چاپ صفحه

هــاشمی در 59،‌ هــاشمی در 88

به گزارش پایگاه عدالت خواهاناحساس می‌كنم كه روابط و ملاقاتهای ما با جنابعالی، صورت تشریفاتی به خود می‌گیرد و محدودیتهایی در طرح و بحث مطالب –من جمله خوف از اینكه جنابعالی موضع‌گیری سیاسی و رقابت تلقی كنید- به وجود آمده و من خائفم كه این حالت خسارت بار باشد... آیا رواست كه به خاطر اجرای نظرات جنابعالی ما درگیر باشیم و متهم و جنابعالی در مقابل اینها موضع بی‌طرف بگیرید؟ آیا بی‌خط بودن و آسایش طلبی را می‌پسندید؟ ... گاهی به ذهنم خطور می‌كند كه تبلیغات و ادعاهای دیگران شما را تحت تأثیر قرار داده و قاطعیت و صراحت لازم را –كه از ویژگیهای شما در هدایت انقلاب بوده- در موارد فوق‌الذكر ضعیف‌تر از گذشته نشان می دهید...

 

هاشمی رفسنجانی دو نامه نوشته بود: یكی به امام خمینی در سال 59، و دیگری سال قبل، در ایام انتخابات دهمین دوره ی ریاست جمهوری به رهبر انقلاب. نظر به این كه این دو نامه از جهات بسیاری شباهت به هم دارند، مركز اسناد انقلاب اسلامی این دو نامه را در ذیل منتشر می كند. بدیهی است مقایسه ی این دو نامه و تجزیه و تحلیل آن بر عهده خوانندگان محترم می باشد:

 

 

نامه هاشمی رفسنجانی به امام خمینی در سال 59:

