چاپ صفحه

با آمدن ترامپ، چه کسی رئیس‌جمهور ایران می‌شود؟ / آیا طبل «نگذاشتند» توسط دولت روحانی به صدا در خواهد آمد؟!!

به گزارش پایگاه عدالت خواهان" آناجترامپ رئیس‌جمهور آمریکا شد و حالا عده‌ی زیادی در داخل کشور در پی آن‌اند تا نسبت سیاست خارجی رئیس‌جمهور جدید آمریکا با جمهوری اسلامی ایران را درک کنند.

الف. برخی معتقدند ترامپِ تاجر، همه چیز را با عینک اقتصادیِ «دو دوتا چهارتا» می‌بیند و از این رو می‌توان بر روی بده بستان ایران و آمریکا حساب باز کرد. بده بستانی که در دوران حضور اوباما که روحانی او را رئیس‌جمهور باهوش و مؤدب توصیف کرده بود، محقق نشد.

ب. دیگر ناظران بر این باورند که ترامپ، سیاست خصمانه‌ای را علیه جمهوری اسلامی ایران و گستره‌ی نفوذش در منطقه غرب آسیا به کار خواهد گرفت و از این رو اوضاع آینده‌ی ایران را وخیم توصیف کرده‌اند.

پ. بخش دیگری از تحلیل‌گران نیز بر این باورند که هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ، دو روی یک سکه‌اند و روی کار آمدنِ هر کدام از آنها، تأثیر چندانی بر روابط سیاسی تهران-واشنگتون ندارد.

حالا سری به داخل کشور می‌زنیم. آنچه می‌تواند به عنوان تأثیر پیروزی ترامپ بر سیاست داخلی ایران مورد بحث و مطالعه قرار گیرد، علی‌الحساب در چند نکته قابل تأمل است.

حدود دو ماه تا حضور رسمی ترامپ در کاخ سفید باقی مانده و اکنون این ترامپ است که باید مواضع خود را نسبت به اهداف راهبردی ایران اعلام کند. هر چند او پیش‌تر با حضور در لابی آیپک، به صهیونیست‌ها وعده داد که در کنار آن‌ها در برابر ایران و توافق هسته‌ای این کشور خواهد ایستاد.

با توجه به نزدیکی انتخابات ریاست جمهوری ایران، جناح‌ها و گروه‌های سیاسی منتظرند تا ببینند که ترامپ چگونه با دولت تدبیر و امید رفتار می‌کند تا بر اساس آن بتوانند بخشی از برنامه‌های انتخاباتی خود را جلو ببرند.

اگر ترامپ نتواند باب میل دولت‌مردان کنونی ایران رفتار کند، قطعا دو اتفاق قابل پیش‌بینی است:

یک. ترامپ می‌تواند بدون پاره‌کردن برجام، موانع زیادی را پیش پای مسیر اجرای آن ایجاد نماید. او قبل از آنکه یک سیاست‌مدار باشد، یک آدم اقتصادی است و به خوبی می‌تواند آنچه که دولت اوباما با انجام آنها، خلاف روح برجام رفتار می‌کرد را در مسیر اقتصادی تکرار کند.

در این شرایط، با توجه به واگرایی زیاد دولت یازدهم با افکار و اندیشه‌های ترامپ، قابل پیش‌بینی است که روحانی نتواند این‌بار نیز رئیس‌جمهور جدید آمریکا را «باهوش و مؤدب» بنامد و وزیر امور خارجه‌اش را به «ضیافت مذاکرات» با دولت آمریکا راهی کند. در چنین شرایطی، برجام با بن‌بست روبه‌رو شده و ادعای دیروز ظریف که گفته بود «هر رئیس‌جمهوری که در آمریکا بر سر کار بیاید باید به تعهداتش طبق برجام عمل کند» تا حدود زیادی زیر سؤال می‌رود؛ البته قطعا ترامپ هم به گونه‌ای رفتار خواهد کرد که اقداماتش ناقض جسم و جان برجام نباشد.

با این تفاسیر، منتقدان روحانی در داخل کشور جان تازه‌ای می‌گیرند. آن‌ها می‌توانند از لاک تنهایی خارج شده و ادعا کنند که هیچ کدام از دلواپسی‌های‌شان بی‌دلیل نبوده است. در این حالت، روحانی به شدت در موضع انفعالی قرار می‌گیرد و از تیم رسانه‌ایِ دولت می‌خواهد سریعاً وارد میدان شوند تا مقابل منتقدان داخلی بایستند.

