چاپ صفحه

حمله به اصل اصولگرایی؟!/ خطرناک ترین اتفاق ممکن در دوران پسا انتخابات دور دوازدهم ریاست جمهوری

به گزارش پایگاه عدالت خواهان"«پارس»- امیر مسروری- از بسیاری از فعالان مجازی و حتی رسانه ای جریان اصولگرایی خواسته شد تا اصولی که جریان اصولگرایی به آن معتقد است و اساسا وجه تمایز انان  در این اصول پنج گانه در دهه هفتاد با اصلاح طلبان شد را نام ببرند، تنها یک چیز دریافت کرد، ماندن بر اصل انقلاب! جوابی که شاید نزدیک بود اما هیچگاه اصول پنجگانه جریان اصولگرایی نیست. جریانی که اصالت خود را حتی به قبل از انقلاب و از آغاز جامعتین منتسب می کند و از آن استناد می آورد. 

در چند انتخابات اخیر شاهد رقابت درون گروهی میان جریان اصولگرایی بودیم تا جایی که این انتخابات به شکست جریان اصولگرایی در برابر رقیب منجر شد و رسما از انتخابات 90 به این سو جریان اصولگرایی به حاشیه رفت و در نهایت ریاست جمهوری، مجلس تهران، شورای شهر تهران و بعضی از استان ها را از دست داد و در حاشیه رقیب باقی ماند. خطرناک تر اینکه بسیاری از گروه های درونی جریان اصولگرایی بر خلاف تصور بدون توجه به مفهوم اصولگرایی در پنج گزاره مهم چون اعتقاد به ولایت فقیه، اعتقاد عملی به نظام اسلامی و آرمان های امام و شهدا و غیره، اصولگرایی را تمام می دانند و در دور حلقه ایجاد شده میان افراد شاخص جمع می شوند. مفهوم اصولگرایی جای خود را به شخص داده است. این خطرناک ترین اتفاق ممکن در دوران پسا انتخابات دور دوازدهم ریاست جمهوری است. به عبارت دیگر شخص محوری به جای گفتمان محوری دغدغه جدی جریان جوان انقلابی شده و شکست های مختلف او را وادار ساخته تا از اصولگرایی دور شود. 

برخلاف آنچه در جریان رقیب و اصلاح طلبان وجود دارد. جریان اصلاح طلب در سال های اخیر شکست های فراوانی از اصولگرایان خورد اما هیچگاه در برابر گفتمان خود قیام نکردند، برعکس به جای قیام و کنار زدن گفتمان، از اشخاص و افراد عبور کردند تا دوباره خود را باز سازی کنند.

متاسفانه در چند سال اخیر این اتفاق در جریان اصولگرایی به عکس در حال رخ دادن است. جوانانی که توجهی به چرایی اندیشه اصولگرایی ندارند یا نمی دانند اساس شکل گیری اصولگرایی چیست و چرا، به راحتی اندیشه اصولگرایی را پای افراد ذبح میکنند. اشتباهی که پس از 88 بدنه جریان حامی دولت دهم شکل گرفت و نهایت امر، احمدی نژادیسم را پدیدار شد. به عبارت دیگر جریان اصولگرایی دچار مسائلی چون شخص محوری به جای جریان محوری، عالیجناب های انتخاباتی به جای سازوکار اصیل جامعتین و آرای علما، تحلیل گران همه فن حریف به جای نخبگانِ حزبی شده است. باید اصولگرایان فکری برای جریان خسته و سرخورده پس از انتخابات باشد. بدنه ی آقای قالیباف و بدنه ی آقای رئیسی و یا بدنه ی پایداری و ... هرکدام یک جریان درون زای انقلابی است که نیاز به مدیریت دارد. همه افراد باید بدانند چه قالیباف باشد چه رئیسی، دیگر وقت عبور از افراد و رسیدن به یک گفتمان واحد است. اگر بخواهیم حساسیت های حزبی و گروهی را فدای برداشت ها و قرائت ها، معلوم نیست چه خواستی برای جبهه انقلاب رقم میخورد. اصلاح طلبان به این رسیدند با همه اختلاف نظر ها دیگر در شخص نمانند و در گفتمان خود ثابت قدم باشند. اینکه عده ای اصولگرایی را با مفاهیم مختلفی برابر میکنند و از گفتمان اصولگرایی، تعریف جدیدی ارائه میکنند نه مفهوم اصولگرایی را درست فهمیدند نه معلوم نیست چه میخواهند بکنند. به جای این همه گروه و دسته و جریان ساختن، نیاز است تا اصولگرایان مفهوم صیانت از اصول پنج گانه اصولگرایی را  باز تعریف کنند و صیانیت را مقدم از همه دسته ها اولویت دهند.