مسأله امر به معروف و نهى از منكر، مثل مسأله نماز است. يادگرفتنى است. بايد برويد ياد بگيريد. مسأله دارد كه كجا و چگونه بايد امر به معروف و نهى از منكر كرد؟" بیانات مقام معظم رهبری 22/4/71
در میان علوم اسلامی، علم فقه از گذشته تا کنون مهم ترین جایگاه بحث امر به معروف و نهی از منکر بوده است و فقها، آن را یکی از مباحث فقهی برشمرده و درباره آن بحث کرده اند. امر به معروف و نهی از منکر در کتب فقهی معمولا در کتاب "الامر بالمعروف و النهی عن المنکر" یا بابی از کتاب "الجهاد" و یا بابی از کتاب "الحدود" آمده است.
مباحث عمده مطرح شده در کتابهای فقهی در این مسئله، اهمیت امر به معروف و نهی از منکر با نقل روایات، تعریف معروف و منکر و اقسام ان، کیفیت وجوب عقلی یا سمعی، عینی یا کفایی، اقسام امر و نهی، شرایط وجوب امر و نهی، مراتب سه گانه امر و نهی، اجرای حدود در زمان غیبت، قضاوت فقها و رجوع به قاضیان جور بوده است.
امر به معروف و نهی از منکر، به عنوان حکمی که موجب برپایی واجبات، بقای دین و گرفتن حق ستمدیده از ستمگر می شود، تنها در امور فردی و امر و نهی مردم نسبت به مردم خلاصه نشده؛ و شامل امر و نهی مردم نسبت به مردم، مردم نسبت به مسئولین و مسئولین نسبت به مردم می باشد.
در حوزه امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به مسئولین در جامعه اسلامی، که آن را عدالتخواهی و مطالبه گری می نامیم، متاسفانه پژوهشهای دینی زیادی انجام نشده است و آنچه در میان منابع اسلامی وجود دارد، بیشتر در فضای حاکمیت حاکمان جور است که با استناد به قیام عاشورا، اهمیت و لزوم قیام را اثبات کرده اند. اما مطابق با تکلیف فقهی که به عنوان مکلف به عهده داشته و امری که مقام معظم رهبری برای یادگیری مسائل فقهی این اصل نموده اند، نویسنده جسارت کرده و با مراجعه به کتاب تحریر الوسیله امام روح الله، برخی مبانی مطالبه گری و عدالتخواهی را برداشت کرده است. پر واضح است که این نوشتار و اساسا مسئله مطالبه از مسئولین در جامعه اسلامی، نیازمند ورود جدی علمای حوزه علمیه است تا در عدم حضور مبانی دینی، عده ای با توجه به فطرت عدالتخواه بشر، اقدام به تقلب اصول و اساس ساختگی و فارغ از دین برای این امر خطیر ننمایند.
لزوم ایجاد تشکل و همکاری در جبهه انقلاب اسلامی برای عدالتخواهی
در قیام به امر به معروف و نهی از منکر، اصل اساسی قیام لله است که باید برای از بین بردن منکر، فردی و جمعی قیام کرد. کفایی بودن وجوب امر به معروف و نهی از منکر، قیام تا رسیدن به نتیجه و موفقیت در اجرای معروف و ترک منکر را هدف قرار داده و بر همکاری در جبهه انقلاب و ایجاد اجتماعات مومنین تاکید می کند.
*اگر اقامه فريضه اى و يا ريشه كن ساختن منكرى منوط به اجتماع عده اى باشد كه همگى امر و يا نهى كنند با اجتماع چند تن، واجب از عهده بقيه ساقط نمى شود مگر زمانى كه به قدر كفايت اجتماع حاصل شده باشد.
*اگر عده اى كمتر از مقدار كفايت جمع شوند وبقيه جمع نشوند و اقدام كننده به امر به معروف و نهى از منكر نتواند آنان راجمع كند وجوب از او ساقط مى شود و گناه به گردن تخلف كنندگان است .
*اگر شخصى و يا اشخاصى قيام به انجام وظيفه نمودند ولى كارى از پيش نبردند ولكن احتمال مى رود كه اگر ديگران نيز همكارى كنند مؤثر واقع شود، بر آنان واجب است كه در صورت اجتماع شرائط، همكارى بنمايند.
