به گزارش پایگاه عدالت خواهان"
روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد
*******
** افشاگری الهه کولایی از پشت پرده انتخاب شهردار تهران
روزنامه آفتاب یزد در گزارشی با عنوان «مورد عجیب الهه کولایی؛ تصمیم نمایشی شورای شهر درباره شهردار شدن یک زن» نوشت:
«الهه کولایی، فعال سیاسی اصلاح طلب که نامش در میان هفت گزینه نهایی شهرداری تهران دیده میشود، این روزها روایت متفاوتی از عنوان شدن نامش برای جانشینی قالیباف دارد... کولایی جملات دقیقتری به زبان آورد که میتواند تأسف آور باشد. وی خاطر نشان کرد که در ابتدا صرفاً قرار بود نقشی ویترینی برای روند انتخاب شهردار در شورای شهر ایفا کند و نمایندگان شورای ۲۱ نفره فکر نمیکردند او این اندازه ماجرای شهردار شدن را جدی بگیرد و برنامههای کلان مدیریت شهری ارائه کند».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:
«پس از پشت سر گذاشتن آن اندازه حاشیه در مورد لیست شورا، پذیرفته شد که منتخبین شورای شهر جدید بر مبنای فاکتورهایی خاص امروز در آستانه تشکیل رسمی شورای پنجم قرار گرفتهاند. فاکتورهایی که روح اصلاح طلبی آن در تضاد با عوام فریبی، شعارزدگی و استفاده ابزاری از مفاهیم و اشخاص حقیقی یا حقوقی است. بدون شک اگر مشخص شود که نمایندگان شورای شهر با رفتاری عوام فریبانه و تنها برای کاهش فشارهای اجتماعی نام الهه کولایی را در لیست گزینههای نهایی شورا قرار دادهاند، بیهیچ اغماضی باید مورد مواخذه قرار گیرند».
بررسی کارنامه اصلاح طلبان نشان میدهد که عوام فریبی و استفاده ابزاری از مفاهیم، به جزو لاینفک رفتار این جریان تبدیل شده است.
برای نمونه، اعضای شورای شهر] منحله[ اول در اقدامی نمایشی با انتشار اعلامیهای از مردم خواستند تا کسانی را که برای شهرداری تهران توانایی دارند، معرفی کنند. حاصل این فراخوان اعلام نام ۷۴ نفر بود. هر نامزدی که در رأی گیری مقدماتی ۵ رأی را کسب میکرد، در فهرست نهایی قرار میگرفت؛ اما در نهایت پس از چند هفته کش و قوس، به پیشنهاد عبدالله نوری (رئیس شورا) و سعید حجاریان (نایب رئیس شورا)، مرتضی الویری- که اصلاً نام وی در میان اسامی منتخب وجود نداشت- به عنوان شهردار تهران انتخاب شد. الویری از لحاظ فکری به حزب دولت ساخته «کارگزاران سازندگی» گرایش زیادی داشت.
در روزهای گذشته، روزنامه شرق نیز در یادداشتی انتقادی نوشته بود:
«یکی از برگزیدگان] شورای شهر پنجم[ در مصاحبهای گفته شرایط برگزیدگان برای انتخاب شهردار عبارت بوده است از «پاکدستی، توان کاری، تجربه کاری موفق در امور مشابه و کلان، روحیه نظارتپذیری و چهره ملیبودن». این معیارها آنقدر کلی است که برای هر سمتی میتواند به کار برود و به شهرداری تهران اختصاص ندارد. وقتی یک معیار اینقدر کلی باشد، مانند آن است که اصلاً معیاری وجود ندارد. معیار یعنی وسیلهای برای اندازهگیری و معیار کلی اندازهای را نشان نمیدهد. این کلیگویی بیانگر عدم تسلط و آگاهی برگزیدگان شورای پنجم به پیچ و خمهای مدیریت شهری و مسائل عدیده شهر تهران است».
