چاپ صفحه

نقد یک گلستانی به کتاب شازده کوچولومحبوب ترین کتاب قرن بیستم دنیا

به گزارش پایگاه عدالت خواهان" حسین پایین محلی فعال سیاسی و فرهنگی با ارسال نقدی  به شازده کوچولومحبوب ترین کتاب قرن بیستم" نوشت :کتاب شازده کوچولو اثر اگزوپری نویسنده فرانسوی است که به پنجاه ز‌‌بان دنیاترجمه شده وحدود ۲۰۰میلیون نسخه ازاین کتاب درجهان فروش داشته است.این کتاب را محبوب ترین کتاب قرن بیستم دانسته اند.نویسنده این کتاب فرانسوی وخلبان بوده که درجنگ دوم جهانی درحالیکه به چهارمین دهه زندگی خود رسیده بود کشته شد.اگزوپری چندین کتاب دیگرهم ازخود به یادگار گذاشته.برای من تصورش سخت بود که این کتاب به یک نویسنده فرانسوی تعلق داشته باشد چراکه حس وحال عرفانی وتعلیمی این کتاب بیشتر تداعی گر روحیه اشراق وشرق گونه بود که درغرب بیشتر درآلمانیها سراغ داریم.باشخصیتهایی چون گوته وریلکه وهولدرلین و....اما وقتی یادم به هنری کربن مستشرق فرانسوی افتاد دیدگاه خودم رااصلاح کردم.کربن زائر شرق بود ودورازانتظارنبود که چنین شخصیتهای دیگری درفرهنگ واندیشه فرانسه داشته باشیم.اگزوپری خلبان بود واین کتاب راظاهرا بر اساس یک اتفاقی که دریکی از ماموریتهایش رخ داده بود نوشت.قابل ذکراست که شغل خلبانی این فرصت تاریخی را دراختیاراو قرارداد تابه سیرآفاق بپردازد واین سیر به سلوک معنوی اگزوپری وسیر انفسی اگزوپری منتج شد که حاصلش کتاب شازده کوچولوست.کتاب شازده کوچولو ظاهرابرای کودکان نوشته شده وبه ادبیات کودکان تعلق دارد اما حقیقت مطلب این است که کتاب بابیانی ساده وروان اما عمیق ودقیق برای همه ما بزرگترها هم نوشته شده....مخاطب کتاب کودک درون انسانهاست فارغ از نژاد ورنگ ومذهب وجغرافیاوتاریخ وفرهنگهایی که هریک ازماانسانها درربع مسکون زائیده آنیم وبه آن دلبستگی داریم.کتاب شازده کوچولو بیانگر رویارویی انسانی است زمینی اما ادم بزرگ با یک فردی ازسیاره ای دیگر که حرفهای ساده وکوتاه اما بزرگ وپرمغز ونغز میزند. شازده کوچولویی که دلی بزرگ دارد وبه ما ازحقیقت وجود ووجود حقیقی میگوید.وجود حقیقی که در سایه وهمجواری دل معنی پیدامیکند که ادم بزرگها ازدرک آن عاجزند.دراین کتاب به مانند آثاربزرگ کلاسیک که به زبان استعاره وتمثیل واشارت به ما حکمت می آموزد مارامجاب به رویارویی باحقایق عالم وعصرجدید میکند ودرحقیقت میتوان این کتاب رانوعی نقد زیباشناسانه مدرنیته نیز دانست.اینکه درعصر جدید انسانهاالینه میشوند وهرکس زندانی اندیشه خوداست...به عنوان مثال در سیارکهای چندگانه ای که شازده کوچولو نام میبرد یکی حرص پول دارد ویکی مشروب میخورد ویکی بر تخت قدرت نشسته و...دراین بین شاید فانوسبانی پیداشود که احساس مسئولیت میکند ونسبت به بقیه یک گام به حقیقت وجود نزدیکتراست.شازده کوچولو به ما ارتباط با هستی وزیستواره اصیل رایادمیدهد.اوبه ما میگوید اگراهل حکمت باشیم میتوانیم باگل سرخ دوست شویم وحیوانات رااهلی کنیم.اوبه مامیگوید که نباید درزندگی به اطرافمان به انگاره اصالت عدد ورقم ومصرفگرایی وعملگرایی مبتلابشویم‌.باید اصیل زندگی کنیم واین یعنی ازدریچه کودکانه به عالم نگریستن.شاید به این دلیل باشد که مخاطب اولیه این کتاب کودکان فرض شده اند واین کتاب را دروهله اول به ادبیات کودکان منتسب کردند٬درحالیکه مخاطب این کتاب کودک درون همه انسانهاست وشاید به جا باشد ازواژه ای که مانوس تر باجهان بینی ما هست استفاده کرد‌.مخاطب شازده کوچولو فطرت است!کتاب شازده کوچولو عنوان کودکانه ای دارد چنانکه طرح آن هم به دل مینشیند.حجم کتاب هم خوب است وچنانچه درسطورقبل اشارت رفت زبان ساده وروان ودرعین حال تمثیلی واستعاری دارد که بعضا منقوش به تصاویری است که کشیده وبه مانند آثارکودک مصوراست.راقم این سطور تاکنون پنج جلدازاین کتاب خریده وبه دوستان خویش اهداکرده.‌
