چاپ صفحه

گونه شناسی منتقدان استاندار گلستان ؛ بیم ها و امید ها

پایگاه عدالت خواهان گلستان " از کودکی همیشه این سوال برایم مطرح بود که چرا قطار تا وقتی ایستاده است کسی به او سنگ نمی زند”اما وقتی قطار به راه افتاد سنگباران می شود.

این معما برایم بود تا وقتی که بزرگ شدم و وارد اجتماع شدم دیدم این‏ قانون کلی زندگی ما ایرانیان است که هر کسی و هر چیزی تا وقتی که ساکن‏ است مورد احترام است تا ساکت است مورد تعظیم است اما همینکه به راه افتاد و یک قدم برداشت نه تنها کسی کمکش نمی‏کند ، بلکه‏ سنگ است که بطرف او پرتاب می‏ شود و این نشانه یک جامعه مرده است ولی یک جامعه زنده فقط برای کسانی احترام قائل است که متکلم هستند نه‏ ساکت ، متحرکند نه ساکن باخبرترند نه بیخبر"استاد شهید مطهری"

استان گلستان ،یکی از استانهای کشور که در سال یک هزار سیصدو هفتاد و شش در جغرافیای سیاسی ایران ظاهر شد. استانی که به لحاظ ساختار جمعیتی و جغرافیای انسانی خاص است استانی که به لحاظ قومی و فرهنگی از هسته مرکزی ایران متمایز می باشد  و حتی به لحاظ مذهبی نیز بخشی از جمعیت آن از اهل تسنن می باشد.

اقوام ترکمن و بلوچ از جمله اقوامی است که در کنار فارس ها ،آذری ها ،سیستانی ها ،قزلباش ها و قزاق ها به زیست اجتماعی و مدنی مشغول هستند از این منظر این زیست جمعی با کثرت گرایی قومی و مذهبی مورد توجه یونسکو نیز قرار گرفته است .

تعامل و همگرایی و همکاری اقوام موجود در گلستان نقطه قوت این استان می باشد و بی شک همه اقوام و گروههای جمعیتی موجود در استان قابل احترام می باشند و می بایست در توزیع قدرت سیاسی به این مهم توجه نمود.

در نگاهی به میزان و شاخص های سرمایه اجتماعی از جمله مشارکت سیاسی و اعتماد، مردم گلستان اثبات نموده اند که از استانهای پیشرو در کشور هستند و همه گروههای جمعیتی در استان در حمایت از نظام سیاسی ثابت قدم می باشند و میزان مشارکت مردم در انتخابات این ادعا را تایید می کند .

نکته قابل توجه  این است که در درون این اقوام نخبگان و اندیشمندان فرهیخته بسیاری وجود دارد که به عنوان ظرفیت بالقوه برای استان محسوب می شود و بی شک می بایست از تمامی اقوام در سطوح مختلف مدیریتی بهره گرفت و استفاده نمود .

یکی از مباحثی که در انتصاب استاندار در گلستان مورد توجه قرار گرفت روی کارآمدن استاندار بومی بود که مورد دغدغه بازیگران سیاسی در استان بود مهمی که با انتخاب دکترحسن صادقلو محقق شد .

این موضوع به واسطه حضور استانداران غیربومی در استان با جدیت بیشتری دنبال شد چرا که تجربه نشان داده بود که برخی استانداران غیر بومی فرصت ساز برای گلستان نبودند بخصوص که تعریف گلستان به عنوان حیاط خلوت برای استانهای همجوار، مردم و نخبگان گلستانی را سخت آزرده نموده بود.

 در این شرایط زمانی که فعالان سیاسی در باره روی کارآمدن استاندار بومی به اجماع نرسیده بودند به ناآگاه بحث فردی به نام مجیدی از استان مرکزی بر سر زبان ها افتاد که این موضوع منجر به ابتکار عمل برخی نمایندگان و نماینده محترم ولی فقیه در استان شد و دکتر صادقلو گزینه نهایی تصدی استانداری گلستان شد .

