به گزارش پایگاه عدالت خواهان"من و یک برگه دیگر از طرف دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی! این بار اما وقتی سردبیر روزنامه کلیتش را گفت، به خیالم به قصد جبران آن دادسرای ۲ سال پیش، اگر عذری نخواستهاند، لااقل تشکرکی از حقیر کردهاند! واقعا اینگونه فکر میکردم، چرا که به عینه داریم میبینیم بدعهدی یانکیها را، لغو نشدن همه یا حتی کلیت تحریمها را، فزونخواهی شیطان بزرگ در طلب سهم بیشتر را، امتداد دشمنی دشمن را و صدالبته غلط بودن مسیر این مردمان دستگاه دیپلماسی را، که با شعار «هیچ توافقی بدتر از عدم توافق نیست» بنشین که تحریمها لغو شود! و آیا مطالب ما، چیزی جز پیشبینی همین چیزها بود که امروز به وضوح داریم مشاهده میکنیم؟! لیکن شگفتا از خیالات خام، آنجا که سردبیر، برگه احضاریه را نشانم داد؛ «این بار رسما باید بروی دادگاه، آنهم کیفری!» به روی چشم حضرات شورای عالی امنیت ملی! در برابر قانون، گردنی داریم از مو باریکتر اما وقتی شواهد، صحت یادداشتهای من و ما را نشان میدهد، لاجرم حق افسوس را هم برای خود محفوظ میداریم که در این بلبشو، نخ دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، با آن همه کار سخت و برزمینمانده در حوزه خطیر «امنیت ملی» گیر کرده در سوزن یکلاقبایی چون راقم این سطور! باور بفرمایید همالان رفتم و ۴ متن مورد شکایت را مجددا مرور کردم! از قضا آنچه امروز شاهد آنیم، مسبب ایمان قلبی بیشتر و باور عینی فزونتر من به صحت یادداشتهای مد نظر شد، حتی بسی بیشتر از زمان نگارش آن یادداشتها، که «هستهای ملت و دیپلماسی دولت» عنوان یکیشان بود! و آیا فیالواقع جز این است که درون رآکتور هستهای ملت، حتی حاضر به ریختن سیمان هم شدند اما دیپلماسی سراسر اشتباه دولت اعتدال، منجر به لغو همه تحریمها، نه در روز امضای برجام شد، نه در روز اجرای برجام، و نه تا به امروز؟! براستی مقوله خطیر امنیت ملی، نیز شورای عالی امنیت ملی و دبیرخانه این شورا، گریبان من و ما را باید بچسبد یا حضراتی که صرف نظر از نقد خیرخواهانه منتقد مشفق، مسیر غلط دیپلماسی خود را تا آنجا پیش بردند که برسیم به امروز؟! که برسیم به جایی که شرط لغو تحریمها بشود خودتحریمی؟! که برسیم به جایی که شرط لغو تحریمهای دشمن بشود تحریم از ناحیه دولت خودمان؟! که برسیم به جایی که شرط لغو تحریمها بشود تحریم شیربچههای حافظ امنیت کشور؟! که برسیم به جایی که شرط لغو تحریمها بشود عدم تعصب سردار سلیمانی به بیرون نگهداشتن داعش در همان بیرون مرزها؟! که برسیم به جایی که شرط نفس کشیدن ما همانا مردن ما شود؟! عجبا که مخل امنیت و امنیت ملی فیالواقع همان توافقی است که رسما دارد برای متوقف کردن تروریستهای حرامی در خارج از خاک مقدس وطن، دبههای دلخواه دشمن را درمیآورد، آنوقت دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، ناظر بر مقوله «امنیت ملی» گریبان مرا باید بچسبد! لابد آن همه انگ جهنمی و تهمت بیسواد به منتقد، از طرف بعضیها بس نبود که علاوه بر دادسرا، به دادگاه هم حوالهمان میدهند! ضربه به امنیت ملی آنجاست که تو با بیتدبیری محض، گمان کنی قصه عمرسعد و گندم ری افسانه است! که گمان کنی چون تو سیمان ریختهای در قلب رآکتور خودکفایی، دشمن هم نرم میشود! که گمان کنی چون تو کوتاه آمدهای، دشمن وفای به عهد میکند! که گمان کنی «گشایش اقتصادی» نه از صراط مستقیم «اقتصاد مقاومتی» بلکه از راه بیراهه «سازش سیاسی» حاصل میشود! اوج ضرر و خسران برای «امنیت ملی» آیا همین نیست که براساس پسلرزههای برجام، شاهد این شرط از سوی دشمن بدکاره و بدعهد باشیم که اولا دلاورمردان ضامن امنیت کشور باید از طرف داخل هم تحریم شوند و ثانیا اصلا ایشان را چه به داعش؟! بینی و بینالله آیا خطری بزرگتر از این