نویسنده درابتدای کتاب میگوید که آن رابه دوستش اهداکرده٬دوستی که روزگاری کودک بوده! ومگرنه اینکه حقیقت وجودی ما کودک است! به قول قیصر شعریعنی کودکی!اما انگار تنهاشعر کودکی نیست ومیتوان آن راتعمیم به کل زندگی داد.مگرنه اینکه حضرت مسیح فرمود به ملکوت آسمان نزدیک نمیشوید مگرآنکه کودک باشید.واین نگاه نه تنهادرشعروداستان ودین بلکه درفلسفه نیز ظهوروبروزکرده چنانچه حضرت نیچه درچنین گفت زرتشت درابتدای کتاب ازسه دگردیسی جان خبرمیدهد.‌‌‌‌‌..چگونه جان شیروشتروآنگاه کودک میشود..‌.وردپای این نگاه رامیتوان در سینمای هالیوودتاایران پیداکرد‌.ازاودیسه کوبریک که پایانش کودک است تا سوپراستارتهمینه میلانی که کودکی  یک هنرپیشه را درس زندگی میدهد و باحقیقت عالم آشنامیکند.دراینحااین نکته قابل ذکراست که درروایات به تقلیدازبرخی رفتارهای کودکان توصیه شده چراکه کودکان به ملکوت نزدیکتراند. درکتاب شاهد دیالوگها ومنولوگهای بسیارساده اما دقیق وعمیق هستیم که گاه مارا یاد جملات قصار نیچه ویا اونامونو می اندازد.دراین داستان به مانند داستاتهای قدیم شاهد حضور برخی حیوانات هستیم.حیواناتی چون روباه٬مار وگل....که هریک ازحیث اسطوره ای درادبیات کلاسیک قدمت وحضوردیرینه ای دارند.
جوروج اورول نیز کتاب قلعه حیوانات خود راباشخصیت بخشی به حیوانات نوشته اما داستان اورول رو نمیتوان دراین سطح گنجاند وتحلیل کرد چراکه آن کتاب بیشتر رنگ ایدئولوژیک وسیاسی داشته بااین حال میتوان ردپای  نقش پذیری حیوانات را مشاهده کرد-درنوشتاری جداگانه به این اثر پرداخته شده-نویسنده دراین کتاب روی برخی موضوعات وکلمات واصطلاحات تاکید زیادی میکند واین همان محورها وجهت اندیشه ای اگزوپری را روشن میکند‌.اگزوپری بخش قابل توجه ای ازکتاب رابه صورت شماره ای نوشته که فرصت استراحت وتامل به خواننده رامیدهد.اخترک های چندگانه ای که نام میبردهرکدام میتوانند سمبل چیزی باشند وافرادوشخصیتهانیزهمچنین‌ونهایتا  زمین و گفتگوی شازده کوچولو باماروروباه وکوه وباغ گل....روح پرسشگرانه شازده کوچولو مقوله ای است که مارااز خوانش کتاب خسته نمیکند ونهایت اینکه نویسنده کتاب اگرچه مثل ما روی زمین زندگی میکرده اما باتوجه به شغل خلبانی وسیردرعالم آفاقی به تاملاتی نابهنگام پرداخته که به سلوک انفسی رسیده واین کتاب حاصل تنهایی وسکوت عالمانه اگزوپری است که مارابه آسمان دعوت میکند.اگرکتاب کلیله ودمنه را مظهر تفکر پریروزی بدانیم کتاب اگزوپری رامیتوانیم پس فردایی بخوانیم.کتابی که حاصل حضور اگزوپری درآسمان زمین و آسمان دل هست.شازده کوچولو ازان جهت که کتابی است پس فردایی میتوان آن را به همه کس وهیچکس پیشنهاد داد‌همه آنهایی که دل دارند ودل راقبول میکنند وهیچکس ازآن جهت که  نمیخواهند باحقیقت روبروشوند وبانفی حقیقت درنسبیت حاد چون  میخواره سیاره سوم درشازده کوچولو سرگردان وحیرانند.           ره آسمان درون است پرعشق رابجنبان/پرعشق چون قوی شدغم نردبان نماند!!!مولانا