شناخت و رعایت اولویت ها در معروف و منکر
در مسئله مطالبه گری و عدالتخواهی، مسئله ای که معمولا عدالتخواهان با آن برخورد می کنند، اهم و مهم کردن امور و رتبه بندی و ضریب دادن به آنهاست. همانگونه که دین خود نظامی است که بر اصول و فروعی برپا شده و اهمیت برخی امور بیشتر از برخی دیگر است، در قیام برای اقامه آن و اصلاح امور نیز نباید فارغ از این نظام عمل کرد.
*اگر اقامه فريضه اى یا ريشه كن ساختن منكرى متوقف بر ارتكاب حرام يا ترك واجبى باشد ظاهرا بايستى ملاحظه كند كداميك مهمتر است آنرا انجام دهد.
*اگر قادر بر يكى از دو واجب باشد يا امر به فلان معروف و يا نهى از فلان منكر، بايد ببيند كه كداميك مهمتر است آنرا انجام دهد واگر هر دو مساوى بود مخير است بين آن دو.
آنچه پس از قبول اصلِ رعایت اولویتها در معروف و منکر مهم است، شناخت منبع این ضریب دادن هاست. چرا که اولویتها را درجایی می توان رعایت کرد که موضوعات شناخته شده و در جایگاه خود درک شوند تا بتوان آنها را باهم مقایسه کرد و نسبتهایشان را با یکدیگر سنجید. از مهم ترین منابع شناخت اصول و فروع در جامعه اسلامی، اوامر رهبر جامعه است.
شناخت و مطالبه ی مطالبات رهبری
*اينكه شخص آمر وناهى تشخيص اين را داشته باشد كه آنچه او مى خواهد ترك كند معروف و آنچه مى خواهد انجام دهد منكر است.
*در اين معرفت و تشخيص فرقى نيست بين اينكه از راه قطع باشد يا از طريق معتبره شرعى ديگر، از روى اجتهاد و يا تقليد، بنابراين اگر دو نفر از مجتهدى تقليد مى كنند كه قائل است به اينكه نماز جمعه وجوب عينى دارد و آنگاه يكى از آن دو نماز جمعه راترك كند، بر ديگرى واجب است او را امر به معروف نمايد و همچنين اگر هر دو از مجتهدى تقليد مى كنند كه آب انگور جوشيده به آتش را حرام مى داند و يكى از آن دو آنرا مى نوشد بر ديگرى واجب است وى را نهى از منكر كند.
می توان در ادامه این بحث را بیان کرد که در امر به معروف و نهی از منکر مسئولین، از آنجا که مسئول را در جایگاه حقوقی اش امر و نهی می کنیم-چرا که اگر جایگاه حقیقی او مد نظر باشد، در سطح امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به مردم خواهد بود-، در مسائل حکومتی و اجتماعی، تعددِ مراجعِ مقلدان در جامعه به کنار رفته و نظر حاکم شرع و رهبر جامعه اسلامی است که معروف و منکرها و ضرایب آنها را مشخص می کند.
شهید بهشتی در کتاب بایدها و نبایدها معتقدند: "شناختِ برآیند نهایی معروف و منکر، خودِ شناخت اصلا در بسیاری از مسائل اجتماعی از توان فرد خارج است و باید در دایره وظایف رهبری امت قرار بگیرد. رهبری باید با شناختی بس وسیع و جامع، با توجه به بازده های آینده هر کار، با آینده نگری در حد ممکن، روی کارها حساب کند؛ روابط آنها را با هم در نظر بگیرد، آن وقت فرمان بدهد این کار را بکنید. این می شود معروف. فرمان او نشانه ای است برای ما برای کشف این واقعیت که این کار بر روی هم معروف است."
تمنا نه؛ امر!
*امر و نهى در اين باب (از ناحيه آمر و ناهى) مولوى است هر چند كه آمر پائين تر از كسى باشد كه امر و يا نهي اش مى كند، بنابر اين در امر به معروف و نهى از منكر كافى نيست بگويد: خدا تو را امر به نماز كرده و يا از شرابخوارى نهى كرده مگر آنكه با گفتن آن، غرض حاصل شود وگرنه بايد خود او امر و نهى كند به طورى كه عرف بگويد فلانى امر به معروف و نهى از منكر كرد مثلا به طرف بگويد نماز بخوان و يا شراب ننوش.
احتمال تاثیر را محدود معنا نکنید!
