چاپ صفحه

روزنامه‌های زنجيره‌ای شاعر امام و انقلاب را فروختند

روزنامه‌هاي زنجيره‌اي شاعر امام و انقلاب را فروختندبه گزارش مشرق، روزنامه جوان در صفحه آخر خود نوشت: ديروز روز امتحان انقلابي بودن و علاقه‌مند بودن به انقلاب بود، روزي كه بسياري از روزنامه‌هاي مدعي انقلاب با بي‌توجهي به رحلت استاد سبزواري در آزمون انقلابي ماندن مردود و رسوا شدند.

واژه كليشه شده اما واقعي «هنرمند متعلق به جامعه‌اش است» را بار‌ها شنيده‌ايم. مرگ هر هنرمندي قلب جامعه را به درد مي‌آورد و دوستداران ادب و فرهنگ را اندوهگين مي‌كند.

هنرمنداني كه به سهم خود كم يا بيش در شكل‌گيري فرهنگ عمومي جامعه نقش داشته و مردم با آثار آنها ارتباط برقرار كرده‌اند و خاطره‌ها دارند. روز جمعه خبر درگذشت حبيب محبيان، خواننده قديمي در يكي از روستاهاي شمال كشور منتشر شد. خواننده‌اي كه مدت‌ها بود از دوران اوج فعاليت‌هاي هنري‌اش دور شده بود و سال‌هاي پاياني عمرش را از لس‌آنجلس به ايران آمده بود.

مرگ اين خواننده قديمي بازتاب‌هاي زيادي در روزنامه‌هاي روز شنبه داشت، اكثر روزنامه‌هاي كثيرالانتشار عكس يا تيتر اصلي خود را به مرگ حبيب اختصاص داده بودند و زندگينامه اين خواننده و نحوه مرگ وي را منتشر كرده بودند. حبيب هنرمند صاحب سبكي بود و از دست رفتنش قاعدتاً دل دوستدارانش را اندوهگين كرده است.

ولي با فاصله يك روز از مرگ وي و در حالي كه هنوز خبر مرگ و تدفين حبيب دست به دست مي‌چرخيد، خبر درگذشت پدر شعر انقلاب استاد حميد سبزواري كه عمرش را صرف خدمت به انقلاب اسلامي كرده بود، منتشر شد؛ مردي كه بيش از پنج دهه از عمرش را صرف سرودن شعر و سرود براي نهضت انقلاب اسلامي، پيروزي انقلاب، دفاع مقدس و آرمان‌هاي انقلاب كرده بود، بعد از تحمل سال‌ها درد بيماري، چشم از جهان فرو بست.

به نظر مي‌رسيد وقتي روزنامه‌هاي كثيرالانتشار براي مرگ يك خواننده قديمي و كم كار كه سال‌ها در انزوا زندگي مي‌كرد و ‌آثارش  هيچ نسبتي با انقلاب نداشت، اين گونه سنگ تمام گذاشته‌اند، براي درگذشت مردي كه عمر و هنرش را در خدمت انقلاب و عشق به امام خميني(ره) گذرانده بود، قيامت به پا خواهند كرد!

اما متأسفانه ديروز شاهد آن بوديم كه حتي چند روزنامه‌اي كه شنبه در غم فراق حبيب سياهپوش شده بودند، از انتشار خبر رحلت استاد سبزواري ابا كردند!

اين در حالي است كه سبزواري در سال‌هايي كه حبيب براي عشقش‌ در لس‌آنجلس مي‌خواند، سرود‌هاي ملي و مذهبي را زير موشكباران عراق مي‌سرود و جامعه را به مقاومت در برابر ترور‌هاي كور منافقين و حمله دشمن بعثي فرا مي‌خواند.  برخي از روزنامه‌هاي اصلاح‌طلب كه ديروز هيچ خبري از استاد سبزواري منتشر نكردند، خود را مدعي اصلي خط امام خميني (ره) مي‌دانند و داعيه انقلابي بودن دارند.

در عوض شاعري كه شعر «خميني‌اي امام» را سرود و عشقش به امام و رهبري مشخص و شاخص بود، در رسانه‌هاي اين مدعيان هيچ جايي پيدا نكرد. با اينكه عزت و ذلت در دست خدا است و كسي كه عمرش را صرف خدمت به اسلام و انقلاب كرده است نيازي به تعريف و تمجيد جريان‌هاي مشكوك سياسي ندارد و اجر عملش را از صاحب اصلي انقلاب اسلامي مي‌گيرد، قدرنشناسي مدعيان دروغين انقلاب در روز گذشته خود را به خوبي نشان داد. 

صفحه اول برخي از روزنامه‌ها در ديروز نشان داد كه دغدغه انقلاب اسلامي كه مقام معظم رهبري بارها بر آن تكيه مي‌كنند و در مناسبت‌هاي مختلف نسبت به انقلابي بودن و انقلابي ماندن تذكر مي‌دهند، يك دغدغه بسيار جدي است.

متوليان رسانه‌اي جرياني كه نمي‌خواهند حتي خبر فوت شاعر انقلاب را كه در صداقتش نسبت به انقلاب شكي وجود نداشته، منتشر كنند چگونه مي‌توانند در مقاطع ديگر كه شايد بسيار مهم‌تر از انتشار يك خبر باشد، در راه انقلاب اسلامي قدم بردارند؟! مشكل امروز ما، انقلابيون قلابي و ارث‌خواهان انقلاب هستند كه تا سنگ محك انقلابي بودن به ميان نيايد، صداي بلند انقلابي بودنشان گوش عالم را كر مي‌كند و در عمل از برداشتن كوچك‌ترين قدم براي انقلاب هم دريغ مي‌كنند. 

روزنامه آفتاب كه عكس يك خود را به حبيب اختصاص داد اما به سبزواري نه، روزنامه شرق كه روز شنبه در صفحه يك خود عكس و تيتر حبيب را كار كرد اما فردايش هيچ خبري از سبزواري منتشر نكرد، روزنامه قانون كه مثل آفتاب يزد عمل كرد، ‌روزنامه اعتماد و روزنامه هفت‌صبح ديروز خود را رسوا كردند تا معلوم شود انقلابي كيست و غيرانقلابي چه كسي!