چاپ صفحه

ماجرای وحدت راهبردی مجمع روحانیون و جریان منتظری / چرا "جریان چپ" از امام‌ در مقابل منتظری دفاع نمی‌کنند؟

به گزارش پایگاه عدالت خواهان"مرداد و شهریور 78 روزهای داغ جدال بین خط امامی‌ها و بیت آیت‌الله منتظری بود. احمد و سعید منتظری فرزندان آیت‌الله در یک طرف و مهدی کروبی، محتشمی‌پور و موسسه تنظیم و نشر آثار امام هم در طرف دیگر مشغول تبادل نامه‌ و جوابیه بودند. کروبی در نامه‌اش به احمد منتظری از نقل قول شهیدمطهری رونمایی می‌کرد که پس از پیروزی انقلاب گفته بود «من از این قهدریجانی‌های اطراف آقای منتظری برای ایشان نگرانم» و فرزند آیت‌الله هم با گلایه از «لحن غیردوستانه که مناسب مواضع اصلاح‌طلبانه» او نیست، از «طرح مباحث کهنه و تکراری چون سیدمهدی هاشمی» انتقاد می‌کرد.

طبیعی بود که پس از رجزخوانی فرزندان منتظری، بغضِ مقدسِ چپ‌های خط امامی از قائم مقامِ معزولِ امام فوران کند و لحنِ قاطع و گزنده‌ی معروفشان  مجددا گریبانگیر بیت منتظری شود. اما چه اتفاقی افتاد که مجمع روحانیون که روزگاری تریبون‌دار انقلابی‌ترین مواضع علیه منتظری بودند درکنار او قرار گرفتند؟

 

چپ‌های خط امامی پس از امام

جریان چپ پس از رحلت امام تا سال‌ها به انزوای سیاسی رفت. چپ‌ها که آن‌زمان تنها در قالب مجمع روحانیون مبارز متشکل بودند؛ در دو  انتخابات مجلس خبرگان در مهرماه 69 و مجلس چهارم در فروردین 71 ناکام شدند. انتصاب آیت‌الله یزدی توسط رهبرانقلاب به ریاست قوه قضائیه هم این نهاد مهم را که در ایام حیات امام‌(ره) در قبضه قدرتشان بود از دستشان خارج کرد. از بهمن‌ماه سال 69 روزنامه سلام به مدیرمسئولی خوئینی‌ها و برای مدت کوتاهی نشریه بیان با مدیریت محتشمی‌پور به روی دکه رفتند تا تنها تریبون چپ‌ها باشند.

 

سالهای ابتدایی دهه هفتاد که آیت‌الله منتظری با اظهارنظرهای گاه و بیگاه خود می‌کوشید مجددا خود را در عرصه سیاسی کشور مطرح کند، با موضع‌گیری اطرافیان امام و بیت‌ ایشان روبرو می‌شد. منتظری و یارانش بیت امام را دشمن خونین خود می‌پنداشتند چرا که آنها را عامل بدبینی امام به منتظری می‌دانستند؛ از سوی دیگر بیت امام هم، بیت منتظری را کانون فتنه می‌دانست که باعث جدایی قائم‌مقام‌رهبری از نظام و انقلاب شده است. به همین خاطر بود که در سالهای ابتدایی دهه هفتاد، هرگاه آیت‌الله منتظری دست از پا خطا میکرد با واکنش شدید خط ‌امامی‌ها روبرو می‌شد.

انتخابات ریاست‌جمهوری خرداد76 همه معادلات را تغییر داد. پیروزی چپ‌های دهه شصت- که دیگر لقب اصلاح‌طلب را برای خود برگزیده بودند- آنها را از فرشِ سیاست به عرشِ قدرت برگرداند. اما دوقطبی جریان‌های سیاسی هنوز تغییر چندانی نکرده بود و برای اصلاح‌طلبان همچنان راست‌های دهه شصت -که اصلاح‌طلبان دوست داشتند آنها را محافظه‌کار بنامند- مهمترین رقیب به شمار می‌آمدند.