اولا که احتمال تاثیر در جامعه اسلامی همیشه هست و جامعه اسلامی غیر از دیگر جوامع است که حرف در گوش مسئولین آن نمی رود، پس نمی توان خیال خودمان را با توجیه اینکه کار ما تاثیری ندارد، مطالبه و عدالتخواهی را کنار گذاشت. " بعضی گفته اند که باید احتمال تأثیر وجود داشته باشد. من می گویم احتمال تأثیر همه جا قطعی است؛ مگر در نزد حکومتهای قلدر ، قدرتمندها و سلاطین." بیانات مقام معظم رهبری 22/2/77
دوم اینکه آنچنان حضرت امام (ره) حیطه احتمال تاثیر را وسیع می دانند که با هیچ کلکی نمی توان خود را از وجوب تکلیف عدالتخواهی مبرا دانست.
پیگیری مطالبات؛ اگر با یک بار مطالبه، کار درست نمی شود
*اگر بداند و يا احتمال دهد كه امر و يا نهى او با تكرار مؤ ثر مى شود واجب است تكرار كند.
وجوب امر و نهی علنی؛ اگر فقط علنی موثر باشد و مسئول علنا منکری انجام داده
*اگر بداند و يا احتمال دهد كه اگر در حضور جمعى او را نهى از منكر كند مؤثر مى شود نه در خلوت، اگر فاعل كسى است كه علنا گناه مى كند واجب است او را بين جمع نهى كند و در غير اين صورت وجوب نهى از منكر بلكه جواز آن محل اشكال است.
شاید بتوان گفت که اعمال کسی که در جامعه اسلامی مسئولیت دارد -اگر اعمال مربوط به شخصیت حقیقی و فردی او را کنار بگذاریم- اعمالی هستند که علنا واقع می شوند و لذا شرط دوم این فتوا، همیشه برقرار است و در وجوب امر و نهی علنی مسئولین، شرط اول فتوا یعنی موثر بودن در خلوت و یا جمع را باید بررسی کرد.
مطالبه گری حتی با تاثیر گفتمان سازی
از نوآوری های مهم حضرت روح الله در امر به معروف و نهی از منکر، وسعت نگاه ایشان در شرط احتمال تاثیر است. تا آنجا که تاثیر در دیگران، تاثیر در آینده و کم شدن درجات منکر را نیز در احتمال تاثیر، بررسی می کنند. همان که مقام معظم رهبری با عنوان وظیفه گفتمان سازی عدالت و اثراتش، از آن یاد می کنند.
*اگر بداند كه نهى از منكرش فعلا هيچ اثرى ندارد ولكن درآينده اثر مى گذارد واجب است نهى از منكر را انجام دهد، و همچنين واجب است مرتكب را نهى كند از نوشيدن شراب در صورتى كه بداند نهيش نسبت به طرف مخصوص اثر ندارد اما نسبت به اصل شرب خمر به طور كلى يا فى الجمله اثر بعدى دارد.
*اگر بداند كه امر به معروفش و يا نهى از منكرش نسبت به طرفی كه معروف را ترك كرده و يا منكر را مرتكب شده هيچ اثرى ندارد ولى نسبت به شخص ديگرى كه او نيز انجام داده اثر مى گذارد به شرطى كه خطاب را متوجه شخص او نكند بلكه متوجه مرتكب اول كند واجب است به منظور تاءثير در ديگرى شخص مرتكب و يا تارك معروف اول را نهى از منكر ويا امر به معروف كند.
*اگر بداند كه فلان شخص تصميم گرفته فلان گناه را مرتكب شود و احتمال دهد كه اگر او را نهى كند مؤ ثر واقع می شود، واجب است نهى كند.
مطالبه برای مطالبه گری!
*اگر بداند كه فلان شخص معين امر و نهيش درطرف مؤثر است نه امر و نهى خودش، واجب است به آن شخص امر كند كه او، طرف را امر به معروف و نهى از منكر كند؛ البته در صورتى كه بداند كه وى با وجود شرائط تكليف اهمال كرده است .
حتی اگر مطالبه باعث شود که مسئول کمی دست و پایش را جمع کند، مطالبه واجب است!
*اگر بداند و يا احتمال دهد كه امر به معروفش و نهى از منكرش در كمتر شدن معصيت اثر مى گذارد ولى آن را ريشه كن نمى سازد واجب است او را به معروف امر و منكر نهى كند، بلكه بعيد نيست در صورتى هم كه در تبديل گناهى بزرگتر به گناهى كوچكتر مؤ ثر باشد واجب باشد، بلكه مخصوصا در فرضى كه گناه بزرگتر از گناهانى باشد كه مولى سبحانه و تعالى راضى به انجام آن نيست بدون اشكال واجب است .
