارزار جنگ شده و مثل بعضی‌ها خودشان را گم و گور نکردند. یکی از اصلی‌ترین راه‌های ورود به جنگ هم سپاه پاسداران بود. حالا اگر بخواهیم همه‌ی آنهایی که چنین صبغه‌ای دارند را از عرصه‌ی سیاست مملکت حذف کنیم، خیلی‌ها نباید در این میدان حضور داشته باشند.

و باز سوالی که اینجا مطرح است این است که چطور وقتی آقای هاشمی رفسنجانی یا خاتمی که آنهمه سابقه‌‌ی حضور در جنگ دارند، برای ریاست جمهوری مطرح می‌شوند ایرادی ندارد. اما وقتی دیگرانی که دست تزویر شما برای‌شان برملا شده وارد سیاست می‌شوند، ناگهان تبدیل به انسان‌های خشن و فاقد فهم سیاسی می‌شوند؟

3. یکی از مضحک‌ترین تهمت‌هایی که تاج‌زاده به سپاه وارد کرده، بحث اشرافیت‌زدگی این نهاد است. برای این منظور نیز استناد کرده به دارایی‌های شخصی مهندس ضرغامی. سوال اینجاست چطور آقای ضرغامی که کمترین ارتباط را با سپاه داشته و هیچ‌گاه به آن درجه‌ی ادعا شده  توسط تاج‌زاده نرسیده، می‌تواند به عنوان مظهر اشرافیت در سپاه قلمداد شود، اما خیل سپاهیانی که هنوز هشت‌شان گرو نه‌شان است، دیده نمی‌شوند؟

آقای تاج‌زاده! شک نکنید که آدرس اشرافیت را اشتباهی گرفته‌اید. اشرافیت را آنهایی وارد کشور کردند که این روزها به عنوان اصلی‌ترین حامیان فتنه‌گران و اصلاح‌طلبان رادیکال محسوب می‌شوند. آنهایی اعتقاد به عدالت اجتماعی ندارند که وقتی داشتند برنامه‌ی پنج‌ساله‌ی سوم را می‌نوشتند، صریحا بیان کردند که باید عده‌ای در زیر چرخ دنده‌های توسعه‌ی کشور له شوند تا کشور پیشرفت کند.

4. گویا این تنها شخص رئیس‌جمهور و حامیان رسانه‌ای دولت نیستند که تحمل نقدهای وارد شده به دولت را ندارند. به نظر می‌رسد این نقدها به مذاق تاج‌زاده هم خوش نیامده که پشتوانه‌ی همه‌ی آنها را برخی نهادهای حاکمیتی خصوصا سپاه معرفی می‌کند.

اتهام حکومتی بودن این نقدها تنها فرار به جلو بوده و برای پرت کردن تمرکز جامعه است. آقای تاج‌زاده اگر قرار باشد منتقدی هم حمایت دولتی گرفته باشد، آن منتقد رسانه‌های حامی دولت مثل روزنامه‌ی آرمان است که طبل رسوایی‌شان خیلی وقت است نواخته شده. البته به قول حسین قدیانی، آدم ساندیس جمهوری اسلامی را بخورد خیلی بهتر است تا پول کسانی را بخورد که دست‌شان به خون هزاران کودک بی‌نوا آلوده است.

5. آقای تاج‌زاده! شما می‌توانید برای هم مسلکان‌تان ارائه‌ی طریق کنید. اما در حدی نیستید که برای رهبر انقلاب تجویزاتی داشته باشید. این حرف از سر عصبانیت نیست، از سر رعایت ادب است.

6. تاج‌زاده عنوان کرده است که تنها دلیل انتقادات فعلی به دولت و برجسته کردن مشکلات اقتصادی مردم، تضعیف دولت است.

عجب! تضعیف دولت امری ناپسند است. پس چطور در هشت سال گذشته که همین حضرات با ایرادات بنی‌اسرائیلی‌شان ذهن جامعه را منحرف می‌کردند، تضعیف دولت بد نبود و در جهت شنیدن صدای مخالف تلقی می‌شد. اما الان همین کار بد شده است.

اگر فکر می‌کنید با چنین تهمت‌هایی می‌توانید مانع از جریان انتقاد در کشور شوید و با اداهای روشنفکرمآبانه‌ی‌تان که تماما رنگ و بوی دیکتاتوری دارد، مانع از بیان مشکلات اصلی کشور شوید کور خوانده‌اید.

7. آخرین ادعای مورد بررسی هم که البته بارها از سوی وی و دیگر فتنه‌گران و اصلاح‌طلبان رادیکال شنیده شده، بحث محدود کردن فضای مطبوعاتی، اینترنتی و چرخش آزاد اخبار و اطلاعات است.

حالا خوب است فعلا دولت مطبوع شما بر سر کار است و هم اختیار نشریات در دست ایشان بوده و هم سر پیچ جریان اینترنت. اگر قانون بسته می‌شود اولا بخاطر نشر اکاذیب است ثانیا توسط دولت مدنظر شماست نه کس دیگری. اگر اینترنت روزگار خوبی ندارد، از صدقه‌ سری وزیر محترم ارتباطات است که قول داده بود پهنای باند چند برابر شود، اما فعلا که همان پهنای باند سابق را هم نداریم.

البته شاید ایشان نگران فیلتر سایت‌های ضداخلاقی و برخی شبکه‌های اجتماعی معروف به فساد هستند که اگر اینگونه باشد باید گفت وا اسفا. چه کسانی امروز نگران شرایط آزادی و اخلاق در جامعه هستند...