به گزارش پایگاه عدالت خواهان"بررسی زمینههای پیدایش قیام امام حسین(ع) و شهادت جانگداز حضرت از جمله موضوعاتی است که لازم است نسبت به آن دقت نظر فراوانی داشت، زیرا عدم عبرت از ماجراهای عظیم تاریخ بشریت، زمینه را برای ایجاد فتنههای بزرگ بعدی فراهم میکند که این مسأله در سالیان اخیر مورد توجه مقام معظم رهبری قرار گرفت.
رهبر انقلاب با همین نگرش طی دو سخنرانی خود در سال 75 در دیدار فرماندهان لشکر 27 محمد رسولالله (ص) و سال 77 در خطبه نماز جمعه تهران موضوع عبرتهای عاشورا را مورد بررسی قرار دادند که لزوم بازخوانی مجدد سخنان معظم له در این زمانه بسیار حس میشود. مجموع این دو سخنرانی در کتابی به نام عبرتهای عاشورا نیز به زینت چاپ رسید.
ایشان عبرتگیری از عاشورا را چنین تصویر میکنند: «عاشورا به غیر از درس، یک صحنه عبرت است. باید انسان در این صحنه نگاه کند تا عبرت بگیرد. یعنی چه عبرت بگیرد؟ یعنی خود را با آن وضعیت مقایسه کند، بفهمد در چه حال و وضعیتی است، چه چیز او را تهدید میکند و چه چیز برای او لازم است؛ این را عبرت میگویند، یعنی شما از جادهای عبور کردید، یک اتومبیلی را دیدید که واژگون شده یا تصادف کرده و آسیب دیده است، مچاله شده و سرنشینانش نابود شدهاند، میایستید و نگاه میکنید، برای اینکه عبرت بگیرید. معلوم شود که چه جور سرعت و حرکتی، چه جور رانندگیای به این وضعیت منتهی میشود. این هم نوع دیگری درس است. اما درس از راه عبرتگیری». (سخنرانی 22/4/71)
همچنین معظم له در سخنرانی سال 77 نماز جمعه تهران، مباحث عاشورا را اینطور دستهبندی کردند: «در مباحث مربوط به عاشورا سه بحث عمده وجود دارد: یکی بحث علل و انگیزههای قیام امام حسین علیهالسلام است ... بحث دوم بحث درسهای عاشورا است ... بحث سوم درباره عبرتهای عاشورا است ... بحث عبرتهای عاشورا مخصوص زمانی است که اسلام حاکمیت داشته باشد. حداقل این است که بگوییم عمدهی این بحث مخصوص به این زمان است، یعنی زمان ما و کشور ما، که عبرت بگیریم».
مقام معظم رهبری در مجموع این دو سخنرانی با نگاهی عبرتی به عوامل پیدایش شهادت امام حسین(ع) مردم و مسئولین را از رفتارهای تجملاتی بر حذر میدارند چرا که از مهمترین عوامل شهادت حضرت را روحیه و خصلت اشرافیگری، گرایش به اموال حرام و بها دادن به عناصر ضد دینی و به انزوا کشاندن نیروهای مؤمن معرفی کردند و در بخشی از سخنان خود فرمودند: «اگر ارزشها را از دست دادیم چه؟ اگر روحیه بسیجی را از دست دادیم چه؟ اگر به جای توجه به تکلیف و وظیفه و آرمان الهی، به فکر تجملات شخصی خودمان افتادیم چه؟ اگر جوان بسیجی، مؤمن و با اخلاص را ـ که هیچ نمیخواهد جز اینکه یک میدانی باشد که در راه خدا مجاهدت کند ـ در انزوا انداختیم و آن آدم پُر رویِ افزونخواه پرتوقع بیصفایی معنویت را مسلط کردیم چه؟ همه چیز دگرگون خواهد شد. اگر در صدر اسلام بین رحلت نبیاکرم(ص) و شهادت جگرگوشهاش، پنجاه سال فاصله پیدا کرد، در روزگار ما ممکن است این فاصله خیلی سریعتر بشود و زودتر از این حرفها فضیلتها و صاحبان فضائل ما به مذبح بروند. باید نگذاریم. در مقابل انحرافی که ممکن است دشمن بر ما تحمیل بکند باید بایستیم. پس عبرتگیری از عاشورا این است. نگذاریم روح انقلاب و فرزندان انقلاب در جامعه منزوی بشود».