** روزی که عباس عبدی، دولت هاشمی را به فساد مالی گسترده متهم کرد
روزنامه شرق در یادداشتی به قلم سردبیر با عنوان «غایبان کلاس تاریخ» نوشت:
«اگر زیربنای دولت هاشمی اقتصادی بود، اصولگرایان تمام توشوتوان خود را بهکار گرفتند تا دولت هاشمی را در زمینههای اقتصادی ناکارآمد و مهمتر از همه، بدنام کنند. ازآنجاکه این روشِ اصولگرایان در برابر دولتهای خودی تازگی داشت، دولت سازندگی متحمل آسیبهای فراوانی در این زمینه شد و بسیار طول کشید تا هاشمی به جایگاه واقعی خود بازگردد».
مروری بر سیاست ورزی مدعیان اصلاحات از حدود دو دهه پیش تاکنون نشان میدهد این جریان نگاهی ماکیاولیستی به عرصه سیاست داشته و شخصیتهای سیاسی را صرفاً نردبانی برای صعود به کرسی قدرت میداند. این نحوه برخورد با اشخاص یعنی استفاده ابزاری که سیاستی ماکیاولیستی است در میان اصلاح طلبان سیاستی دیرینه است، آنان در سیاست ورزی به بزرگ خاندان یعنی هاشمی رفسنجانی نیز رحم نکردهاند، هنوز کلید واژههایی چون عالیجناب سرخپوش از یادها نرفته است، زمانی که اصلاح طلبان با ساخت واژههایی چون «آقاسی» که به رتبه هاشمی در مجلس ششم کنایه میزد وی را مجبور به استعفا ساختند گمان نمیکردند که ده سال بعد برای بازگشت به قدرت بایستی به دامان وی چنگ زنند. در مجموع شخصیتها هیچ گاه برای این جریان مورد احترام نبوده و آن چه اهمیت دارد برخورداری از موهبت قدرت است!
برای پی بردن به عمق مسئله، مرور کوتاهی داریم بر مواضع اصلاح طلبان نسبت به دولت هاشمی رفسنجانی:
عباس عبدی، فعال اصلاح طلب- ۳۰ آذر ۷۸ در روزنامه پیام آزادی - با پنهان کردن سهم هم حزبیهای خود در دوران دولت سازندگی، تمام مشکلات فرهنگی- اقتصادی کشور را به عهده هاشمی گذاشته و چنین مینویسد: «هاشمی باید نسبت به شرایط فرهنگی، آموزش عالی، فساد اداری، فسادهای مالی شدید، خصوصاً وضعیت فراوان اطلاعات و دیگر مسائل در دوره ریاست جمهوری خویش پاسخگو باشد». مجتبی بدیعی، از فعالان اصلاح طلب نیز- ۱۵ دی ۷۸ در روزنامه بیان- مرحوم هاشمی رفسنجانی را عامل تمام گرفتاریها معرفی کرده و چنین اظهار میدارد: «هاشمی کسی نیست که به این سادگی حیات سیاسیاش را از دست بدهد. هاشمی عامل تمامی گرفتاریهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور است. هاشمی یک فاجعه است». اصلاح طلبان همچنین در سال ۷۸ در روزنامههای خود نوشتند که فساد دوره هاشمی صدر و ذیل سیستم را پاره کرده است.
در حقیقت، غایبان اصلی کلاس تاریخ، اصلاح طلبان هستند. جماعتی که شخصیتهای سیاسی را صرفاً نردبانی برای صعود به کرسی قدرت میبیند.
** ۱۰ هزار میلیارد تومان در بورس اوراق بهادار سوخت
روزنامه اعتماد در گزارشی اقتصادی نوشت:
«بررسی بخش بازار سرمایه نیز نشان میدهد ارزش بازار سهام ایران از ۳۳۸ هزار میلیارد تومان در فروردین ماه سال گذشته، باکاهش ۱۰ هزار میلیارد تومانی در فروردین ماه سال جاری به رقم ۳۲۸ هزار میلیارد تومان تنزل کرد. گزارش بانک مرکزی از عملکرد یکساله بورس نشان از کاهش شدید ارزش معاملات و کوچکتر شدن ارزش بازار سرمایه در آخرین سال فعالیت دولت یازدهم دارد. ارزش بازار سهام ایران از ۳۳۸ هزار میلیارد تومان در فروردین ماه سال گذشته، با کاهش ۱۰ هزار میلیارد تومانی در فروردین ماه سال جاری به رقم ۳۲۸ هزار میلیارد تومان تنزل کرد. همچنین در فروردین سال گذشته تعداد سهام معامله شده ۲۳ هزار و ۴۴۶ میلیون سهم بود که این میزان در سال جاری به ۱۶ هزار و ۷۳ میلیون سهم کاهش یافت. در واقع تعداد معاملات سهام طی یکسال بیش از ۷ هزار و سیصد میلیون سهم کاهش را نشان میدهد».
