تفسیر به رای از مبانی و اصول، مسئله جدید و تازهای نیست و ریشه در همیشه تاریخ داشته و همچنان با قوت و شدت هر چه تمامتر ادامه دارد.
حالا در اوضاع و روزگار امروز که به جمع منافع انگیزهبخش برای تفسیر به رای، منافع حزبی و جناحی نیز افزوده شده و ابزارهای ارتباطی و رسانههایی که ایجاد و اداره آنها به کاری سهل و ساده تبدیل شده نیز فراوان در دسترس همگان هستند، ارتکاب این عمل بسیار سهلتر و البته موثرتر از قبل شده است.
مدتی است که مشخصا یکی از نمایندگان معمم مجلس شورای اسلامی در سخنرانیها و موضعگیریهای متعدد به صرافت این افتاده که آی ایهاالناس نظر مقام معظم رهبری درباره مذاکرات هستهای غیر از آن است که به صورت علنی اعلام میشود و ما که جزو خواص و خلّصین از موضع اصلی ایشان در اینباره آگاه هستیم و لذا موظفیم که مردم را نیز از آن آگاه کنیم.
هیچ ایرادی ندارد که هر فردی از آحاد اجتماع نظر مختص به خود را درباره همه امور جزئی یا کلان کشور داشته باشد و آن را به هر طریق ممکن به دیگران ارائه کند، اما شایسته، پسندیده و البته قانونی و شرعی نیست اگر کسی بخواهد به اعتبار جایگاه و شئونات شخصی و اجتماعیاش برای ارائه نظر خود از جایگاه رهبری نظام هزینه کند. چه بسا برای کسانی که مدعی سربازی و سرداری در اردوگاه نظام هستند و خود را گوش به فرمان و فدایی فرمانده اردوگاه میدانند، ارتکاب چنین عملی نکوهیدهتر است.
این نماینده مجلس شورای اسلامی که در کسوت روحانیت هم هست، در حالی مخالفت خود با رویه دولت در مذاکرات هستهای و فراتر از آن تعاملات و ارتباطات خارجی را مستند به ناگفتههای رهبر معظم انقلاب اسلامی میکند که ایشان صراحتا و آشکارا انتصاب نظراتی اینگونه به خود را رد کرده و حتی آن را گناه کبیره توصیف نمودهاند.
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار دانشجویان در یازدهمین روز ماه رمضان سال 89 برابر با اولین روز شهریور این سال در پاسخ به این سوال که «آیا ما به عنوان سربازان انقلاب و فعالان جریانات دانشجویی انقلابی باید عینا از همان موضعی سخن بگوییم که رهبری معظم به اقتضای جایگاه رفیع ولایی و سکانداری کشتی انقلاب از آن سخن می گویند؟»، فرمودهاند: «یک سؤالی هم در خلال صحبت بود، من این را گاهی بیرون هم شنفتهام. میگویند آیا ما هم باید مثل رهبری موضع بگیریم یا نه؟ خوب، رهبری یک تکلیفی دارد، ما یک تکلیف دیگر داریم. ببینید، نبادا کسی تصور کند که رهبری یک نظری دارد که برخلاف آنچه که به عنوان نظر رسمی مطرح میشود، در خفا به بعضی از خواص و خلّصین، آن نظر را منتقل میکند که اجراء کنند؛ مطلقاً چنین چیزی نیست. اگر کسی چنین تصور کند، تصور خطائی است؛ اگر نسبت بدهد، گناه کبیرهای انجام داده. نظرات و مواضع رهبری همینی است که صریحاً اعلام میشود؛ همینی است که من صریحاً اعلام میکنم.
مقام معظم رهبری برای آنکه حجت را تمام کنند ادامه میدهند: «چند سال قبل که یک قتلی اتفاق افتاده بود و دشمنان جنجال کردند، تبلیغات کردند و گفتند اینها فتوا داشتند، دستور داشتند، و میخواستند یک جوری پای رهبری را میان بکشند، توی نماز جمعه گفتم: اگر من یک وقتی اعتقاد پیدا کنم که یک نفری واجبالقتل است، این را توی نماز جمعه علنی خواهم گفت. نه جایز است، نه شایسته است که مواضع دیگری غیر از آنچه که رهبری به صورت علنی و صریح به عنوان مواضع خودش اعلام میکند، وجود داشته باشد؛ نه، همینی است که دارم میگویم.
حالا سوال از امثال این نماینده محترم مجلس این است که شما که خود را صاحب تشخیص میدانید که مواضع مگو و ناگفته رهبر معظم انقلاب اسلامی را کشف کرده و شرح و بسط هم بدهید و بر خود تکلیف فرض کنید که مامور به ابلاغ و اعلام این مواضع هستید، بفرمایید که خطاب سخن موصوف و مذکور ایشان در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان که عمل ارتکابی شما را گناه کبیره توصیف مینمایند، با چه کسی یا کسانی است؟