محور وحدت در دیدگاه قرآنی «توحید» و در مرتبه ی دیگر دین اسلام است. قرآن کریم پیامبر را به سوی اهل کتاب می فرستد و از آنان برای پیوستن به شعار توحید و جدایی از غیر او دعوت می کند: «ای پیامبر! به اهل کتاب بگو، بیایید بر اساس کلمه ای که بین ما و شما مشترک است، غیر از خدا را نپرستیم و یک دیگر را در برابر خداوند بعنوان رب و پروردگار نگیریم (وحدت کنیم). پس اگر روی برگرداندند بگویید، شاهد باشید که ما اهل تسلیم در برابر حق هستیم».(11)
آیه شریفه فوق نشان می دهد که مرز اتحاد «توحید» است و مشرکان و کافران که بر محور غیر توحید حرکت می کنند، در وحدت دینی پذیرفته نخواهند شد. در تبیین محور وحدت، آیات دیگری نیز وجود دارد که اعتقاد به رسول خدا، اعتقاد به اولی الامر و قبول حکم را اضافه می کند. به این ترتیب وحدت واقعی با توجه به این آیات تفسیر می شود: در سوره «آل عمران» آمده است: «واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرّقوا»؛ یعنی همگی به ریسمان الهی چنگ زنید و متفرّق نشوید. این آیه شریفه از مسلمانان می خواهد که با اسلام از دنیا خارج شوند، از این رو اعتصام به ریسمان الهی با توحید منهای نبوّت پیامبر و لوازم آن صادق نیست.
حضرت علی(ع) نیز گرچه مسیر خلافت را ناحق می دیدند و آنان را در مقابل فرمان خداوند و رسول عصیانگر می یافتند، اما به خاطر مصلحتی مهم تر، ابراز مخالفت نمی نمودند. سخنان امام در این زمینه بسیار درس آموز است. این کلمات بیانگر آن است که وحدت اسلامی که غالبا با حیات واقعی مسلمانان همراه است، بر حق دیگری گرچه حق معصومی، چون علی(ع) باشد مقدم است.
این وحدت در حقیقت ائتلاف است، و بالاتر از وحدت «گذشت» از هرآن چه را که قطب مخالف آن را برنمی تابد، و بسنده کردن بر هرچه «از حق» که در نظر قطب مخالف مناسب می نماید. هم چنین حضرت علی(ع) جدای از خطبه ی کوتاه و پرمعنای شقشقیه، در موارد متعددی به سکوت معنادار و سخت خویش اشاره می کند. این سکوت که همراه با خار در چشم و استخوان در گلو توصیف شده است، برای حفظ وحدت مسلمانان و بقای اساس دین بوده است. امام در یکی از خطبه های اوایل دوره حکومت خود می فرماید:
«قسم به خداوند که اگر ترس از اختلاف و جدایی مسلمانان نبود و اگر ترس از آن نبود که کفر بازگردد و «دین» فانی شود، هرآینه در غیر از موضعی که نسبت به آن ها نفع داشتیم، قرار می گرفتیم.»(12)
آن چه از مجموع مفاهیم قرآنی، بیانات و سیره پیامبر و امامان معصوم (علیهم السلام) فهمیده می شود، این است که همواره حفظ نظام اسلامی و مصالح عمومی بر منافع شخصی و گروهی مقدم بوده است و اینان از هر اقدامی که تفرقه و شکاف میان جماعت اسلامی را به دنبال داشته باشد، اگرچه نفع شخصی در آن می دیده اند، احتراز می کرده اند.
1. سوره نساء، آیه 164.
2. سوره مائده، آیه 2.
3. سوره نساء، آیه 164.
4. همان، آیه 114.
5. سوره انفال، آیه 63.
6. سوره انبیاء، آیه 92.
7. سوره بقره، آیه 142.
8. سوره مجادله، آیه 22.
9. سوره بقره، آیه 128.
10. سوره حجرات، آیه 10.
11. جهت اطلاع بیشتر مراجعه شود به وحدت اسلامی از دیدگاه قرآن و سنّت، آیت الله سید محمد باقر حکیم، ترجمه ی عبدالهادی فقهی زاده، انتشارات تبیان، چاپ اول، سال 1377.
12. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، جلد 1، ص 307.