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
امام و رهبر و مرجع تقلید عزیز و معظم
به نظر می‌رسد در ملاقاتهای معمولی، به خاطر كارهای زیاد و خستگی جنابعالی، فرصت كافی برای طرح و بحث مطالبی اساسی كه داریم به دست نمی‌آید، ناچار چیزهائی كه تذكرش را وظیفه تشخیص می‌دهم تحت عنوان: «النصیحه لائمه المؤمنین» در این نامه بنویسم؛ خواهش می‌كنم توجه فرمائید و در ملاقات بعدی جواب لطف كنید:
۱- یكسال پیش پس از انتخابات ریاست جمهوری نامه‌ای به خدمتتان نوشتیم كه نسخه‌ای از آن ضمیمه این نامه است. شما در بیمارستان قلب بستری بودید و ملاحظه حال شما مانع تقدیم نامه گردید، خواهش دارم، اول نامه را ملاحظه نمائید و سپس این یكی را.
۲- احساس می‌كنم كه روابط و ملاقاتهای ما با جنابعالی، صورت تشریفاتی به خود می‌گیرد و محدودیتهایی در طرح و بحث مطالب –من جمله خوف از اینكه جنابعالی موضع‌گیری سیاسی و رقابت تلقی كنید- به وجود آمده و من خائفم كه این حالت خسارت بار باشد.
۳- تبلیغات متمركز مخالفان –كه از مقام رسمی و تریبونهای رسمی در رُل مخالف و اقلیت سخن می‌گویند- و نصایح كلی و عام جنابعالی و سكوت و ملاحظات ما كه علل موضع‌گیریها را روشن نكرده‌ایم، وضعی به وجود آورده كه خیلی‌ها خیال می‌كنند ما و طرف ما بر سر قدرت اختلاف داریم و دو طرف را متساویاً مقصر یا قاصر یا ... می‌دانند. ما برای حفظ آرامش نمی‌توانیم مطالب واقعی خودمان را بگوئیم و جنابعالی هم صلاح ندانسته‌اید كه مردم را از ابهام و تحیر درآورید.
خود شما می‌دانید كه موضع نسبتاً سخت مكتبی امروز ما، دنباله نظرات قاطع شما از اول انقلاب تا به امروز است، بعد از پیروزی معمولاً ما مسامحه‌هائی در اینگونه موارد داشتیم و جنابعالی مخالف بودید، اما نظرات شما را با تعدیلهائی اجرا می‌كردیم؛ شما اجازه ورود افراد تارك‌الصلوة یا متظاهر به فسق را در كارهای مهم نمی‌دادید، شما روزنامه آیندگان و ... تحریم می‌كردید، شما از حضور زنان بی‌حجاب در ادارات مانع بودید، شما از وجود موسیقی و زن بی‌حجاب در رادیو تلویزیون جلوگیری می‌كردید؟ همین‌ها موارد اختلاف ما با آنها است. آیا رواست كه به خاطر اجرای نظرات جنابعالی ما درگیر باشیم و متهم و جنابعالی در مقابل اینها موضع بی‌طرف بگیرید؟ آیا بی‌خط بودن و آسایش طلبی را می‌پسندید؟ البته اگر مصلحت می‌دانید كه مقام رهبری در همین موضع باشد و سربازان خیر و شر جریانات را تحمل كنند، ما از جان و دل حاضر به پذیرش این مصلحت هستیم، ولی لااقل به خود ما بگوئید. آیا رواست كه همه گروه دوستان ما به اضافه اكثریت مدرسین و فضلاء قم و ائمه جمعه و جماعات و ... در یك طرف اختلاف و شخص آقای بنی صدر در یك طرف و جنابعالی موضع ناصح بی‌طرف داشته باشید؟ مردم چه فكر خواهند كرد؟ و بعداً تاریخ چگونه قضاوت می‌كند؟
۴- ما جایز نمی‌دانیم كه میدان را برای حریف خالی بگذاریم و مثل بعضی از همراهان سابق، قیافه بی‌طرف بگیریم و به اصطلاح جنت مكان و بی‌آزار و زاهد جلوه كنیم، به خاطر حفاظت از خط اسلامی انقلاب در صحنه می‌مانیم و از مشكلات، مخالفتها و تهمتها نمی‌هراسیم و به صلاحیت رهبری جنابعالی ایمان داریم، ولی تحمل ابهام در نظر رهبر برایمان مشكل است. مگر اینكه بفرمائید، همین ابهام صلاح است. احتمال اینكه این ابهام در رابطه با خطوط سیاسی و فكری جاری و خطی كه در ارتش تعقیب می‌شود، آثار نامطلوبی در تاریخ انقلابمان بگذارد، وادارم كرد به عنوان وظیفه روی این مطالب، صراحت و تأكید داشته باشم و امیدوارم مثل همیشه این جسارت را ببخشید.