بنابراین احتمال می‌رود تیم رسانه‌ای دولت یازدهم، وارد جنگ‌های روانی جدیدی شوند که محوریت همه‌ی آنها کوبیدن بر طبل «نگذاشتند» باشد. با این ترجیع‌بند که: «ما می‌خواستیم ایرانِ پسابرجام را آباد کنیم، اما تندروهای آمریکایی نگذاشتند!»

اگر چنین اتفاقاتی رخ بدهد، قطعا بازی جدیدی در کشور شروع می‌شود، منتقدان دولت مدعی می‌شوند که ما از اول، به مذاکرات خوش‌بین نبودیم و گفته بودیم که آمریکای خوب و آمریکا بد، ادعایی مضحک و مزخرف است؛ دولت نیز مدام تکرار می‌کند که اصل مذاکره عالی است اما تندروهای آمریکایی نگذاشتند کارمان را ادامه بدهیم.

قطعا هر گروهی که بتواند افکار عمومی را نسبت به واقعیات موجود اقناع کند، احتمال پیروزی‌اش در اردیبهشت‌ماه 96 بالا خواهد رفت. چرا که در این صورت، دیگر شعار «تعامل و مذاکره» جواب‌گو نیست و افکار عمومی در داخل کشور، به این شعار اعتماد نمی‌کنند.

اگر آمریکای پساترامپ روی خوشی به مذاکره با ایران نشان ندهد، محتمل است که سیاست درهای باز حامیان سبز و بنفش دولت یازدهم، با شکست سنگینی مواجه خواهد شد و از این رو کار برای روحانی دشوارتر می‌گردد.

شرایط کنونی برای اصلاح‌طلبان مانند برزخی است که نه راه به سوی بهشت دارد نه جهنم؛ اصلاح‌طلبان و اعتدالیون که به شدت دل به «هیلاریِ اعتدالی» بسته بودند، حالا با ترامپی مواجه‌اند که به قول خودشان اصلا قابل پیش‌بینی نیست و همین ویژگی ترامپ باعث شده تا آنها نتوانند برنامه‌های خود را برای چنین وضعیتی تنظیم و تدوین کنند و این «سرگردانی» سخت آزار دهنده است. به‌گونه‌ای که آنها باید از طرفی پاسخگوی این همه هزینه کردن بر روی سیاست‌هایی باشند که با آمدن ترامپ به گِل نشسته و از طرفی بتوانند خود را در فضای اجتماعی ترمیم کنند، ترمیمی که با ترفند «تکرار می‌کنم» و امثالهم نیز عملی نخواهد شد.

دو. باید دید که روحانی نسبت به شرایط جدید چه مواضعی اتخاذ می‌کند. او فهمیده که دوپینگ‌هایی نظیر قدم‌زدن، دست‌دادن و تماس تلفنی با مقامات آمریکایی نتیجه‌بخش نبوده و حالا بدن دولت به شدت درد می‌کند. دردی که در کنار بحران‌های اقتصادی یکی دو سال اخیر، موجب ایجاد رکود و تنبلی در جسم نیمه‌جان دولت شده است.

برخی ناظران بر این عقیده‌اند که عاقبتِ دولت یازدهم، دقیقا مانند عاقبت دولت دوم اصلاحات خواهد شد و روحانی و ظریف با دستان خودشان پلمب تأسیسات هسته‌ای را باز خواهند کرد. البته قطعا آنها برای چنین روزهایی نیز برنامه‌های خاص خودشان را با محوریت «دیدید نمی‌گذارند» خواهند داشت.

به نظر می‌آید با وقوع این اتفاقات، آنچه بیشتر از همیشه قابل اثبات است، پوک بودن شعار ارتباط با آمریکا است که با آمد و شد یک دولت، همه‌ی رشته‌های قانونی و بین‌المللی را پنبه می‌کند.

مردم، به‌خصوص آنهایی که با دریافت پیام تبریک نوروزی اوباما و رفتارهای ایران‌فریبانه‌اش درک درستی از سیاست‌ها و اهداف آمریکا نداشتند، بیش از گذشته آمریکا را خواهند شناخت و در می‌یابند که راه پیشرفت و توسعه نه از واشنگتون و پاریس و لندن می‌گذرد نه از مذاکره با کدخدایی که رعایایش ترامپ را برگزیده‌اند! این راه فقط و فقط از مسیر تکیه بر توان داخلی خواهد گذشت و بس!

 

 

برای آگاهی از آخرین اخبار و پیوستن به کانال تلگرامی «جدیدترین اخبار» اینجا کلیک کنید