 

محتشمی‌پور خطاب به منتظری: بیت خود را از تفاله‌های باند سیدمهدی پاک کنید/ کروبی به احمد منتظری: باند سیدمهدی شما را نفوذی حزب جمهوری می‌دانستند

اما مرداد و شهریور78 دوقطبی خط امام- منتظری مجددا داغ شد و خط‌ امامی‌های همیشه خشمگین از منتظری، قلم بدست گرفتند تا از حریم امام دفاع کنند. کروبی دبیرکل مجمع روحانیون مبارز اولین نفری بود که قلم بدست گرفت و احمد منتظری را خطاب قرار داد. رد و بدل شدن چندنامه بین طرفین ادامه یافت. روزنامه‌های زنجیره‌ای که همیشه از کاه، کوه می‌ساختند، ترجیح دادند تماشاگر باشند و فقط به نقل معمولی اخبار این نامه‌ها بسنده کنند.

کروبی در یکی از نامه‌های خود خطاب به فرزند منتظری با اشاره به اینکه در صورت سوء‌استفاده برخی‌ها «بسیاری از آفرینندگان حماسه دوم خرداد که از عاشقان و دلباختگان به امام هستند کوچکترین نسبت ناروا به امام را تحمل نمی‌کنند» نوشت: «درست است که امروز، دوره جامعه مدنی است. اما جامعه مدنی برای همه است، جامعه مدنی سال‌های 67-60 نیست که شخص ایشان یکطرفه هرچه می‌خواهد بگوید اما دیگران به علت جایگاه خاصی که دارد حرمت نگه دارند و عکس‌العمل نشان ندهند. اگر قرار است نسبت به امام حرمت‌شکنی شود و برای توجیه عملکرد اشتباه و غلط جمعی،‌ امام مورد اتهامات دروغ و خلاف واقع قرار گیرد، تردید نداشته باشید که بسیاری از واقعیت‌ها و جریان‌هایی که تا امروز بازگو نشده است گفته خواهد شد.»

کروبی همچنین به احمد منتظری برخورد باند سیدمهدی هاشمی با او را یادآور شد و نوشت: ‌«واقیت آن است که آنان شما را از بیت کنار گذاشته و طرد کرده بودند. شما را نفوذی جناح راست حزب جمهوری اسلامی می‌دانستند و علیه شما تبلیغات می‌کردند که چون داماد آیت‌الله ربانی املشی هستید از طرف آنان ماموریت دارید که از جند و چون کارهای بیت آگاهی پیدا کنید و گزارش کنید.»

پس از آن احمد نوبت سعید-فرزند دیگر منتظری- بود که در روزهای ابتدایی شهریور دست به قلم ببرد و به از لحن و محتوای نامه او به برادرش انتقادی گزنده کند.

 پس از این نامه، این‌بار محتشمی‌پور به حمایت از امام وارد میدان شده و در نامه‌ای سرگشاده صریح و قاطعانه خطاب به آیت‌الله منتظری نوشت: «متاسفانه نامه‌های تنطیمی بیت شما،‌ بی‌شرمانه حیثیت، عزت و شرف اسلامی و ملی ایران و امام را نشانه رفته است.»

 

محتشمی‌پور با اشاره به سیطره جریان مهدی هاشمی بر بیت منتظری در دهه شصت با طعنه می‌نویسد «حضرت آقای منتظری! اگر شما راست گفته و می‌گویید که نظر امام را بر نظر خود مقدم دانسته و اطاعت از امام را بر خود فرض می‌دانید، بعد از اشاعه این همه دروغ و ناسزاگویی به شخص امام و یارانش، بیایید و این تفاله‌های باند سیدمهدی را از دور خود برانید و به فرزندانتان ادب بیاموزید...حضرت آیت‌الله منتظری! گاهی با خود می‌اندیشم که ای کاش شهیدمحمدمنتظری زنده بود و با هوشمندی و ذکاوتی که داشت، بیت شما را از وجود خناسان پاک می‌کرد و برادرانش که در کوران مبارزات کودک بودن و امروز ناتوان ذهنی و سیاسی هستند را سرپرستی می‌نمود. گرچه سیاست‌بازان حرفه‌ای ممکن بود دست به کار شوند و با استفاده از همان سادگی شما همان خیانتی را که در سال اول انقلاب کردند و شما را وادار کردند که شهیدمحمد را دیوانه قلمداد کنید، اگر او اکنون زنده می‌بود نیز مانع پالایش محیط اطراف شما توسط ایشان می‌شدند.»