این اجماع نسبی هرچند شکننده اما قابل تقدیرو تمجید بود و احساس می شد که روزهای خوش تعامل و همکاری نیروهای سیاسی در گلستان آغاز شده است که در سایه این تعامل می توان فرصت های نوینی را برای استان ایجاد نمود. اما بی شک پیچیدگی های استان گلستان نیز همچون مسائل دیگرش خاص می باشد و بی شک مدیریت سیاسی در گلستان لوازم خاص خود و قواعد و اصول اختصاصی خود را می طلبد که هر شخصی در هر سطحی این اصول را نداند با چالش های جدی روبرو خواهد شد .

بعد از انتصاب دکتر صادقلو به عنوان استاندار گلستان مبارزه برای رسیدن به قدرت سیاسی در پشت پرده نیز آغاز شد و هر شخص ،گروه و جریانی تلاش می نمود تا به اصطلاح از این" نمد برای خود کلاهی" بسازد حتی کسانی که در ایجاد و بافتن این نمد نقشی هم نداشتند و در ستاد دیگر کاندیداها حضور داشتند تلاش نمودند با تمسک و نزدیکی به کانون های قدرت، دست های گرم و نرم خود را که البته دیر زمانی بود کمی زمخت شده بود را به کرسی های رنگین قدرت برسانند واینچنین بود که معادلات چند مجهولی در برابر استاندار گلستان که سرد و گرم دنیای سیاست را سخت تجربه نموده بود ،ظاهر شد .

حال در شرایط کنونی شاهد زمزمه های نامیمون و نامبارک در برخی محافل و از سوی برخی فعالان هستیم که این شرایط این سئوال را مطرح می کند که" آیا گذشته چراغ راه آینده نیست" ،گویا فراموش کردیم که تا همین دیروز مدیران اتوبوسی از استان های مجاور در گوشه گوشه و جای جای این استان سکنی گزیده بودند و نیروهای بومی در طاق نسیان مانده بودند و به تماشای جولان این مدیران نشسته بودند و جالب انگیز تر این که شخصی از همین استان دوست و برادر؛ سیاه مشقی را خطاب به استاندار گلستان می نویسد و او را موعظه می کند که شما باعث شده اید تا میانکاله به گلستان واگذار شود این به اصطلاح مورخ حتی از بکارگیری گلستان طفره می رود و از واژه کذایی و بی بنیاد مازندران شرقی استفاده می کند (جهت اطلاع منتقدان جویای قدرت) گویا نارسیسیم و خودشیفتگی قومی او را سخت سرمست نموده و ادعاهای ارضی و هویتی خود را تا بی کران ها هم گسترش می دهد ؟در فضای جهانی شدن اینچنین سخن گفتن جای تامل دارد .

راستی او حتی از فرصت استفاده نموده به زعم خودش تا یادش نرفته واژه رامیان را نیز جعلی خوانده  و عنوان فندرسک را به رامیان نسبت می دهد و استاندار را نیز یک فندرسکی می پندارد ؟ تا به صورت کامل ذهنیت سازی و تقابل بی اساس بین مردمان رامیان و فندرسک را به نحو احسن برجسته نماید. او غافل از این است که دکتر صادقلو نه متعلق به رامیان است و نه متعلق به گلستان بلکه او متعلق به ایران  است .

آری هر مدیری که در خدمت به مردم کوتاهی نکند و در خدمت نظام و امنیت ملی و منافع ملی کشور باشد و با ولایت پذیری راهبردها را مشخص سازد او متعلق به یک قوم ،مذهب و یا استان و شهرستان نیست او متعلق به همه هست. و بی شک هر قلم و قدمی بر طبل قومیت و قوم گرایی بکوبد در زمین دشمن بازی می کند و امنیت ملی کشور را نشانه رفته است و این گناهی نابخشودنی است.   