در بخش دیگری از گزارش آمده است: «] در چهارسال اخیر [نقدینگی کشور از ۴۶۰ هزار میلیارد تومان به ۱۲۶۴ هزار میلیارد تومان رسید. بدهی دولت به بانکها از ۹۶ هزار میلیارد تومان به ۲۲۵ هزار میلیارد تومان افزایش یافت. بدهی خارجی که ۶ میلیارد و ۶۵۵ میلیون دلار بود به ۸ میلیارد و ۸۱۹ میلیون دلار بالغ شده است».
گفتنی است در دولت یازدهم و در حالیکه هزاران سهامدار بانکهای تجارت و ملت و... با زیان ۵ هزار میلیاردی در بورس روبرو میشدند، برخی مدیران اشرافی همان بانکها حقوقهای نجومی ۵۰ تا ۲۳۰ میلیون (و بعضاً پاداش ۵۰۰ میلیونی) دریافت کردند.
روزنامههای اصلاح طلب در دو ساله منتهی به توافق برجام (تیر ۹۴)، مشکلات اقتصادی موجود را دستمایه و دستاویز اصلی برای مذاکره با آمریکا و غرب و رسیدن به توافق به هر قیمت قرار دادند و از جمله نابسامانیهای موجود در بازار بورس، بازار ارز، رکود اقتصادی و تعطیلی تولید، وضعیت آشفته برخی بانکها و... را برجسته کردند و در مقابل شکستن تابوی مذاکره و بستن با کدخدا را موجب گشایشهای معجزهآسای اقتصادی معرفی کرده و حتی آب خوردن مردم را هم به برجام گره زدند.
** اصلاح طلبان، جوانان را صرفاً برای «سیاه لشکر میتینگها» میخواهند
روزنامه بهار در یادداشتی با عنوان «اصلاح طلبی یا حامی طلبی؟» نوشت:
«اصل شایسته سالاری به این معنا است که هر فرد براساس «رابطه برابر شهروندی» و صرف نظر از اینکه متعلق به چه گروه (فامیلی، قومی، فرقهای، مذهبی، حرفهای، حزبی) است براساس شایستگیهای خود میتواند مدارج صعودی جامعه را طی کند؛ اما در عمل در روابط سلسله مراتبی بین نیروهای اصلاح طلب و نیروسازی این جریان، به ویژه در پستهای دولتی در دورهای که قدرت تصمیم گیری درباره به کارگیری نیروها در اختیار اصلاح طلبان و نیروهای اعتدال گرا است، اصل شایسته سالاری کمتر رعایت میشود و به جای آن «روابط حامی پروری و حامی طلبی» حاکم است!».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «متاسفانه حامی طلبی و حامی پروری به صورت سلسله مراتبی در داخل جریان اصلاحات در حال رشد است. ویروس حامی طلبی و حامی پروری مهمترین اصل جامعه مدنی که همان «شایسته سالاری و حقوق برابر شهروندی» است را از بین میبرد».
رنگ کردن مردم و استفاده ابزاری از آنها برای جمعآوری رأی، سیاست دیروز و امروز افرادی است که عنوان «اصلاحطلب» را یدک میکشند. از سوی دیگر، انحصارطلبی و بی توجهی به اصل شایسته سالاری نیز در رفتار اصلاح طلبان به وفور مشاهده میشود.
