به گزارش پایگاه عدالت خواهان" مسعود ندافان- خبر کوتاه بود؛ «حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی فوت کرد». بهت عمیقی کشور را فراگرفت. درخواستهای دعا برای بهبود وضعیت جسمانی حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی اجابت نشد، مبارز کهنسال پس از سالها مجاهدت برای پیروزی نهضت امام خمینی (ره) به محضر محاسبهی الهی شتافت. مرحوم هاشمی رفسنجانی، مردی «تاریخساز» دوباره «خبرساز» شد؛ خبرهای او همیشه شوک آمیز است. او در میان تردیدها در بیست و یکم اردیبهشت 92 ، زمانی که ثانیهها کندتر از همیشه میگذشت، با بنز آبیرنگ معروفش ساعت 17:30 پای در وزارت کشور نهاد و حامیانش با شعار «منجی برای ایران» میدان فاطمی را تسخیر کرده بودند؛ او گفت برای خدمت آمدم ولی شعارم را الآن نمیگویم. اما بازهم خبر شوک آمیز دیگر رخ داد؛ هاشمی رفسنجانی رد صلاحیت شد؛ شورای نگهبان با دوراندیشی -این روزها آن را میتوان درک کرد- کهولت سن و عدم تواناییهای جسمی لازم را دلیل عدم احراز صلاحیت کهنهکار سیاست کشور دانست. موج «منجی یابی برای ایران» به دنبال شبیهترین فرد به هاشمی رفسنجانی بود و او با فراست سیاسی جبههی را از رئیس دولت اصلاحات تا ناطق نوری علیه مخالفان سیاسیاش شکل داد تا 24 خرداد 92 رأی به هاشمی رفسنجانی با نگارش نام حسن روحانی رقم بخورد. در این سه سال حضور کلیددار یازدهم پاستور، اکبر هاشمی رفسنجانی حامی همیشگی حسن روحانی باقی ماند؛ اما فرجام روزگار خاک مرگ را بر چهره هاشمی رفسنجانی پاشید و چهار ماه مانده تا انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم داغ دل ستون خیمه حامیان دولت برجای ماند.
فقدان هاشمی رفسنجانی، یکی از قدرتمندترین چهرههای سیاسی کشور، نقطه عطف در تاریخ تحولات جمهوری اسلامی ایران خواهد بود؛ حال این سوال جدی در میان تحلیلگران سیاسی بیان می گردد که چشمانداز سپهر سیاست کشور پس از سوگ هاشمی رفسنجانی چگونه رقم خواهد خورد؟ سیاست ایرانی بدون هاشمی، فردای استمرار تفکر اوست یا انحطاط سازمان سیاسی-اقتصادی حامی وی را شاهد هستیم.
اصولگرایان؛ تغییر راهبرد
اصولگرایان بنا بر اخلاق اسلامی و رسم جوانمردی از مجاهدتهای قبل از انقلاب اسلامی و اقدامات مناسب هاشمی رفسنجانی در ادوار تاریخی پس از پیروزی انقلاب اسلامی یادکردند و حتی مهمترین رقیب سیاسی او در زمانهی که کوچکترین نقد به هاشمی رفسنجانی هزینهساز بود؛ با چشمانی گریان در صفحه تلویزیون ظاهر شد و حتی منتقدانی که او آنان را «تندرو»، « تازه به دوران رسیدهها » و «دلواپس» میخواند در تشییع پیکرش حضور جدی داشتند. اما فارغ از رسم جوانمردی مقابله با تفکر اقتصادی- سیاسی هاشمی رفسنجانی اصلیترین شاخصه اصولگرایی است.
اصولگرایان نقطه عزیمت بسترسازی سوء مدیریت در ساختار کشور، مانور تجملگرایی در مسئولان و نفوذ دشمن در تصمیمسازیها را از ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی تلقی میکنند و او پدر معنوی دولت یازدهم بود که فساد افسارگسیخته، نفوذ چندلایه و سو مدیریت نورچشمیها لجامگسیخته شده است. اصولگرایان در تلاش بودند انتخابات ریاست جمهوری یازدهم را در دوگانه سازی با «پدر معنوی» دولت یازدهم صورتبندی کنند؛ آنان بهمانند انتخابات 88 دوگانه «فقر و تکاثر» در پسابرجام را راهبرد سیاست ورزی خود قرار داده بودند و با تفوق اقتصاد بر سیاست موج رأی منفی و گسست ساختاری سازمان رأی حسن روحانی را شکل داده بودند.