 

موسسه نشر و تنظیم آثار امام در پاسخ به نامه سعید منتظری جوابیه منتشر می‌کند. جالب آنکه این جوابیه با اشاره‌ای کوتاه به جنایات باند مهدی هاشمی و اسناد و مدارک و شواهد بسیار در باب برکناری منتظری؛ به جای دفاع از امام؛  لطمه «طرح اینگونه مسائل انحرافی»‌را «ایجاد بحران‌های کاذب و سنگ‌اندازی در مسیر اجرای سیاست توسعه ‌سیاسی و اقتصادی کشور که از سوی دولت محبوب آقای خاتمی تعقیب می‌شود و مورد تاکید مقام معظم‌رهبری قرار دارد» معرفی می‌کند.

 

 

سلام بر قدرت؛ خداحافظی با دفاع از امام

وقتی این جدالِ قلمی داشت آخرین مراحل خود را در شهریورماه پشت سر می‌گذاشت، مطلبی در یکی از روزنامه‌های زنجیره‌ای منتشر شد که از زاویه‌ای متفاوت اتفاقات دوماه گذشته را تحلیل‌کرده بود. «رادیکال‌ها علیه رادیکال‌ها» تیتر مطلبی بود که 12 شهریورماه بر صفحه یک روزنامه نشاط جا خوش کرده بود.

 

 

چرا

 محمد قوچانی ستون نویس تازه‌کار زنجیره‌ای‌ها - که بعدها با نزدیکی به جریان کارگزاران سردبیر ثابت نشریاتِ آنها شد- در این مطلب با نگاهی عاری از گفتمان و تنها با دغدغه های جناحی و سیاسی، درگیرشدن چپ‌های خط ‌امامی با جریان منتظری پس از رحلت امام را را بازی جناح راست برای حذف دوجریان رقیب-یعنی منتظری و چپ‌ها- دانست و نوشت: «تنها زمانی تلاش محافظه‌کاران (کسانی که هیچگاه در ده سال از رهبری امام‌خمینی به گرایش غالب در جمهوری اسلامی بدل نشدند) در حذف رادیکال‌ها به نتیجه رسید که شکافی در درون این جناح شکل گرفت و مردانی از هردو جریان به حذف یکدیگر مشغول شدند. در اینجا بود که تلاش محافظه‌کاران و سکوت میانه‌روها آنان را به مردان پیروز میدان بدل ساخت. در حالی که روحانیون عالی‌رتبه جناح رادیکال سرگرم نامه‌نگاری علیه آیت‌الله منتظری بودند محافظه‌کاران برای فتح مجلس چهارم برنامه ریزی می‌کردند»

او درگیری کروبی و محتشمی‌پور با باند منتظری در دوماه گذشته را نیز تداوم همین اشتباه عنوان کرده و گفته بود «با وجود اینکه هنوز صدای گوشخراش سقوط آنان از نردبان قدرت در پایه‌ی دهه 60 در گوشها طنین انداز است که یکبار دیگر اعضای مجمع روحانیون مبارز پرچم‌دار دفاع از برکناری آیت‌الله منتظری می‌شوند. در حالی که محافظه‌کاران همچنان زیرکانه در حال جمع‌کردن امتیازات به نفع خود هستند، بازی با حاصل جمع صفر رادیکال‌ها تنها یک برنده دارد و ان برنده کسی جز جناح محافظه‌کار نیست.»

چرا

 

او در نهایت توصیه می‌کند که به خاطر حفظ قدرت؛ این بازی باید توسط طرفین خصوصا چپ‌ها تمام شود، چرا که برنده‌اش جناح رقیب است. او با یادآوری این ضرب‌المثل «عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده نمی‌شود» سیره افرادی مثل خوئینی‌ها و خاتمی را به کروبی و محتشمی و حمید انصاری یادآور می‌شود که «در مرزبندی با آیت‌الله منتظری اصرار نداشته‌اند.» و می‎نویسد «شاید لازم باشد یک بار دیگر رقیبانی را که در آن سوی خط ایستاده‌اند به آنها نشان داد؛ و این کار دشواری نیست. هر زمانی که روزنامه‌های محافظه‌کار شخصا ایشان را در صدر صفحات خود قرار دادند باید دانست که سود بازی به جیب بازیگردان‌ها می‌رود، ‌نه بازیگران. قطعا پاسخ به این پرسش که بازی گردان‌ها ازچه جناحی هستند برای اعضای مجمع روحانیون دشوار نیست.»

