به گزارش پایگاه عدالت خواهان" اگر کسی عالمانه عمق و ریشه های حرکت ملت بزرگ ایران در سال ۵۷ را عمیقاً بررسی و موشکافی کند، به خوبی متوجه خواهد شد که حادثه ای که در این قرن تحت عنوان انقلاب اسلامی رخ داده، یک زلزله عظیم و عمیق معنوی در بنیاد و بنیان تمدن غرب و مدرنیته است.
این ادعا، ادعایی نیست که صرفا از جانب طرفداران انقلاب اسلامی مطرح شده باشد، بلکه حتی متفکران و استراتژیست های کشورهای غربی هم به اشکال مختلف نسبت به این قضیه معترف و واقفند.
و راز کینه ها و دشمنی های بی پایان و گسترده و مستمر
جبهه استکبار جهانی با انقلاب اسلامی و نظام و ملت ایران به خاطر درک همین مسئله است.
دشمنان انقلاب اسلامی به خوبی فهمیده اند که حرکت تاریخی ملت ایران، اساس جهان غرب را نشانه رفته و آن را متزلزل نموده و آرام آرام می رود تا با بسط انقلاب اسلامی در سرتا سر جهان، تمدن غرب را از این رو به آن رو کرده و از بیخ و بن آن را از تاریخ بشر بیرون بکشد و طرح و تمدنی نو با رویکردی دیگر در تاریخ و جهان بشری دراندازد.
دولت هایی که بعد از انقلاب اسلامی ظهور کردند هر کدام به نحوی با انقلاب اسلامی نسبتی برقرار کردند.
بعضی زاویه های زیادی داشتند، برخی تا حدودی با افق های انقلاب هماهنگ شدند.
لکن همه دولت ها به طور کلی خواسته یا ناخواسته به انقلاب اسلامی خدمت کردند. رهبری انقلاب در همین زمینه در تاریخ ۱۳۸۸/۵/۱۲ فرمودند:
« بعضی از مدیریتها در بخشی از برهههای این سی سال زاویههائی با مبانی انقلاب داشتند؛ اما ظرفیت انقلاب توانست اینها را در درون خود قرار بدهد؛ آنها را در کورهی خود ذوب کند؛ هضم کند و انقلاب بر ظرفیت خود، بر تجربهی خود بیفزاید و با قدرت بیشتر راه خود را ادامه بدهد. آن کسانی که میخواستند از درونِ این نظام، به نظام جمهوری اسلامی ضربه بزنند، نتوانستند موفق بشوند. انقلاب راه خود را، مسیر مستقیم خود را با قدرت روزافزون تا امروز ادامه داده است و همهی کسانی که با انگیزههای مختلف در درون این نظام قرار گرفتهاند، خواسته یا ناخواسته، به توانائیهای این نظام کمک کردند. به این حقیقت بایستی با دقت نگاه کرد؛ این ظرفیت عظیم، ناشی از همین جمهوریت و اسلامیت است؛ از همین مردمسالاری دینی و اسلامی است؛ این است که این ظرفیت عظیم را به وجود آورده است. و راز ماندگاری و مصونیت و آسیبناپذیری جمهوری اسلامی هم این است و این را جمهوری اسلامی در ذات خود دارد و انشاءاللَّه آن را همواره حفظ خواهد کرد.»
اساسی ترین نکته ای که باید عمیقاً برای همه ما روشن شود، تفکیک (حقیقت قدسی انقلاب اسلامی) از (دولت های) مختلفی است که در درون نظام اسلامی یکی پس از دیگری ظهور میکنند.
انقلاب اسلامی یک حقیقت تاریخی و جهانی است ماوراء همه دولت ها، و متعلق است به همه ملت ها هر چند که نقطه آغاز و شروعش ملت ایران بود.
ممکن است به لطف خدا دولت هایی وارد میدان شوند که تا حدودی مظهر انقلاب اسلامی باشند و اهداف بزرگ و کلان آن را به خوبی دنبال کنند، لکن مطلقا انقلاب اسلامی محدود و محصور در هیچ دولتی نخواهد شد.
همان طور که مخلوقات در حالی که هر کدام به شکلی آئینه نمایش خدا هستند لکن خدای متعال در هیچ مخلوقی محدود و محصور نخواهد شد.
انقلاب اسلامی هم همین طور است و یک حقیقتی ماوراء همه دولت هاست. که البته هر دولتی که افق های انقلاب را بهتر بشناسد، بهتر میتواند انقلاب را مدیریت کند و پیش ببرد.
پس انقلاب اسلامی گشایش عظیم و فتح بزرگی است که در زمانه و تاریخ تجدد رخ داده است.
به تعبیر بهتر و دقیق تر انقلاب اسلامی با دقت در شعارها و اهدافش روشن میشود که از طرف خدا و از اعماق ظلمات تمدن غرب ظهور کرده و هم اکنون با مشکلات بیشماری روبرو است.
خطای فاحش و بزرگی که بعضی ها مرتکب میشوند این است که فکر میکنند حالا که انقلاب اسلامی در متن تاریخ پر از بحران و مشکل غربی ظهور کرده و همواره بر حجم مشکلات افزوده میشود، پس علت مشکلات کنونی انقلاب اسلامی است!!