۵- قبل از انتخابات ریاست جمهوری، به شما عرض كردیم كه بینش آقای بنی‌صدر مخالف بینش اسلام فقاهتی است كه ما برای اجرای آن تلاش می‌كنیم و اكنون هم بر همان نظر هستیم و شما فرمودید ریاست جمهوری مقام سیاسی است و كاری دستش نیست؛ امروز ملاحظه می‌فرمائید كه چگونه در كار كابینه و ... می‌تواند كارشكنی كند و چگونه با استفاده از مقام، مجلس و دولت و نهادهای انقلابی را تضعیف می‌كنند و ما فقط می‌توانیم دفاع كنیم؛ چون تضعیف متقابل را با گفتن نواقص رئیس جمهور صلاح نمی‌دانیم و همان دفاع هم مشاجره تلقی می‌شود و بحق مورد مخالفت جنابعالی قرار می‌گیرد و آتش بس می‌دهید و خودتان هم دفاع لازم را نمی‌فرمائید كه: اختلاف دو بینش است كه یك طرف مصداق اسلامش غضنفرپور و سلامتیان و سعید سنجابی و طرف دیگر رجائی و گنابادی و منافی و موسوی و ... می‌باشند.
۶- در خصوص جنگ و فرماندهی ارتش، مطالب و احتمالات زیادی داریم. فرماندهی به خاطر ناهماهنگی و وحشت از نیروهای خالص اسلامی، مایل است نیروهای غیر اسلامی را در ارتش حاكم كند –كه منافع مشترك پیدا كرده‌اند- و نیروهای خالص دینی را یا منزوی و یا منفصل نماید. خلبان شیرودی كه سمبل ایمان و شجاعت و تلاش است، در پادگان ابوذر به من می‌گفت كه امروز ایمان می‌جنگد نه تخصص و می‌خواهند دست مؤمنان را كوتاه كنند، ایشان همراه و همرزم خلبان شهید كشوری و خلبان شهید آشوری است. وحشت داشت و به من گفت پیامش را به شما بگویم و ضبط هم شده؛ احتمال اینكه مدیران جنگ به علل سیاسی طالب طولانی شدن جنگ باشند، وجود دارد و این احتمال تكلیف‌آور است. احتمالاً آقای بنی‌صدر به منظور تضعیف دولت و شاید –بعضی‌ها هم باشند- برای اجرای منویات آمریكا و ... مخصوصاً كمبود مهمات و اسلحه قابل توجه است. در این مورد لازم است، جنابعالی سریعاً فكری بفرمائید و بهتر است در یك جلسه طولانی و محرمانه با دوستان مورد اعتماد ارتشی نظیر صیاد شیرازی، نامجو، سلیمی، شیرودی و ... با حضور ماها در خدمتتان بحث و تصمیم‌گیری شود.
۷- ما «حزب جمهوری اسلامی» را با مشورت با شخص جنابعالی و گرفتن قول مساعدت و تأیید غیر مستقیم –من شخصاً در مدرسه علوی با شما در این باره مذاكره كردم- تأسیس كردیم و با توجه به اینكه قانون اساسی، تعداد احزاب را پذیرفته فكر می‌كنیم یك حزب اسلامی قوی برای تداوم انقلاب و حكومت اسلامی ضرورت دارد و جنابعالی هم روزهای اول در تهران و قم مكرراً تأیید فرمودید –ممكن است فعلاً فراموش كرده باشید- و اكنون اعتبار حزب از نفوذ شما تغذیه می‌شود –غیر مستقیم- ولی رنگ حمایت از روزهای اول كمتر شده. میل داریم لااقل در جلسات خصوصی نظر صریحی بفرمائید. اگر مایلید ما حزب را كنار بگذاریم، ما را قانع كنید و اگر لازم می‌دانید كه حزب بماند باید جور دیگری عمل بشود و اگر همین‌گونه كه عمل می‌فرمائید، مصلحت است ما را قانع كنید تا ما هم دوستان حزبی را قانع كنیم.
۸- اینجانب كه جنابعالی را مثل جانم دوست دارم و روی زمین كسی را صالح‌تراز شما سراغ ندارم، گاهی به ذهنم خطور می‌كند كه تبلیغات و ادعاهای دیگران شما را تحت تأثیر قرار داده و قاطعیت و صراحت لازم را –كه از ویژگیهای شما در هدایت انقلاب بوده- در موارد فوق‌الذكر ضعیف‌تر از گذشته نشان می‌دهید، بسیاری از مردم هم متحیریند كه چرا امام قاطع و صریح در این مسائل سرنوشت‌ساز صراحت ندارد. خدای نخواسته اگر روزی شما نباشید و این تحیر بماند، چه خواهد شد؟ واقعاً و حقاً ما انتظار داریم در مقام رهبری و مرجع تقلید اگر تعدیلی در شیوه حركت ما لازم می‌دانید صراحتاً امر بفرمائید كه مطیعیم؛ ما انتظار نداریم كه نصایح ذووجوهی از رسانه‌های جمعی بشنویم، احضار كنید و امر بفرمائید.
۹- آخرین مطلب –كه در ترتیب مطالب جایش اینجای نامه نیست- اینكه ما پس از پیروزی آقای بنی‌صدر برای اینكه ایشان خیالش از جانب ما راحت باشد، ایشان را به ریاست شورای انقلاب برگزیدیم و به جنابعالی پیشنهاد نیابت فرماندهی كل قوای ایشان را دادیم كه سریعاً تصمیم بگیرند و كار كنند، اما ایشان به اینها هم قانع نشد و مرتباً كمبودها را متوجه ما می‌كرد و می‌گفت: « من می‌خواهم كار كنم ولی نمی‌گذارند»، در مركز قدرت بود و دیگران را مقصر معرفی می‌كرد و امروز هم می‌بینید نقش اقلیت مخالف را. پس چه باید كرد؟ با سپاس و معذرت.