در این نقشه پیروزی زمینبازی و کارگردان تیم مقابله مشخص بود؛ اما پس از فوت هاشمی رفسنجانی شرایط پیشروی تغییر جدی داشته است؛ هنجارهای فرهنگ عمومی کشور مانع از انتقاد به اموات میشود؛ گویا رسم ملی است که ذم گویان دوران حیات، ثناگویان فوتشدگان باشند و این رخداد برای سیاستمداران با حصار آهنین بیشتری همراه است. اصولگرایان با تغییر شرایط برای اثرگذاری جدی بر افکار عمومی متناسب با ویژگیهای فرهنگ عمومی باید در ماههای آتی طرحی نو برای برتری در عرصه عمومی بی اندیشند.
بحران جانشینی در اصلاحات
نوع مناسبات میان جریان اصلاحات و هاشمی رفسنجانی روایتی متناقض است؛ هاشمی رفسنجانی برای اصلاحطلبان در دهه 70 «عالیجناب سرخپوشی» بود که به دنبال «مرتد سازی سیاسی» نسبت به منتقدانش بود؛ اصلاحطلبان تندرو مانند حزب مشارکت و مجاهدین {انقلاب اسلامی} شمشیر آخته بر فراز عمر سیاسی هاشمی رفسنجانی چرخاندند و شخصیت وی را زیر گیوتین تخریب بردند؛ بهطوریکه مجتبی بدیعی، یکی از اعضای شورای مرکزی حزب مشارکت، اظهار میدارد: «هاشمی کسی نیست که به این سادگی حیات سیاسیاش را از دست بدهد. هاشمی عامل تمامی گرفتاریهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور است. هاشمی یک فاجعه است. روزنامه بیان، 15 دی 78» اما فاجعه نجاتبخش اصلاحات بود.
فصل مشترک بغض به محمود احمدینژاد همگامی اصلاحات با هاشمی رفسنجانی را رقم زد؛ هاشمی پناه بیپناهان شد؛ اصلاحات امید به هنر «دیپلماسی پنهان» او با حاکمیت داشتند. هنر سیاست ورزی او ائتلافسازی از مخالفان احمدینژاد از میان راستنشینان و چپ نشینان سیاست پس از انتخابات ریاست جمهوری 88 است؛ او دامنه این ائتلاف را در خرداد 92 گسترش داد و به پیروزی حسن روحانی ختم شد، بازگشت به قدرت برای اصلاحطلبان و یاران سیاسی هاشمی رقم خورد و پیروزی تا اسفند 94 استمرار پیدا کرد. پسازاین سلسله رخدادها هاشمی رفسنجانی با فراست خاص خود به رهبر جریان اصلاحات بدل گشت؛ محدودیتهای قانونی رئیس دولت اصلاحات، او را به جایگاه «تکرارکننده» راهبرد تعیینشده از سوی هاشمی رفسنجانی تقلیل داد.