وحدت تاکتیکی؛ آغاز رفاقت‌ها

مهم نیست نویسنده‌ی تازه‌کارِ آن روزهای روزنامه‌ی نشاط از چه کسی خط گرفته و آن مطلب را نوشته است. اما آنچه در سالهای بعد در عمل اتفاق می‌افتد همان الگوی مطلوبی است که روزنامه نشاط تجویز کرده بود.

طی سالهای بعد دشمنیِ خونینِ اصلاح‌طلبان به رفاقت صمیمی و حول «دشمن مشترک» تبدیل می‌شود. به این ترتیب آن طیف از جریان اصلاحات که طی سالهای قبل در برابر آیت‌الله منتظری و اطرافیانش قرار داشت با نادیده‌گرفتن طردشدن او توسط امام، در کنار او قرار گرفت و به تجلیل از او پرداخت. حتی چهره‎‌ای مثل عبدالله نوری که پس از عزل منتظری توسط امام دیوار حائل بیت او را با بولدوزر خراب کرده بود، به ترویج و تجلیل از او پرداخت و به همین خاطر دادگاهی شد و نمایندگان اصلاح‌طلب مجلس ششم به دیدار او رفتند.

 

اشتراک در اهداف سیاسی باعث شد جریان حول آیت‌الله منتظری و بیت او، تعدادی از روحانیون هوادار او که در مجمع محققین و مدرسین جمع شده بودند، مجمع روحانیون مبارز و چپ های خط امامی دوآتشه دهه 60 به وحدت استراتژیک برسند و با فراموش کردن گذشته، با هم همکاری کنند.

 کروبی که سال 78 تند و گزنده از منتظری می‌خواست بیتش را از تفاله‌های باند سیدمهدی پاک کند؛ حزب متوبعش- اعتماد ملی- در انتخابات سال 88 به خبرسازی برای حمایت منتظری از او پرداخت. کروبی هم در نطق انتخاباتی‌اش در دانشگاه محقق اردبیلی اعلام کرد « حمایت‌ آیت‌الله منتظری از بنده در انتخابات ریاست‌جمهوری را یک افتخار برای خود می‌دانم و از این مسئله خشنودم.»

کم کم مواضع پرشور و حرارت بیت و موسسه نشر و تنظیم آثار امام هم فروکش کرد و در برابرهجمه‌های گاه و بیگاه جریان منتظری به صدور بیانیه‌ یا مصاحبه‌ای ساده اکتفا شد. از حسن خمینی که سالهای دهه هفتاد جوان‌تر بود و در سال 79 علیه منتظری موضع گرفته بود، موضعی علیه جریان منتظری دیده نشد.

دشمن مشترک که گاهی نامش «راست»، گاهی «محافظه‌کار»، گاهی «اصولگرا» ولی در واقع جریان ارزشی حزب‌الله و انقلابیون بود توانسته بود سرِ زخمِ سال 68 را موقتا ببندد. خط‌ امامی‌ها و منتظری‌چی‌ها حالا با هم علیه آنچه «تندروها، افراطیون و محافظه‌کاران» لقب داده بودند موضع می‌گرفتند.

خط‌ امامی‌های آنتی‌منتظری کم‌کم در جلسات ختم و ترحیم در کنار بیت و فرزندان منتظری هم  دیده ‌شدند و عکس گرفتند.