اكبر هاشمی
۲۵/۱۱/۱۳۵۹

 

*****

نامه هاشمی رفسنجانی به امام خامنه ای در سال 88:

 

بسم الله الرحمن الرحیم
مقام معظم رهبری آیت‌الله خامنه‌ای زیده عزّه
متأسفانه اظهارات عاری از حقیقت و غیرمسئولانه آقای احمدی‌نژاد در جریان مناظره با مهندس موسوی و مقدمه‌چینی‌های قبل و حوادث بعد از آن، خاطرات تلخ اظهارات و اقدامات منافقان و گروهك‌‌های ضدانقلاب در سالهای اول بعد از پیروزی انقلاب و نیز تهمت‌زدن‌ها در انتخابات ۸۴ و انتخابات مجلس ششم ولجن‌‌پراكنی‌های باند پالیزدار كه در دادگاه محكوم شده را به نمایش گذاشت و از آنجا كه بخشی از این اظهارات قبلاً در رسانه‌های دولتی و آتش تهیه آن در سخنرانی مشهد مقدس مطرح شده، ادعای اینكه مطالب او تحت تأثیر فضای مناظره گفته شده و فاقد برنامه‌ریزی قبلی است، پذیرفتنی نیست و گویا برای تحت‌الشعاع قرادادن گزارشهای مستند و مكرر دیوان محاسبات در خصوص مفقودالاثر بودن یك میلیارد دلار و ارتكاب چند هزار تخلّف در اجرای بودجه‌ها می‌باشد و شاید هم رقیب اصلی خود را افتخارات ربع قرن انقلاب اسلامی می‌داند.

دهها میلیون نفر در داخل و خارج ناظر دروغ‌پردازیها و خلافگویی‌هایی بودند كه برخلاف شرع و قانون و اخلاق و انصاف، افتخارات نظام اسلامی‌مان را نشانه گرفته بود.

زیر سئوال بردن تصمیمات بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و تلاشهای امام راحل و مردم مسلمان و متعهد و روحانیت عظیم‌القدر كه در نیم قرن گذشته با مجاهدت‌های خویش توانستند بنای باشكوه نظام اسلامی را ایجاد و مستقر و بالنده كنند، از این بدتر نمی‌شد. دوران مشعشعی كه خود شما پشت سر امام(ره) در قامت مجاهد پیشتاز، رئیس‌جمهور و نهایتاً رهبری نظام نقش و مسئولیت‌های ممتازی بعهده داشته‌اید..

نقطه قابل توجه دراین تهمت‌ها این است كه غیرمستقیم، مقام ولایت در زمان رهبری امام راحل و جناب‌عالی كه هادی دولت‌ها بوده‌اید و با اظهارات صریح، مدیریت‌ها را مورد تأیید و تحسین قرارداده‌اید، نشانه گرفته است.

* * *

بعد از جریان شوم ۱۴ اسفندماه ۱۳۵۹ با ارشاد امام و بنیان‌گذار جمهوری اسلامی، شهید مظلوم دكتر بهشتی و جناب‌عالی و اینجانب كه در شعارهای مردمی به عنوان «سه یاور خمینی» شناخته شده بودیم، با همراهی نیروهای انقلابی و بخصوص نمایندگان متعهد مجلس اول و حزب جمهوری اسلامی توانستیم در جهت زدودن غبارهای ابهامات و سم‌پاشی‌ها اقدامات مؤثری انجام دهیم و امام راحل درد آشنا با تشكیل گروه حقیقت‌یاب و داور، بخشی از حقایق را آشكار ‌كردند. نتایج آن، آگاهی بیشتر مردم و رسوایی فتنه‌گران و در نهایت نجات كشور از خطری بود كه دشمنان استكباری و ضد انقلاب طراحی كرده بودند.

البته اینجانب قصد ندارم كه دولت موجود را مثل دولت بنی‌صدر معرفی كنم و یا سرنوشتی شبیه آن دولت را برای این دولت بخواهم، بلكه مقصود این است كه باید مانع گرفتار شدن كشور به سرنوشت آن روزگار شد.

* * *

اینجانب برای پرهیز از آلوده‌شدن فضای سیاسی كشور در آستانه انتخابات به تشنجات بیشتر، از عكس‌العمل فوری كه مورد انتظار ملت است، خودداری كردم.

