چاپ صفحه

تدبیر برای «تغییر» انقلابی/ معیاری مرزبندی میان نیروهای انقلابی و ضدانقلاب

به گزارش پایگاه عدالت خواهان«پارس»- بسیاری از تحلیل‌گران سیاسی برای پردازش و تحلیل رخدادهای سیاسی کشور از رویکرد جناحی بهره می‌گیرند؛ از اواسط دهه 60 منازعات سیاسی با ابزاری تحلیلی تقسیم‌بندی دوقطبی «راست دربرابر چپ» و سپس در دهه 70 «اصولگرایی در برابر اصلاح‌طلبی» ظهور پیدا کرده است. به نظر می‌رسد که این نوع چارچوب تحلیلی در شرایط فعلی کشور توانایی بیان جامع کنش‌های سیاسی را برخوردار نیست. اگر با دید کلان‌نگر و نگاهِ جامع به تاکتیک و راهبرد جریان‌های سیاسی کشور بنگریم؛ می‌توانیم با کاربست روش تحلیلی دوقطبی «انقلابی/ ضدانقلابی» برون داد تحلیلی مناسبی را به دست بیاوریم؛ با توجه به اینکه انقلابی‌گرایی مفهومی مشکک است؛ «انقلابی بودن» دامنه وسیعی از افراد و سازمان‌های سیاسی را شامل می‌شود و در همین راستا با این زاویه دید بسترهای تصنعی رقابت جناحی و تصویرسازی اینکه یک جریان خاص نمایندگی نظام اسلامی را برعهده دارد؛ رنگ می‌بازد.

با اتخاذ این چارچوب تحلیلی، «انقلابی بودن» به منزله جهت‌گیری سیاسی به مثابه قطب‌نمای حرکت در سطوح مختلف با تمرکز بر ارزش‌ها و مبانی انقلاب اسلامی و هویت متناسب با آن معنایابی پیدا می‌کند و در گام بعدی صیانت از جهت‌گیری‌های اصلی انقلاب در مواجهه با رخدادهای داخلی و بین‌الملل شکل می‌گیرد؛ بنابراین شاخصه های انقلابی گرایی معیاری برای «شناخت» ماهیت کنشگران سیاسی است و در این میان هرچقدر ضریب عملکرد «عمل انقلابی» و «انقلابی‌گری متناسب با روحیه انقلابی» متناسب با شاخصه‌های گفتمانی آن باشد، به مرکز دایره گفتمان انقلاب اسلامی نزدیک‌تر خواهد شد. مولفه‌های اصلی ادبیات گفتمان انقلابی شامل «پایبندی به استقلال همه جانبه کشور»، «حساسیت در برابر دشمن»، «هدف‌گیری آرمان‌های انقلاب و همت بلند برای رسیدن به آن »، «تقوای دینی و سیاسی» و «پایبندی به مبانی و ارزش‌های اسلام و انقلاب » که از گفتارهای رهبرمعظم انقلاب اسلامی مستخرج شده است. در این سوی دیگر این قطبیت جبهه «ضدانقلاب» قرار دارد که در بستر آن «نظام سلطه» و «جریان غرب‌گرای داخل» قرار می‌گیرد و در تلاش برای زدن پایه‌‌های اصلی برنامه‌ی «نظام اسلامی» برای «پیشرفت کشور» هستند. این موارد جایابی افراد و طیف‌های سیاسی برای تحلیل رخدادهای سیاسی مهیا می‌کند و معیاری مرزبندی میان نیروهای انقلابی و ضدانقلاب تلقی می‌شود و در مقطع فعلی با کاربست این ابزار کنش‌های سیاسی افراد، سازمان‌های سیاسی و دولت‌ها را سنجید و متناسب با این نگرش کلان سیاسی با بهره‌گیری از متغیرهای «آرمان»، «اصول» و «واقعیت» برای وضعیت سیاسی فراروی جبهه انقلاب طرح‌ریزی کرد.

در این طرح‌ریزی برای ارتقا جایگاه جبهه انقلابی باید تحرکات جریان رقیب در کشور و سپس سطح جهانی را ملاک قرار داد؛

 هنگامی که نیروهای سیاسی جبهه انقلاب، شاهد حمله ویا تحریف مبانی و ارزش‌های انقلاب اسلامی و یا تساهل و تسامح در برابر پایبندی به آن، از سوی «جریان غرب‌گرای داخل» با استفاده از «اختلاف» و «نفوذ» و یا عدم موضع‌گیری در میان قطبیت «انقلاب و ضد انقلاب» از سوی کنشگران سیاسی باشند؛ باید برای تحقق اهداف خود ابتدا «هدایت‌گری سیاسی» را مدنظر داشته باشند و پس از آن تدبیر برای «تغییر» انقلابی در دستور کار قرار بدهند. مولفه‌های تغییر «انقلابی» در برابر «غرب باوران» داخلی به این صورت است که وحدت همه‌جانبه نیروهای انقلابی برای رسیدن به هدف اصلی که دور ساختن نیروهای سیاسی جریان غرب‌گرا از مناصب حکومتی است. از سوی دیگر نیروهای جبهه انقلاب در تغییر انقلابی مولفه‌های زیر را در نظر بگیرند: 1. روحیه انقلابی امنیت‌گرا است، در شرایطی که کشورهای اطراف در حال مبارزه با گروه‌های تروریست هستند،مردم کشورمان در امنیت کامل به سر می‌برند بنابراین کنش‌های تقابلی متناسب با آن باید در سطح کشور طرح‌ریزی گردد؛ که دوقطبی و شکاف اجتماعی برای سوء استفاده دشمن شکل نگیرد.2. جبهه انقلاب اخلاق‌گرا است، بنابراین برای تبیین «خسارت‌های محض» جریان غرب‌گرای داخلی برخلاف آنان به جای تهمت و هیاهوسازی به تبیین دقیق و با مدرک می‌پردازد 3. جدال میان جبهه انقلاب با جریان غرب‌گرای داخلی و نظام سلطه «موقتی» و «انتخاباتی» نیست؛ بنابراین جبهه انقلابی باید انضباط تشکیلات که باقدرت «ایمان» محکم‌ترین و قوی‌ترین انضباط‌هاست؛ حفظ کند.