به گزارش پایگاه عدالت خواهان"«علی اکبری» در یادداشت روزنامه «کیهان» نوشت:
پس از آنکه وعده لغو بالمره تحریمها در روز اجرایی شدن برجام محقق نشد و برخی از مسئولین سازمان انرژی اتمی کشورمان که در عدم انجام تعهدات طرف آمریکایی سخن بر زبان آورده بودند، از سوی رئیس محترم جمهور، بیاطلاع از مسائل معرفی شدند و بعد از آن که برخی از دولتمردان محترم، سخن از دستاورد هیچِ برجام گفتند و مشخص گردید اوضاع آن گونه که معرفی میشود، بر وفق مراد نیست، جناب آقای روحانی مجدداً به صحنه آمده و اعلام کردند که در باغی برای ما باز شده و قرار است درختان این باغ، خیلی زود به ثمر نشسته و میوههای آن در دسترس همگان قرار گیرد و باید صبر کرد تا وقت میوه دادن درختان این باغ فرا رسد. دلسوزان، اقتصاددانان، صنعتگران، بازرگانان، کارگران و ... که از رکود سخن میگفتند، به انحاء مختلف تخطئه شده و به القاب غیرمحترمانه نواخته میشدند تا کسی جرئت نکند که در مقابل موافقان برجام، سخنی بر زبان جاری سازد و بر همین اساس برخی از این مخالفان با تصور این که شاید آن که اشتباه میکند، نه دولتمردان محترم، بلکه خود ایشان هستند که تعجیل میورزند و باید منتظر باشند که از ثمرات و میوههای باغ سرسبزی که در آن گشوده شده، منتفع گردند، زبان در کام گرفتند. صبری که هرچه گذشت نتیجهای جز تقویت باور قبلی یعنی بیثمر بودن برجام به همراه نداشت. اکنون اما با تصویب آنچه به عنوان مادر تحریمها در کنگره آمریکا تصویب شد، مشخص گردید که ظاهراً درختان باغ را سرما زده و شکوفههای آن را ریخته و دیگر امیدی به ثمر دادن این باغ نباید داشت.
برخی مسئولین دولت محترم که امضای وزیر خارجه آمریکا را تضمین قراردادی به این مهمی میدانستند اکنون که با چنین عهدشکنی از جانب آمریکا مواجه شده به ایراد سخنرانی پرداخته و میفرمایند که آمریکا همیشه عهدشکن بوده است و ما هیچگاه به آمریکا اعتماد نداشتهایم و آدمی را در تحلیل و افکار خود حیران و سرگردان میسازند که دولتی که اعتماد به آمریکا نداشته چگونه هیچ تضمین محکمی از طرف مقابل نگرفته و به امضا و سخن وزیر خارجه آمریکا دل خوش کرده و اگر اینان به آمریکا اعتماد داشتند، اوضاع چگونه بود؟
اما نکته جالبتر این که همچنان برخی از دولتمردان محترم، امید دارند که از این باغ سرمازده، محصول و میوه مرغوبی عایدشان شود و ظاهراً در پشت در این باغ، بست نشستهاند! ایشان اعلام میکنند که هنوز که اتفاقی نیفتاده و آنچه تصویب شده، چیزی جز همان تحریمهای موضوعی قبلی نیست و باید منتظر باشیم تا مشخص شود آیا این قانون در مسیر نهایی شدن قرار میگیرد یا خیر! یاللعجب از این همه اعتماد بهنفس!
برخی دولتمردان آمریکایی با این توجیه که این تحریمها میتواند باعث برهم خوردن برجام و خروج ایران از این توافق گردد با چنین اقداماتی مخالفت میکنند و برخی از دولتمردان ما سعی در توجیه رفتار آمریکا دارند. باید اینگونه گفت که برادر بزرگوار! آیا اگر به دلیل بدعهدی آمریکا که در خوی استکباری و ذات خبیث این دولت نهادینه شده است، برجام نقض شود، شما که به عنوان سربازان این انقلاب در مذاکرات عمل کردهاید، متهم نقض عهد آمریکا شناخته میشوید که برای هر رفتار آمریکا، عذر و بهانهای میتراشید؟
برجام طفل نارسی است که اگر در ابتدا امید به این بود که بتوان با حمایت و مراقبت، آن را زنده نگه داشت و بزرگ کرد، به واسطه انفعال دولت محترم در برابر بدعهدی طرف مقابل و بیتوجهی به شروط مجلس، شورای عالی امنیت ملی و مقاممعظم رهبری، دیگر امیدی بر آن نیست و مردهای است که برخی با خودفریبی، بر او لباس و تنپوشی پوشانده و تظاهر به شیرخوردن و بزرگ شدن آن مینمایند. نباید خود را فریب داد.