پیش از این، محمدرضا تاجیک مشاور رئیس دولت اصلاحات در مصاحبه با روزنامه آرمان گفته بود:
«ژنرالهای جریان اصلاحات چنان در طول زمان فربه شدهاند که در بغل خود هیچکس را جا نمیدهند... برخی افراد که در گذشته وزیر یا نماینده بودند و خود را ژنرال به شمار میآوردند نوعی تفوق روحی و روانی نسبت به دیگران پیدا کردهاند و اجازه نمیدهند خون جدید در جریان اصلاحات شریان پیدا کند. ما باید در این زمینه «حصارشکنی» کنیم. به نظر من این لایه باید خودش و به صورت محترمانه کنار برود.«
تاجیک در ادامه گفت: «نوعی «بستگی توام با گسیختگی» در دولت روحانی مشاهده میشود. به نظر من این «بستگی» بیشتر ناشی از فرهنگ تکنوکراتیک-بوروکراتیک حاکم بر بسیاری از اعضای تکنو کرات دولت کنونی است. تکنوکراتهای وطنی تمایلی غریب به تمرکزگرایی دارند و کمتر تن به توزیع قدرت و مسئولیت میدهند.
** خشم ارگان رسمی سیا از تغییر نکردن رفتار ایران در پسابرجام
سایت گویا نیوز که به ارگان رسمی سازمان سیا مشهور است، با ابراز خشم نسبت به عدم تغییر رفتار ایران در پسابرجام در یادداشتی با عنوان «آیا آمریکا، روحانی را با سپاه همسو خواهد کرد؟» نوشت: «دولت اوباما امیدوار بود توافق اتمی با جمهوری اسلامی، به تغییر تدریجی حکومت مذهبی تهران منجر شده و حاکمیت انقلابی ایران را به یک نظام قراردادی و قانونمند تبدیل کرده و راه ورود آنرا به جامعه جهانی هموار سازد».
این سایت ضد انقلاب در ادامه نوشت:
«هدف سیاست خارجی تازه آمریکا محروم ساختن ایران از مزایای مالی برجام و در عین حفظ محدودیتهای بازدارنده علیه برنامه توسعه اتمی و متوقف ساختن برنامه توسعه موشکی جمهوری اسلامی است؛ بخش دیگری از سیاست تحمیل پیاز و چوب.»
ارگان رسمی سازمان سیا تاکید کرد:
«طرح تحریمهای غیر اتمی در کنگره، صدور بیانیههای تند علیه تهران، مطرح ساختن غیر رسمی گزینه عبور از جمهوری اسلامی، توسط رکس تیلرسن، ادامه محدودیتهای بانکی و شلیک گلوله از سوی ناو «تاندر بولیت» به آبهای اطراف یک شناور سپاه در خلیج فارس...نشانه جدی بودن ترامپ در اجرای سیاست تازه است».
گویانیوز در ادامه با ابرازعصانیت نسبت به دیدار روحانی و فرماندهان سپاه نوشت:
«قرار گرفتن دولت روحانی در کنار سپاه و قبول خط مشی مورد علاقه اصولگرایان که به نوبه خود با روح و اجرای برجام مخالفند، دست دولت ترامپ را برای همسو ساختن اروپا با سیاستها تازه واشنگتن تقویت خواهد کرد».
گفتنی است باراک اوباما رئیس جمهور سابق آمریکا-فروردین ۹۵- در یک کنفرانس خبری در حاشیه نشست امنیت هستهای واشنگتن گفت: «روح برجام تغییر رفتار ایران است». این در حالی است که مسئله اصلی در برجام، لغو تمامی تحریمها در روز اجرا در مقابل کاهش توان هستهای ایران بود. اوضاع پسابرجام تا به امروز نشان داده است که تعهدات کاغذی بازیگران غربی سیاست و قدرت در عرصه برجام همان بازیهای حیلهگرانهای است که در برابر اراده و هوشمندی و انسجام ملی ایرانیان، بهمنزله حنای بیرنگی میماند که دلبستگی و امید به آن هرگز از سر عقل و منطق نخواهد بود. پیشرفت و عزت روزافزون و همهجانبه کشور در گروی راهبردها و سیاستهای اقتصاد مقاومتی و اصرار بر آرمانها و ارزشهای ملی، انقلابی و اسلامی است.