در مراسم بزرگداشت سالگرد امام(ره) به آقای احمدی‌نژاد گفتم كه در اظهارات او خلاف‌گویی‌‌های فراوانی وجود داشته و ادعای كذب تماس تلفنی من با یكی از سران عرب و ادعای كارگردانی مبارزات انتخاباتی رقبا و اتهامات ناروا به جمعی از بزرگان نظام، از جمله جناب آقای ناطق نوری و فرزندان من و بدتر از همه زیرسئوال بردن اقدامات امام راحل را یادآوری و پیشنهاد كردم با صراحت اتهام‌های نادرست را پس بگیرد كه نیازی به اقدامات قانونی افراد و خانواده‌هایی كه ناجوانمردانه و مظلومانه هدف تیرهای ناسزاگویی قرار گرفته‌اند، نباشد.

از صدا و سیما هم خواسته شد كه فرصتی در اختیار طرفهای ذیحق براساس مقررات سازمان قرار دهد كه از خود دفاع نمایند. گرچه در گذشته به بخشی از این اتهامات پاسخ داده شده و رئیس قوه قضاییه وقت جناب آقای یزدی در پایان كار ریاست جمهوری اینجانب، در عمل به اصل ۱۴۲ قانون اساسی رسماً اعلام پاكی و منزّه بودن خانواده رئیس‌جمهور و حتی كم‌شدن دارایی‌ها در دوران مسئولیت را نمودند، ولی تكرار اتهام تكرار جواب را می‌طلبد.

مع‌الاسف، این دو پیشنهاد خیرخواهانه عملاً پذیرفته نشده و رهبر معظم هم صلاح را در سكوت‌شان دیدند و بی‌شك جامعه و بخصوص نسل جوان نیازمند اطلاع از حقیقت است. حقیقتی كه با اعتبار نظام و همدلی ملت ارتباط جدّی دارد و اگر محدود به حق چند نفر بود؛اقدام به نوشتن چنین نامه ای نمی كردم.

معتقدم جناب‌عالی بخوبی می‌دانید كه اینجانب و بسیاری از بزرگان تأثیرگذار انقلاب و حتی خود جناب‌عالی از دوران مبارزه و سالهای اول انقلاب و در تعدادی از مقاطع مورد تهاجم افراد لاابالی و ضدانقلاب بوده‌ایم و همیشه صبورانه تهمت‌ها و اهانت‌ها را پشت سر گذاشته‌ایم و در دور جدید تهمت‌ها و هجمه‌ها هم از حدود پنج سال پیش تاكنون دندان روی جگر دارم و بخاطر خداوند و مصالح انقلاب و كشور اندوه خویش را مكتوم می‌د‌ارم و از این جهت هم مورد گلایه بسیاری از دلسوزان اسلام و انقلاب و بستگانم قرار می‌گیرم ومهم این است كه اینبار این تهمت ها توسط رئیس جمهور و در رسانه ملی مطرح شده است. البته در موقع مناسب انحرافات و حق‌كشی‌های ناگفته انتخابات و اعمال دولت نهم در اختیار مردم و تاریخ قرار خواهد گرفت،

تاریخ گواه است كه اكثریت مردم متعهد و انقلابیمان كمتر تحت تأثیر خلاف‌گوئیها قرار می‌گیرند و دلیل آن آراء افتخارآمیز مردم به اینجانب در آخرین انتخابات مجلس خبرگان رهبری است و نیز خوب می‌دانید كه در جریان انتخابات جاری، تاكنون به خاطر مسئولیت های رسمی ام در رسانه هامطلبی به نفع یا ضرر افراد و جریانهای درگیر در انتخابات نگفته‌ام و در موراد ضروری به كلیاتی مبتنی بر حضور حداكثری مردم در پای صندوقها و سلامت انتخابات اكتفا كرده‌ام و رسماً گفته‌ام برنامه شركت در انتخابات ندارم.