در شرایط مهمترین سویه اثرگذار فوت هاشمی رفسنجانی بر جریان اصلاحات تعویق پیشبرد پروژه آشتی با استکبار و بحران جانشینی است؛ جریان اصلاحات به هاشمی نیازمند بود و با فوت وی باید شخصیتی دیگر در موضع او بنشیند؛ گزینه جایگزین در طیفهای اصلاحات متفاوت است
1. مجمع روحانیون مبارز:
لایه سنتی و ارتودکسی جریان اصلاحات در آذرماه مهمترین مرجع سیاسی خود، آیتالله موسوی اردبیلی و در دیماه مهمترین کنشگر سیاسی حامی خود را ازدستداده است؛ تکرار خسرانهای جدی به لایه حامیان اثرگذار و محدودیتهای قانونی نسبت به رئیس دولت اصلاحات، این طیف از جریان اصلاحات را در تنگنای شدید قرار داده است. آنان مهمترین پل ارتباطی با حاکمیت را درزمانی که نامههای رئیس دولت اصلاحات «بدون توبه» از فتنه 88 پاسخ داده نمیشود؛ ازدستدادهاند بنابراین کنش هوشمندانه آنان بازسازی کانال ارتباطی برای جبران نارساییهای زیستار در سپهرسیاست کشور و رهبرگزینی از جریان رقیب است. حجتالاسلام ناطق نوری بهترین گزینه برای آنان هست. رقیب دیروز و رفیق امروز مانند هاشمی رفسنجانی
2. طیف حزب کارگزاران سازندگی :
حزب کارگزاران سازندگی در سوگ پدر خود نشسته است. کارگزارانیها بقای خود را در استمرار حیات سیاسی هاشمی رفسنجانی میدیدند. در عصر اعتدال پیروان سیاسی-اقتصادی هاشمی تغییرات جدی کردهاند، محمدهاشمی از حزب استعفا داد و جریان مخالفان پیشین هاشمی رفسنجانی که حلقه اطرافیان کرباسچی را تشکیل میدهند، با حضور در شورای مرکزی حزب قدرتیابی کردند.
آنان معتقدند که مدل رفتاری هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری 92 باید معیار آینده باشد زیرا مروری بر شخصیتهای نزدیک به هاشمی، جای تردید باقی نمیگذارد که شبیهترین شخص به او ازلحاظ طرز تفکر و رویکردهای سیاسی و مدیریتی، کسی نیست جز "حسن روحانی" ، هم او که یار سالیان طولانی هاشمی بوده است و همزمانی که شورای نگهبان هاشمی را رد صلاحیت کرد؛ هاشمی در معرفی روحانی بهجای خود لحظهای تردید نکرد و تمامقد پشت او ایستاد
3. طیف مشارکت و مجاهدین:
جریان تندرو اصلاحات همچنان جنبش سبزی هستند و برخلاف لایههای بالای از بیان آن ابایی ندارند. آنان برای بقا و پیشبرد اهداف مقطعی با هاشمی رفسنجانی همسو شدند. تاکتیک «همکاری» بدون تغییر در لایههای تفکری آنان اتخاذ شد؛ هاشمی برای آنان همان هاشمی دهه 70 است. «کاسبان تحریم»، درگذشت هاشمی رفسنجانی را ابزاری برای تنفس مصنوعی «جنبش سبز» میدانند؛ این طیف همسو با جریان ضدانقلاب با «برجستهسازی» و «بزرگنمایی» شعارهای کمرنگ این عناصر در مراسم تشییع را گام اولیه برای رادیکالیسم قلمداد میکنند و خواهان پیادهسازی مدل فوت آیتالله منتظری با تشنج در مراسمهای بعدی هستند چون در جغرافیای فرهنگ ما مراسم تشییع می تواند حرکت ساز باشد. این طیف خواهان تاکتیک «همکاری» برای بقا و امکان فرصت سازی برای ظهور مجدد را نسبت به جانشین بعدی هاشمی رفسنجانی مدنظر دارد؛ به نظر میرسد حسن روحانی گزینه ایدئال آنان نسبت به ناطق نوری باشد.
دولت یازدهم؛ تنهاتر از همیشه
روزهای بد حسن روحانی پشت سرهم تکرار میشود. پس از نقض برجام از سوی آمریکا و حضور ترامپ در کاخ سفید، هاشمی رفسنجانی مهمترین پشتوانه دولت یازدهم درنبرد قدرت درگذشت. سهشنبه 21 دی 1395 روز وداع دولت یازدهم با پدر معنوی خود بود. هاشمی رفسنجانی اصلیترین فرد برای رشد محبوبیت پنجدرصدی شیخ دیپلمات در خرداد 92 بود و پسازآن نقش جدی در همگامسازی شخصیتهای مؤثر در تهران و قم برای همراهی با برجام داشت. بیراه نیست که هاشمی رفسنجانی را مغز و حسن روحانی را قلب دولت یازدهم بدانیم.