سیاست اعتماد به آمریکا هیچگاه جواب نداده است و در آینده نیز جواب نخواهد داد. سخن از مذاکره مجدد و بازنگری در برجام و مسائلی از این قبیل، بیرون رفتن از چاله و افتادن در چاه است و ثمری جز خسران بیشتر نخواهد داشت. دولتی که از گزینههای روی میز سخن میگفت و قائل به گفتوگوی با ایران قبل از تعلیق تمام فعالیتها نبود، زمانی که با بیست هزار سانتریفیوژ و غنیسازی بیست درصد مواجه شد، شروط خود را فراموش کرد و نامه فدایت شوم برای ایران ارسال کرد چرا که فهمید با قلدرمآبی نمیتواند با ایران سخن بگوید.
اتفاقاً نگارنده با این جمله کلیدی آقای روحانی که کسی نمیتواند و نباید با ملت ایران با زبان تهدید سخن بگوید، موافقت صددرصدی دارد و معتقد است این جمله را باید همیشه متذکر شویم اما سؤال اساسی این است که چه زمانی کسی به خود جرئت نمیدهد با ایران با زبان تهدید سخن بگوید؟ زمانی که با پرتاب خودکار به سمت مذاکرهکننده آمریکایی یا فرستادن نامه الکترونیک میخواهیم پاسخ رفتار عهدشکنانه دشمن را بدهیم و در مقابل تمام بدعهدیهای دشمن، رفتار درخور و شایستهای را انجام نمیدهیم یا زمانی که با شلیک موشک به مرکز فرماندهی دشمن، پاسخ ترقهبازی او را داده باشیم؟ کلوخانداز را پاداش سنگ است!
نباید خود را فریب داد و با ایجاد دوگانههای کاذب دولت با تفنگ و بیتفنگ، جنگطلب و صلحطلب و... از مقابله با دشمن طفره رفت. دولت محترم از کدام ابزار مناسب در قبال رفتار دشمن استفاده کرده است.
دادن امتیاز نفتی به شرکت بدعهد کشوری که نقش پلیس بد را در مذاکرات بر عهده گرفته بود و بخشیدن سهم بازار خودروی کشور به کمپانی همین کشوری که جایگاه اصلی و هرسال میزبان تجمع منافقین است، برخورد مناسبی است؟ پاشیدن بذر ناامیدی با گفتن جملاتی چون ایرانیان فقط در پخت آبگوشت مهارت دارند و عدم اعتماد به همین حداقل مهارت و واگذاری امتیاز به کشور و شرکت بیگانه برای طبخ غذا در قطارهای کشورمان و نمونههای بسیار دیگر از دیگر مواردی است که میتوان به آن اشاره کرد.
با این حجم واردات کالای مصرفی و بیتوجهی به آنچه به عنوان اقتصاد مقاومتی نامیده شده و باید محور اصلی رفتارهای اقتصادی کشورمان باشد، میتوان به مقابله با تحریم دشمن پرداخت؟
دولت یازدهم در پایان مسیر چهار ساله خود قرار دارد و مقرر است که جناب آقای روحانی که به عنوان منتخب مردم در انتخابات دوره دوازدهم ریاست جمهوری معرفی شده است، کابینه و دولت جدید را تشکیل دهد. به نظر میرسد ادامه مسیر کنونی نتیجهای جز تشدید رفتار گستاخانه آمریکا و طرف غربی را به همراه نخواهد داشت. باید طرحی نو در انداخت و با رفتاری جهادی و انقلابی با دسیسه دشمن مقابله کرد. هرگونه مماشات و کوتاهی در این امر تبعات سنگینی برای کشور و مردم به همراه خواهد داشت. درگیر کردن ملت و دولت به مسائل فرعی و حاشیهای و غفلت از مسائل اصلی اگر توطئه و تلاش دشمن نباشد، قطعاً اقدام غافلان و ناآگاهان است.
تلاش دولت دوازدهم باید بر مبنای تولید و اشتغال بر محور اقتصاد مقاومتی باشد. دل بستن به برجام و امید به برجامهای بعدی، سرابی است که دنبال کردن آن، جز خستگی و ناامیدی برای دنبالکننده آن ثمری نخواهد داشت.