شرط هم برای امنیت ملی کشور متصور هست؟! در حیرتم از این اعتدال که تصور میکند مشکل ما با آمریکای جلاد از طریق ایمیل قابل حل است لیکن به ۴ تا متن چو من حقیری که میرسد، سالی دادسرا و سالی هم دادگاه کیفری! خود جانکری رسما دارد میگوید آمریکا به همه تعهداتش در برجام عمل کرده، آنوقت جناب روحانی مایه از قول شیطان میگذارد که وعده داده به تعهدات برزمینمانده جامه عمل بپوشاند! عجیب اعتدال مبارکی است! اصرار خود دشمن بر تمدید دشمنی است، ایشان اما مدعی میشود که نخیر! قول دوستی داده! و وفای به عهد! کدام وفا؟! کدام عهد؟! مگر قرار نبود در همان روز امضای برجام همه تحریمها بالمره لغو شود؟! و آیا جز این بود که ما همان روزها نوشتیم برجام ناظر بر لغو تحریمها توافق دقیقی نیست؟! و دست دشمن را برای سوءبرداشت باز میگذارد؟! و آیا جز این بود که ما همان روزها نوشتیم آمریکا حتی به همین هم عمل نمیکند؟! حالا ما شدیم بدمن قصه برجام؟! و ناقض امنیت ملی؟! وقتی با منتقدی که حتی زمان هم بر اثبات حرفش صحه گذاشته اینگونه برخورد میشود، فیالواقع این من و ما هستیم که باید پناه به خدا ببریم وقتی رسما بنا دارند دهانمان را ببندند! دهان فرزندان خمینی اما بسته نخواهد شد! ما بچههای صحیفه نور هستیم! ما هنوز خیلی مانده در انقلابی نوشتن حتی به گرد پای خمینی بتشکن برسیم! و فاش میگویم که اگر این حاشیهتراشیها نیت شوم ترساندن نیروهای انقلابی را در پی دارد، ترس ما از خداوند منان است و لاغیر! ما حتما به دادگاه خواهیم رفت اما با همان جملات صحیفه نور حضرت روحالله به دادگاه خواهیم رفت! ما حتما به دادگاه خواهیم رفت اما جای این تعجب بلندبالا را برای خود محفوظ خواهیم داشت که وقتی خود قاضیالقضات عزیز هم عینا همان هشدارها و همان تذکرات منتقد خیرخواه را مکرر در مکرر دارد به آقایان گوشزد میکند، کمی هضم این دادگاه رفتن برای ما سخت میشود! ما اما حتما به دادگاه خواهیم رفت چرا که عنصر انقلابی، نه از قانون فراری است و نه بیمی از مواجه شدن با موازین قانونی دارد! من با افتخار، کوچکترین فرد از آحاد این ملت واحدم، نه در شمار شرکای بعضیها، که با وجود این همه فیش نجومی، هنوز از معرفی حتی یک مدیر ویژهخوار به دستگاه قضایی امتناع کردهاند! اتفاقا آنچه به امنیت ملی و ذهنیات افکار عمومی آسیب میزند، یکی هم همین نوع خاص از اعتدال است که دولت محترم در شب پرداخت یارانه باید عزا بگیرد لیکن برای بذل و بخششهای ماهی ۲۰۰ میلیونی، هم ردیف قانونی داشته باشد، هم ردیف بودجه! به ملت که میرسد خزانه خالی اما به دردانهها که میرسد خزانه پر! آری! لطمه به «امنیت ملی» یکی هم ناشی از همین چیزهاست که امنیت را از فکر و ذکر مردم سلب میکند! همان مردمی که نمیدانند وعده آقای رئیس کابینه مبنی بر عدم خط قرمز در دولت اعتدال در مواجهه با مفاسد اقتصادی را باور کنند یا اینکه قوه مجریه حتی یک نفر را متاثر از پرونده فیشهای نجومی به قوه قضائیه معرفی نکرده است! هان ای اعضای محترم شورای عالی امنیت ملی! من از کوچههای چند شهید داده جنوب شهر با شما سخن میگویم! از میان مردم آشنا! جایی حوالی خط راهآهن! نمردیم و خدشه خودمان بر «امنیت ملی» را هم دیدیم! نمیدانستیم اگر بگوییم آب خوردن این مردم گره بر زلف «سلام بر حسین» خورده، نه تحریم، شکایت از ما میشود! لیکن اگر میدانستیم باز هم میگفتیم و باز هم مینوشتیم که درس کربلا یعنی اولا «مرگ با عزت بهتر از زندگی بیحسین است» و ثانیا «زندگی بیحسین، تو را به ملک ری نمیرساند»! چه طرفه حکایتی! بدعهدی را اوباما و جانکری کردهاند، تصور اصلاح دشمن را روحانی و ظریف، آنوقت من و مدیرمسول «وطن امروز» باید برویم دادگاه! «حاجکاظم» و «عباس» که فیلم بود اما سهم من همین برگه احضاریه بود که دادید! سپاس!