*اگر احتمال دهد كه نهى از منكرش اين اثر را دارد كه ارتكاب را تاءخير مى اندازد اگر احتمال دهد كه در صورت تعويق افتادن آن ديگر بعدها فاعل نمى تواند آنرا مرتكب شود، واجب است نهى از منكر بكند، واما اگر چنين احتمالى در بين نباشد احتياط درعمل به اين وظيفه است بلكه بعيد نيست و اين فرض نيز واجب باشد.
توجیه عدم تاثیر، علما را ساکت نکند در مقابل منکرات
از مسائل مهمی که حضرت روح الله در کتاب امر به معروف و نهی از منکر بسیار بر آن تکیه دارند، سکوت علما در برابر منکرات جامعه است. تا آنجا که در برخی موارد بررسی احتمال تاثیر از جانب مکلف را در وجوب امر به معروف و نهی از منکر کنار می گذارند. مواردی چون: آنجایی که هتک اسلام و تضعیف عقاید مسلمین باشد؛ آنجا که با سکوت علما، معروفها منکر شناخته شود و منکرها معروف؛ آنجا که مردم از سکوت علما، تقویت و تایید ظالم را برداشت کنند؛ آنجا که سکوت باعث جری شدن عامل در انجام دیگر منکرات و یا اهمال در دیگر واجبات شود و آنجا که در جامعه نسبت به علما سوء ظن بوجود بیاید که علمای اسلام، همانها که پناهگاه و ملجاء محرومین و مستضعفین بوده اند، اعوان دستگاه ظلم گشته اند.
به نظر می آید که واژه علمای دین و روسای مذهب در این فتاوا، حصر نبوده و علم را باید به صورت درجات و مراتب دید؛ و کسی نمی تواند به این بهانه که علمای دین کسانی دیگرند و با توجیه شکست نفس، خود را از این احکام مبرا بداند.
*اگر بدعتى در اسلام پديد آيد و سكوت علماء دين و رؤساء مذهب (خدا منطقشان را بر هر منطق ديگر غالب سازد) باعث هتك اسلام و ضعف عقايد مسلمين گردد واجب است به هر وسيله اى كه برايشان ممكن است از آن بدعت نهى كنند، چه اينكه نهى آنان و انكارشان مؤ ثر در ريشه كن شدن فساد باشد و چه نباشد، و همچنين اگر سكوت آنان از انكار منكرات باعث اين هتك حرمت شود و دراينگونه موارد مسئله ضرر و حرج در نظر گرفته نمى شود بلكه بايد مساءله اهم ومهم رعايت شود.
*اگر در سكوت علماء دين و رؤ ساء مذهب (اعلى الله كلمتهم) خوف آن باشد كه منكر معروف و يا معروف منكر شود واجب است بر آنان علم خود را اظهار كنند و سكوت براى آنان جائز نيست هرچند كه يقين داشته باشند كه انكارشان هيچ تاءثيرى در فاعل آن ندارد، در اينجانيز كه مسئله مورد اهتمام جدى شارع اقدس است ملاحظه ضرر و حرج نمى شود.
*اگر سكوت علماء دين و رؤساء مذهب (اعلى الله كلمتهم) موجب تقويت ظالم و(العياذبالله) تاءييد او باشد سكوت بر آنان حرام است و واجب است برايشان كه علم خود را اظهار كنند هرچند بدانند كه در برطرف نمودن ظلم او اثر ندارد.
*اگر سكوت علماء دين و روساى مذهب (اعلى الله كلمتهم) باعث آن شود كه ستمكاران در ارتكاب ساير محرمات و پديد آوردن بدعتها جرى شوند سكوت آنان حرام و انكارشان واجب است هرچند كه در جلوگيرى حرامى كه ظلمه مرتكب مى شوند اثر نداشته باشد.
*اگر سكوت علماء دين رؤ ساء مذهب (اعلى الله كلمتهم) باعث آن شود كه مردم نسبت به ايشان سوءظن پيدا كنند و حرمتشان هتك گردد و مردم نسبت كارهائى به آنان بدهند كه انتسابشان به آن ها صحيح و جائز نيست مثلا (نعوذبالله) آنان را اعوان ظلمه بخوانند واجب است بر آنان ظلمه را نهى از منكر نموده ننگ و عار را از ساحت خود دور سازد، هرچند كه نهى آنان هيچ اثرى در رفع ظلم نداشته باشد.
مرتبط :منبع تمام مسائل فقهی مقاله -که در متن با علامت ستاره مشخص شده-، تحریر الوسیله ی امام روح الله است