این مثل این میماند که عده ای از مأموران آتش نشانی وارد ساختمانی شوند که به کلی آتش آن را فرا گرفته و با وجود تلاش زیاد مأموران همچنان آتش زبانه میکشد، بعد یک انسان سطحی و قشری از کنار آن حادثه عبور کند و با تکبر و سطحی نگری تحلیل کند که علت آتش موجود همان مأموران آتش نشانی هستند!
در حالی که انقلاب اسلامی همان آب حیاتی است که بناست آتش و جهنم عظیمی که تمدن غربی در سرتاسر عالم و کره زمین به پا کرده را خاموش و سرد کند و جلوه ای از بهشت را در همین دنیا به روی دل و جان بشریت مظلومی که قرن هاست به واسطه نگاه و عقل غربی در آتش دوری از حق و حقیقت دارد خاکستر میشود، متجلی کند.
حال هر کاندیدا و دولتی که متوجه این موضوع نباشد و عمیقاً نفهمد که انقلاب اسلامی ادامه غرب نیست و متوجه نباشد که انقلاب اسلامی رویکردی به کلی متفاوت و متضاد با تمدن غرب دارد، آری اگر این را نفهمد نه تنها گرهی از مشکلات کنونی را باز نمیکند بلکه خودش گره کوری میشود که نیاز به گشودن دارد.
در دوران بعد از انقلاب اسلامی دولت هایی ظهور کردند که حرکت ملت ایران را یا کند کردند یا رو به انحراف بردند.
این دولت ها چون اصالت را به غرب میدهند و قبله قلب و سجده گاه شان تمدن غرب است تلاش میکنند ملت ایران را به سوی هر چه بیشتر غربی شدن پیش ببرند، غافل از این که حقیقت قدیر و پر قدرت انقلاب اسلامی اینها را چون خار و خاشاکی و مثل کف روی آبی دفع خواهد کرد و به زباله دان تاریخ پرتاب خواهد کرد.
اینها شدیداً غافلند که انقلاب اسلامی یک موجود زنده و دارای حیات است!
اگر انقلاب زنده نیست پس چرا با این حجم عظیم از دشمنی های گسترده و پیوسته، از اول انقلاب تا کنون در زمینه های مختلف فرهنگی،نظامی، اقتصادی، سیاسی و غیره، هنوز که هنوز است به حرکت خود ادامه میدهد و نه تنها از پا نمی افتاد و نمیشکند بلکه برعکس روزبهروز با رویش ها و جوانه های جدیدتری روبرو میشود؟ چرا؟!
ممکن است گفته شود همان طور که قاجار و پهلوی و نظام مارکسیستی شوروی سابق بعد از مدتی متلاشی شدند، این انقلاب هم به وقتش نابود میشود!
اولا: این حرف یک حرف سطحی و پوستی است و هیچ دلیلی پشتش وجود ندارد.
ثانیا: قیاس قاجار و امثال ذلک با انقلاب اسلامی به کلی غلط و اشتباه است.
چرا که آن رژیم های منحوس مثل دیواری بودند که خود به خود فرو ریختند لکن انقلاب اسلامی مثل دیواری استواری است که هر چه از داخل و خارج زور میزنند و تلاش میکنند نمی توانند آن را فرو بریزند.
ثالثا: ما هم معتقدیم هر تمدنی - چه حق و چه باطل - عمری دارد. لکن یکی(تمدن باطل) نابود میشود و از صحنه میرود و دیگری(تمدن حق) به کمال میرسد و زمینه ای میشود برای تمدنی دیگر.
همان طور که پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله از دنیا رفتند و ابوسفیان هم از دنیا رفت!
دولتی که لازم است وارد میدان شود تا کار ملت جلو برود باید اولا: به معنای حقیقی کلمه انقلابی و ضد تفکر غرب باشد و بداند که افق های اصلی و اساسی انقلاب و ملت ایران کجاست. و ثانیا: بداند راهکارهای رسیدن به آن اهداف کدام است.
ملت ایران بعد از انقلاب اسلامی هنوز در مرحله تشکیل یک دولت حقیقتا اسلامی و انقلابی متوقف شده است، چه برسد به تشکیل یک کشور یکپارچه اسلامی و بعد تشکیل تمدن نوین اسلامی در جهان.
کاندیداهای موجود برای کرسی ریاست جمهوری بعضاً هر کدام با شدت و ضعف متوجه افق های بلند انقلاب اسلامی هستند.
لکن با توجه به شناختی که از سوابق و شخصیت علمی و عملی و اجرایی جناب حجت السلام و المسلمین حاج آقای رئیسی وجود دارد حس میشود در این برهه از تاریخ انقلاب ایشان گزینه مناسب تری برای پیش بردن انقلاب در مسیر پر فراز و نشیب و طولانی انقلاب در رسیدن به آرمان هایش باشند.
دعا میکنیم و امیدوار هستیم که خدای متعال قلوب ملت را به سوی انتخاب آنچه که خیر و سعادت این ملت در آن است هدایت بفرماید.
والسلام علی من اتبع الهدی - طلبه مدرسه علمیه دارالشفاء گرگان