حال در شرایط  کنونی بنا داریم به گونه شناسی منتقدان استاندار گلستان بپردازیم :

- نمایندگان مجلس :

در روز های اخیر برخی نمایندگان با کنش های سیاسی و گفتاری خاص خود تلاش نمودند که در برابر تغییرات سیاسی در استان و حوزه های انتخابیه مخالفت نموده و به نوعی استاندار را با چالش روبرو نمایند ریشه این تضاد به تضاد ساختاری کلان در کشور بر می گردد که هرگاه قوه مقننه و مجریه از یک طیف سیاسی نباشد شاهد افزایش کشمکش و تقابل بین این دو نهاد در کشور هستیم که این کشمکش تا سطوح محلی نیز ادامه پیدا می کند ،بر اساس اصل تفکیک قوا وظیفه قوه مقننه قانونگذاری و نظارت بر اجرای قانون می باشد بنابر این توقع از نمایندگان مجلس جز این نمی باشد راهکارها و سازو کارهای نظارت نیز در قانون مشخص شده است طرح سئوال و یا استیضاح وزیر از جمله این موارد می باشد.

 از سوی دیگر قوه مجریه نیز وظیفه اجرای قوانین و مدیریت کلان کشور را بر عهده دارد که می بایست در برابر قوه مقننه پاسخگو باشد اما تغییر مدیران و انتصاب مدیران از حقوق ذاتی قوه مجریه محسوب می شود .

در این راستا شاهد تقابل و کشمکش بین این دو نهاد در سطوح محلی هستیم نمایندگان به دنبال به قدرت رساندن نیروهای همسو با خود هستند و دولت نیز تغییر و روی کارآوردن مدیران همسو با خود پافشاری می کند که این موضوع منجر به کشمکش و منازعات سیاسی می شود البته تعامل بین این بازیگران به مراتب پسندیده تر از کشمکش می باشد که در این راستا شاهد بده و بستان هایی هستیم تا شرایط مطلوب هر دو طرف شود موضوعی که در انتصاب برخی فرمانداران شرق استان پدیدار شد اما باید اذعان نمود که طبق حقوق اساسی تغییر مدیران از حقوق ذاتی دولت و قوه مجریه می باشد .

جالب آنکه هر دو گروه خود را نماینده مردم قلمداد می کنندهم نمایندگان وهم دولت برآمده از رای مردم.به نظر می رسد در جهت توسعه استان این دو نهاد باید درکنار یکدیگر قرار گیرد .   

- جاماندگان از قدرت و کرسی های مدیریت : 

گروه دیگری که به صف منتقدان و مخالفان صادقلو پیوسته اند اصلاح طلبانی هستند که در فرایند توزیع قدرت سیاسی سهمی به آنان نرسیده است اینان هرچند به لحاظ سیاسی در طیف اصلاح طلبان قرار گرفته اند اما چون بر کرسی های قدرت دست نیافته اند صدای اعتراض خود را بلند نموده و سخن از کلید خوردن برخی مسائل می کنند؛

کنش رفتاری و گفتاری این گروه مبتنی بر سهم خواهی از قدرت سیاسی و تکیه زدن بر اریکه قدرت است و این چنین است که محرومیت نسبی حاصل شده از نرسیدن به وضع مطلوب و آرمانی خود؛ این گروه را در صف منتقدین استاندار قرار داده است اینان به واسطه این شرایط نه تنها به دنبال حفظ وضع موجود نیستند بلکه به دنبال تغییر وضع موجود هستند .

-منتقدان جناحی و سیاسی :   

این دسته از منتقدان با ابزارهایی که در اختیار دارند به دنبال به چالش کشیدن و نقد دولت  در استان هستند این گروه با برجسته سازی تغییرات سیاسی و مدیریتی به دنبال  جناحی تلقی نمودن این شرایط می باشند و حذف نیروهای اصول گرا از بدنه قدرت سیاسی را بر نمی تابند و چه بسا برخی از کانون های قدرت به دنبال حفظ این نیروها می باشند.