این هم‌پیمانی همچنان ادامه یافت و به طور خاص در سال 88 هم پررنگ تر شد و با طرح دروغ تقلب، خط امامی‌های دهه60 و اصلاحاتیان دهه 70؛ منتظری را به عنوان پدر معنوی جریان فتنه به رسمیت شناختند، برای فوتش در آذر88 داغدار شدند و سالهای پس از آن هم با چاپ ویژه‌نامه های متعدد به تجلیل از او پرداختند. مراسم تشییع منتظری تبدیل به بزرگ‌ترین گردهمایی متحدان استراتژیک دو دهه گذشته شد که  کروبی؛ محتشمی‌پور، هادی خامنه‌ای؛ محمدرضا خاتمی و همه ی چپهای خط‌امامی دهه شصت و اصلاح‌طلبان دهه هفتاد در آن حاضر شدند. کم‌کم در سالگرد فوت منتظری عکسش روی جلد نشریات اصلاح‌طلب نشست و ویژه‌نامه‌های تمجیدآمیزشان از او روی دکه رفت.

فوت پدرسیدسراج‌الدین موسوی از اعضای دفتر امام در مهرماه 90 هم به یکی از نقاط اشتراکی تبدیل شد که باعث شد در اقدامی بی‎سابقه، یادگاران امام در کنار سیدهادی هاشمی-بدنام‌ترین عضو دفتر منتظری- نشسته و عکس بگیرند. همچنین در تصاویر منتشرشده از نماز میت این مراسم، سیدهادی هاشمی در صف اول به امامت حسن خمینی ایستاده است!  سایت موسسه نشر و تنظیم آثار امام-جماران- نیز در خبر این مراسم نوشت: «به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، در این مراسم که با اقامه نماز توسط یادگار امام همراه بود، آیت الله موسوی خوئینی ها، حجج الاسلام سیدعلی و سید یاسر خمینی، هاشمی و رحمانی و سعید منتظری نیز حضور داشتند.»

چرا

مهرماه سال91 روزنامه آرمان از سفر مشترک هادی‌خامنه‌ای دبیر کل مجمع نیروهای خط امام و علی اکبر محتشمی‌پور عضو برجسته مجمع روحانیون مبارز به همراه اعضای سازمان جوانان ودانشجویان مجمع نیرو‌های خط امام به قم و دیدار با برخی مراجع و علما و احمد منتظری به نمایندگی از بیت منتظری خبر داد.

امام و خط امام؛ وجه‌المصالحه سیاسی‌کاری جریانات مدعی خط امام

متاسفانه باید گفت اتحاد این دو جریان به خاطر مصالح سیاسی، آسیب‌های مهمی هم در معرفی ناقض امام و تحریف تاریخ انقلاب بوجود آورده است. به عنوان مثال موسسه تنظیم و نشر آثار امام طی اقدامی عجیب سالهاست «رنجنامه مرحوم حاج‌احمدخمینی خطاب به آیت‌الله منتظری» که در 9/2/1368 نوشته شده را چاپ نکرده و حتی این نامه مهم و تاریخی در فروشگاه‌های این موسسه و غرفه‌های آن در نمایشگاه کتاب نیز عرضه نمی‌شود.

 

گفتنی است آیت‌الله منتظری و تاریخ‌سازان اطراف او با جعل خاطرات و برخی نقل قول‌ها  علاوه بر مخدوش جلوه دادن محتوای این سند مهم تاریخی، کوشیده‌اند این نکته را القاء کنند که مرحوم حاج‌احمدآقا پس از فوت امام  از برخورد با آیت‌الله منتظری پشیمان شده بود؛ و این مساله را به برخی شخصیت‌های پیرامون حاج‌احمدآقا – که از قضا در زمره همپیمانان استراتژیک دهه اخیر آیت‌الله منتظری هستند- نظیر سید سراج‌الدین موسوی منسوب می‌کنند.

 مساله‌ای که نه تنها با واکنشی از جانب منسوبین به بیت امام و موسسه تنظیم و نشر همراه نبوده؛ بلکه متاسفانه عدم چاپ و توزیع رنجنامه مرحوم حاج‌احمدآقا توسط این موسسه راه را برای سوءاستفاده معاندان خط امام و یادگار ایشان و شایعه‌سازان هموارتر کرده است.

 
منبع: فارس
 

 

برای آگاهی از آخرین اخبار و پیوستن به کانال تلگرامی «جدیدترین اخبار» اینجا کلیک کنید