پایگاه عدالت خواهان#در قرآن ميفرمايد: «لا تؤتوا السفهاء اموالكم الذي جعل الله لكم قياما». زمام امور مالي را چه در سطح خانواده و چه در سطع جامعه، به دست سفيهان ندهيد. سفيه در اينجا به معني «بيعقل» نيست؛ به معني كسي است كه كاردان نباشد. همان اسلامي كه ميگويد شرابخواري حرام است، همان اسلام ميگويد حرام است كه مديريت اقتصادي خانواده و جامعه را به دست كساني بدهيد كه نميتوانند كار كنند. چون جامعهاي كه اقتصاد و معاش آن مشكل دارد، به زانو درخواهد آمد و چنين جامعهاي، جامعه ايدهآل ديني نيست.
حضرت امير(ع) فرمود: هر كس در حكومت اسلامي، مسئوليتي بپذيرد، در حالي كه ميداند افراد ديگر از او شايستهتر هستند، خائن است. چطور ممكن است كه حكومت يك خائن در اسلام مشروع باشد؟
روايتي هم از امام حسن(ع) داريم كه سفيه را معني ميكند. فرمود، سفيه در اينجا شخصي است كه در مديريت اقتصادي، احمق باشد و نميداند درآمد و هزينه چيست. اموال را تضعيف ميكند و آنها را در جاي خود خرج نميكند.
مشروعيت آن دولت مذهبي ضعيف كه به نام مذهب بر مردم حكومت ميكند، اما در عمل ضعف دارد، به اعتبار همين آيات و روايات، زير سؤال ميرود. اگر نظام ديني، براي تطبيق فلسفي با مشروعيت ديني يك گام برميدارد، بايد يك گام هم براي تطبيق عيني با اين مشروعيت؛ يعني كارآمدي و انجام وظيفه درست براي مردم بردارد، چراكه مشروعيت انتصابي الهي كه ما بدان معتقد هستيم، مشروط به اداي تكاليفي است كه شارع بر عهده حاكمان قرار داده است.
حضرت به مالك اشتر ميفرمايند: «انّ للوالي خاصة و بطانة فيهم استئثار و تطاول»، خواه ناخواه حاكمي كه مسئوليتي را در حكومت اسلامي قبول ميكند، دوستان، خويشاوندان و باند و حزبي دارد. اينان كمكم خصلت ويژهطلبي پيدا خواهند كرد و گمان ميكنند از اين به بعد با بقيه مردم فرق دارند. ايشان ميفرمايند: اين ذهنيت به طور طبيعي در انسانهايي كه تربيت نشدهاند، وجود دارد. برخي ميخواهند تو را دور بزنند. با خويشان تو شركتهاي پوششي تشكيل ميدهند، ظاهر آن نيز قانوني است كه ما با هم شريك شدهايم و ميخواهيم يك معامله سنگين انجام دهيم.
امام(ع) فرمودند، مراقب اين تاكتيكها باش، هيچ كاري كه زحمت آن به دوش مردم و منافع آن براي نزديكان تو باشد، انجام مده. در حقوق عمومي كه همه مردم در آن مساوي هستند، مراقب باش كه خود و نزديكانت را بر بقيه مردم مقدم نشماري. در مسئله حكومت، نسبت به خود، خويشاوندان، حزب و دوستان خود، حسنظن نداشته باش، ولي به مردم، حسنظن داشته باش. با حكومت و كساني كه در اطراف تو هستند، با دقت برخورد كن. مردم اوضاع را ميبينند و جلوي چشمان مردم اين اتفاقات ميافتد، نگو مردم نميفهمند، ممكن است صداي اعتراض آنان موقتا درنيايد، اما به زودي بلند خواهد شد و پردهها كنار خواهد رفت؛ يعني اگر مسئول خطاكار از خدا هم نميترسد، به خاطر دنياي خود هم كه شده، بايد از مردم خجالت بكشد.
حضرت ميفرمايند، پارتيبازي و باندبازي و تبارگرايي در حكومت، محاربه با دين است. اميرالمؤمنين(ع)، علاوه بر افرادي كه اسلحه برميدارند و عليه حكومت اسلامي ميجنگند و امنيت عمومي را بر هم ميزنند، كساني را كه در حكومت اسلامي، مسئوليت دارند و رانتخواري و سوءاستفاده شخصي و قبيلهاي ميكنند، محارب ميخواند. حضرت امير دستكم دو جا در نامه مالك اشتر ميفرمايد: اينان با خدا و رسول خدا اعلام جنگ كردهاند و محارب هستند. ميفرمايد: «انصف الله و انصف الناس»؛ با خدا و مردم انصاف داشته باش. خود و خويشانت و آنان كه در باند و حزب تو هستند، سوءاستفاده نكنيد، در غير اين صورت، عادل نيستي و ستم كردهاي و هر كس كه به مردم ستم كند، گذشته از مردم كه دشمن او ميشوند، خود خداوند دشمن اوست. پس كسي كه در حكومت ديني، سوءاستفاده كند، روبهروي دين، شمشير كشيده است. هيچ چيز به اندازه ظلم اجتماعي و حكومتي، اوضاع را خراب و خشم خدا را نازل نميكند.
در حكومت اسلامي حاكمان بايد بدانند كه تحت نظارت مردم هستند و بر مردم هم واجب است كه امر به معروف و نهي از منكر كنند. امر به معروف و نهي از منكر، يك سيستم نظارت و اصلاحات دايمي است. تا وقتي يك بيعدالتي، فساد و رانت، در جامعه در حكومت وجود دارد، امر به معروف و نهي از منكر بر همه مردم واجب است.
امام حسن(ع) فرمودند: وظيفه مردم است كه اگر ديدند حاكمان به حقالله و حقالناس، درست عمل نميكنند، صدايشان را بلند كنند و در برابر مسئولان حكومت بايستند. اين عين عبارت امام حسن(ع) است. پس نظارت مردم و انتقاد مردم، نه فقط در حكومت اسلامي جايز، بلكه واجب و جزو فلسفه سياسي حكومت اسلامي است. من معتقدم و قبول دارم كه نهادهاي مردمي براي نظارت بر حاكمان و نقد آنان بايد حتما تقويت شوند، اسم آن را ميخواهيد بگذاريد جامعه مدني، ميخواهيد بگذاريد نهادهاي حايل بين دولت و مردم، يا هر چيز ديگر. بحث بر سر اسم نداريم. آنچه مهم است، اهداف و روشهاست.
براي اجراي اين حكم الهي كه عبارت است از نظارت مردم بر حاكمان و نقد حاكمان و به تعبير امام حسن مجتبي(ع)، بالا بردن صدا و چشم در چشم حاكمان انداختن. بايد تريبونها، نهادها و جايگاههايي به وجود بيايد تا اين امر اسلامي تضمين شود. در دوران جنگ البته اين موارد را نميشد درست مطرح نمود و نميشد باب اعتراضات وسيع به دولت را باز كرد. چون مسائل اصلي در خطر بود. ولي من معتقدم پس از جنگ بايد راهكارهايي براي انتقاد از مسئولان و دولتمردان به وجود ميآمد و به اندازه كافي به وجود نيامد. بايد مكانيزمي به وجود بيايد كه بتوان بدون زدن ريشه حكومت ديني، به يافتن زخمهاي حكومت و جامعه و بي عدالتيها موفق شد.