چهار نامزد موجود برای آمدن به صحنه با اطلاع از نظر و سیاست اینجانب از من نظر نخواسته‌اند و بعد از نامزدی هم از اینجانب درخواست حمایت نكرده‌اند و اگر هم در جلساتی بهم رسیده باشیم، چیزی جز همان كلیات فوق‌الذكر را از من نشنیده‌اند و اگر حزب یا گروهی در مورد جهت‌گیری در انتخابات نظر خواسته‌اند، گفته‌ام براساس آیین‌نامه خود عمل كنند و حقیقتاً آنها با تصمیم‌خودشان و همكارانشان در صحنه‌اند و عمل می‌كنند و انصافاً تهمت دست‌نشانده بودن آنان ستم و بی‌حرمتی غیرقابل توجیه است.

بجاست كه به این حقیقت هم توجه شود كه احتمالاً عوامل دولت از نظر اینجانب مطلعند كه من ادامه وضع موجود را به صلاح نظام و كشور نمی‌دانم و خود جناب‌عالی هم از این نظر من مطلعید و دلایل آن را هم می‌دانید. ولی این نظر را رسانه‌‌ای نكرده‌ام و خود عوامل دولت در این مورد بزرگ‌نمایی كرده‌اند كه هدف بزرگ‌نمایی در آن مناظره روشن شد.

با اینهمه بر فرض اینكه اینجانب صبورانه به مشی گذشته ادامه دهم، بی‌شك بخشی از مردم و احزاب و جریانها این وضع را بیش از این بر نمی‌تابند و آتش‌فشانهایی كه از درون سینه‌های سوزان تغذیه می‌شوند، در جامعه شكل خواهد گرفت كه نمونه‌های آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدانها، خیابانها و دانشگاهها مشاهده می‌كنیم.

اگر نظام نخواهد یا نتواند با پدیده‌های زشت و گناه‌آلودی مثل تهمت ها ؛ دروغ‌ها و خلاف‌گوییهای مطرح شده در آن مناظره برخورد كند و اگر مسئولان اجرای قانون نخواهند و یا نتوانند به تخلّف‌های صریح خلاف قانون در اعلان افراد به عنوان فاسد كه فقط بعد از اثبات تخلّف در دادگاه قابل اعلان است، رسیدگی كنند و اگر فردی در موقعیت ریاست جمهوری بدون مراعات ‌شأن منصب مقدسش خود را مجاز به ارتكاب چنین گناهان كبیره و اخلاق‌شكن علیرغم سوگند به مراعات شرع و قانون بداند، چگونه می‌توانیم خود را از پیروان نظام مقدس اسلامی بدانیم؟

رهبری معظم انقلاب؛

اكنون كه امام راحل (ره) آن پیر فرزانه و حلّال مشكلات و ملجاء همه و یار صبور و دیرینه هر دوی ما آیت‌الله شهید مظلوم دكتر بهشتی و بسیاری از همسنگران قدیم كه یا به فیض عظمای شهادت رسیدند و یا به دیار باقی شتافتند ؛ در بین ما حضور ندارند، شما مانده‌اید و من و معدودی از یاران و همفكران قدیم. از جناب‌عالی با توجه به مقام و مسئولیت و شخصیت‌تان انتظار است برای حل این مشكل و برای رفع فتنه‌های خطرناك و خاموش كردن آتشی كه هم اكنون دودش در فضا قابل مشاهده است، هرگونه كه صلاح می‌دانید اقدام مؤثری بنمایید و مانع شعله‌ورتر شدن این آتش در جریان انتخابات و پس از آن شوید.

لذا در فرصت باقی‌مانده ضروری به نظر می‌رسد خواسته حق حضرت‌عالی و مردم در خصوص انجام انتخاباتی سالم و پرابهت و حداكثری تحقق یابد. كاری كه می‌تواند عامل نجات كشور از خطر و باعث تحكیم وحدت ملی و اعتماد عمومی باشد و فتنه‌گران نتوانند با حدس و گمان نصّ پیامتان در مشهد و در مرقد امام راحل را با هوس خود تحریف كنند و با نادیده گرفتن قانون، بنزین بر آتش‌افروخته بریزند.

سرچشمه شاید گرفتن به بیل چوپر شد نشاید گرفتن به پیل

دوست، همراه، و هم سنگر دیروز، امروز و فردایتان

اكبر هاشمی رفسنجانی

منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی

 

برای آگاهی از آخرین اخبار و پیوستن به کانال تلگرامی «جدیدترین اخبار» اینجا کلیک کنید