منطق رفتاری این گروه نوع تعلقات سیاسی است که در سطوح کلان و خرد قابل مشاهده است که این موضوع طبیعی است ؛ بازیگران دو خرده گفتمان اصلاح طلب و اصول گرا در یک منازعه گفتمانی تلاش می کنند تا نقاظ ضعف خرده گفتمان حاکم را برجسته سازند .   

-منتقدان قومیت گرا :

 بی منطق ترین نوع انتقاد ،انتقادهای بی پایه و اساسی است که با دامن زدن به مسائل قومی و یا جغرافیایی باشد ،برخی با تیترهایی همچون : هوای رامیان باز هم آفتابی شد ، انتصاب یک رامیانی دیگر (قوانلو رامیانی) در صنایع و معادن،(در هر استان 69 نهاد وجود دارد که تا به امروز تنها مهندس قوانلوبه عنوان مدیرکل منصوب شده است و اولین فرماندار رامیانی نیز در روزهای اخیر در رامیان معارفه شده است) و یا نیروهای شرق استان به دنبال حذف نیروهای غرب استان می باشند " و تیترهایی از این دست به دنبال القاء مسائل خاص در گلستان می باشند البته بخش عمده ای از این افراد به هر دلیل از وضع موجود راضی نیستند و سهمی از قدرت نبرده اند و به دنبال برجسته سازی مسائل بی اساس می باشند .

به نظر می رسد این گروه روش درستی را برای پیشبرد اهداف خود انتخاب نکرده اند و دامن زدن به این مسائل و طرح مسائل قومی بزرگترین خیانت در حق مردم استان می باشد .

 این گروه نیز به هر دلیل تلاش می کنند گرگانی ها و نیروهای غرب استان را تحریک نمایند و با نوعی شانتاژ جبهه های جدیدی علیه استاندار ایجاد نمایند بی شک راهی که اینان در پیش گرفته اند به ترکستان است و شاید بازهم به استان همجوار دوست و برادر ؟  

در پایان باید به این نکته توجه نمود که فصل الخطاب می بایست منافع استان گلستان باشد ؛تمامی جریان ها و گروههای سیاسی باید در راستای توسعه و رشد استان گام بردارند ،نماینده محترم ولی فقیه در استان ،استاندار و نمایندگان مجلس سه بازیگری هستند که باید با اجماع و همدلی در راستای تغییر چهره استان گلستان گام بردارند و از حاشیه سازی های بی اساس و منیت های سیاسی دست بردارند. ،البته باید به این نکته اشاره نمود که انتقاد سازنده ،توام با راهکار و برنامه در پیشرفت و توسعه استان می تواند تاثیرگذار باشد و هیچ عقل سلیمی مخالف انتقاد سازنده نیست.     

اگر پاشنه آشیل و کانون همگرایی نیروهای سیاسی منافع استان گلستان باشد می توان به آینده امیدوار بود اگر منافع کلان جایگزین منافع خرد شود ،اگر اصالت بر توسعه گلستان باشد نه منافع گروهی ،حزبی و سیاسی و قومی و اگر منافع بلند مدت جایگزین منافع کوتاه مدت شود می توان به آبادانی و توسعه استان امیدوار بود .

بی شک بازی های سیاسی فاقد اصالت است و آنچه اصالت دارد خدمت به مردم استان می باشد مردمی که در حمایت از نظام سیاسی از هیچ اقدامی فروگذار نکرده اند و همواره در کنار انقلاب و نظام جمهوری اسلامی بوده اند .

در پایان باید اشاره نمود که هر کارگزاری که از برای ساختار و نظام جمهوری اسلامی ایران فعالیت نماید و در مسیر نظام و انقلاب باشد باید مورد حمایت باشد . به امید توسعه گلستان که در شان مردم فهیم و غیور گلستان باشد.  نگارنده نه متعلق به جریان یا گروه سیاسی خاصی نیست و خود را متعلق به استان گلستان می داند و آرزوی توسعه مرز و بوم خود را دارد به امید آن روز.

                                        

نویسنده : دکتر عبدالرضا بای .عضو هیات علمی دانشگاه