فقدان پشتوانه فکری-سیاسی بر لیست مصائب حسن روحانی مانند رکود اقتصادی، بیکاری، کابینه ناهمسو و دردسرهای فریدون افزوده شد و حالا او تنهاتر از همیشه شده است. از سوی دیگر همه امیدهای کلیددار پاستور آخرین وصیت سیاسی هاشمی در برابر گزینههای جایگزین اصلاحطلبان است؛ هاشمی رفسنجانی با تائید بر استمرار حسن روحانی در آخرین گفتوگوی رسانهی اظهار داشت: «آقای روحانی مصمم است که بیاید، بهتازگی با ایشان صحبت کردم، ایشان در دور اول هم بهعنوان وظیفه آمدند و آن موقع که آمدند، وضعی نبود که آدم خودش را پیشقدم کند. همه ما از ایشان خواستیم و ایشان قبول کردند و آمدند.. به نظر میرسد آقای روحانی ماندنی است.»
چشمانداز؛ جایگزینی ناطق نوری، رأی ساز با یاد هاشمی
فقدان حضور بازیگری سیاسی که «رییسجمهورساز» و «مجلس ساز» است؛ تحولات جدی در سپهر سیاست کشور رقم خواهد زد. انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم کارزار تحولات عمیق در کشور است؛ میدان رقابتی که عصر «ماندگاری» یا «عسرت» جناحهای اصلی سیاسی کشور را رقم خواهد زد. افراد تصمیمساز جریان اصلاحات و حامیان دولت، خواهان تغییر وضعیت «تهدیدانگاری» فقدان هاشمی رفسنجانی به «فرصت سازی» هستند؛ بهترین تعبیر را حسامالدین آشنا، اصلیترین طراح انتخاباتی دولت، بیان کرد؛ «امشب عدهای سر آرام بر بالین خواهند نهاد اما بیخبر از فردا و پسفردا» این گزاره با تمرکز بر شخصیت و گزارههای اعلامی پیشین بهمثابه استفاده انتخاباتی از فوت هاشمی رفسنجانی است. در شرایطی که شاهد غلبه احساسات بر عقلانیت در کشور هستیم بهنحویکه موج آن منتقدان سیاسی پروپاقرص هاشمی رفسنجانی را به راویان مناقب وی بدل ساخته است؛ بهترین راهکار برای ترمیم سازمان رأی دولت یازدهم با راهبرد «اسطورهسازی از هاشمی و یادگار سازی از روحانی» است.
از سوی دیگر در رأس تصمیم سازی برای شورای ائتلافی 92 همسنگ با وزن سیاسی هاشمی رفسنجانی فقط حجتالاسلام ناطق نوری قرار دارد؛ او برخلاف حسن روحانی توانایی جمع کنندگی جریان اصلاحات را با شیخوخیت دارد؛ هرچند حضور جدی او در تعاملات و منازعات سیاسی کشور بهمنزله زیر پای نهادن بر عهد سال 84 وی است؛ به نظر میرسد رسالت ناتمام اکبر هاشمی رفسنجانی بر دوش علیاکبر ناطق نوری قرار بگیرد.
اخبارمرتبط
فعالیت های اقتصادی آیت الله نورمفیدی امام جمعه گرگان و افراد منتسب +جزئیات اسناد
چرا آیت الله سید کاظم نورمفیدی امام جمعه گرگان از اعلام مرزبندی خود با جریان فتنه 88 , به مردم وحشت دارد؟/ فیلم ضرب و شتم مظلومانه نیروهای بسیج
بعد از 33سال" خروج پرونده خانه تيمي کوي ويلاي گرگان از بايگاني!؟
چند سوال ازحضرت آیت ا...نور مفیدی ،فقط برای رفع شبهه
آخرین خبر از جزئیات روابط و هویت فرد دو تابعیتی دستگیر شده توسط سازمان اطلاعات سپاه نینوای استان گلستان+تصویر
در آمد مجمومه های اقتصادی آیت الله نورمفیدی در کجا هزینه میشود؟ / رهبری فرمودند : بعضا مطرح کردن اسلام رحمانی کاری است غلط و احیانا گمراه کننده/عبداللهی :خدمات اقتصادی آیت الله نورمفیدی در راستای ترویج اسلام رحمانی است